زحمات محمدرضا شاه پهلوی برای هنر و فرهنگ نقطه عطفی در تاریخ ایران 

- علی خامنه‌ای:«غلط کردند کسانی که در آن دوره خیال کردند با اقدامات سخیفی مانند جشن هنر شیراز می‌توانند شیراز را از حرم اهل بیت و مرکز دین و ایمان، به نقطه فساد برگردانند!»
-  جشن هنر شیراز به‌عنوان یک پلتفرم فرهنگی بین‌المللی عمل می‌کرد که توانست هنرمندان و اندیشمندان ایرانی و جهانی را گرد هم آورد. این رویداد، فضایی بود که در آن تنوع فرهنگی و هنری ایران به نمایش گذاشته شد و در عین حال، از نوآوری‌های هنری بهره‌مند شد.
- جشن هنر شیراز فرصتی بود تا هنرمندان بدون محدودیت‌های ایدئولوژیک یا دینی، ایده‌های خود را بطور آزادانه بیان کنند. این آزادی هنری، چیزی است که رژیم‌های استبدادی از آن هراس دارند؛ چرا که هنر آزاد و مستقل می‌تواند مرزهای قدرت و اقتدار را به چالش بکشد. معنویت در هنر به‌ صورت آزادانه و طبیعی از تجربیات انسانی برمی‌خیزد و نه از چارچوب‌های تنگ‌نظرانه و محدود ایدئولوژیک.
- آنچه این حکومت از هنر و معنویت طلب می‌کند، چیزی بیش از ابزاری برای تثبیت قدرت و کنترل اجتماعی نیست. معنویتی که در هنر جمهوری اسلامی ترویج می‌شود، معنویتی تحریف‌شده است که تنها در خدمت منافع سیاسی و ایدئولوژیک قرار دارد. هنر آزاد و مستقل، توانایی ایجاد تغییرات عمیق اجتماعی را دارد و همین قدرت است که حکومت از آن می‌ترسد.

پنج شنبه ۳ آبان ۱۴۰۳ برابر با ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴


محمد خوش بیان – علی خامنه‌ای در دیدار با گروهی که دست‌اندرکاران برگزاری کنگره ۱۵ هزار شهید استان فارس معرفی‌شده‌اند، با اشاره به جشن هنر شیراز در زمان محمدرضا شاه پهلوی، آن را «تلاش برای دین‌زدایی از شرایط و استان فارس» ارزیابی و گفته: «غلط کردند کسانی که در آن دوره خیال کردند با اقدامات سخیفی مانند جشن هنر شیراز می‌توانند شیراز را از حرم اهل بیت و مرکز دین و ایمان، به نقطه فساد برگردانند». خامنه‌ای افزوده «امروز نیز برخی تفاله‌ها و پسمانده‌های آن تشکیلات، در کشور عزیز ما به دنبال جدا کردن هنر از معنویت و حماسه‌اند.»

نمایشی در یکی از جشن‌های هنر شیراز

سخنان علی خامنه‌ای درباره جشن هنر شیراز، جلوه‌ای آشکار از تحریف و دشمنی دیرینه‌ی جمهوری اسلامی با هنر، آزادی بیان، و فرهنگ‌های متنوع است.

این اظهارات، بیش از هر چیز، بازتاب‌دهنده‌ ترس عمیق رژیم از شکوفایی فرهنگی و هنری‌ است که می‌تواند ستون‌های استبداد و کنترل اجتماعی را به چالش بکشد. وقتی یک حکومت در برابر رشد فرهنگی و نوآوری‌های هنری به چنین مواضع تند و تهاجمی متوسل می‌شود، نشان می‌دهد که تا چه حد از قدرت هنر و خلاقیت برای شکل‌دهی به اذهان عمومی و ایجاد تغییر اجتماعی واهمه دارد.

ادعای رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه جشن هنر شیراز تلاشی برای زدودن معنویت از استان فارس و تبدیل آن به نقطه فساد بوده، به‌سادگی بی‌پایه و اساس و دور از واقعیت تاریخی است.

نه‌تنها هیچ شواهدی دال بر اینکه جشن هنر تلاشی برای تخریب ارزش‌های دینی یا معنوی جامعه فارس بوده باشد، وجود ندارد، بلکه این جشنواره یکی از برجسته‌ترین برنامه‌های فرهنگی و هنری ایران در دوران محمدرضا شاه پهلوی به شمار می‌رفت که به تقویت فرهنگ ایرانی و ارتباط آن با هنر معاصر جهان کمک شایانی کرد.

 جشن هنر شیراز به‌عنوان یک پلتفرم فرهنگی بین‌المللی عمل می‌کرد که توانست هنرمندان و اندیشمندان ایرانی و جهانی را گرد هم آورد. این رویداد، فضایی بود که در آن تنوع فرهنگی و هنری ایران به نمایش گذاشته شد و در عین حال، از نوآوری‌های هنری بهره‌مند شد.

جشن هنر شیراز که در دوران محمدرضا شاه پهلوی برگزار شد، نمادی از تنوع و غنای فرهنگی ایران بود. این جشنواره نه‌تنها به هنرمندان ایرانی این فرصت را داد که آثار خود را به نمایش بگذارند، بلکه هنرمندان بین‌المللی نیز به ایران دعوت شدند تا در تبادلات فرهنگی مشارکت داشته باشند.

این نوع از تبادل فرهنگی، بی‌سابقه نبود، اما در چارچوب جشن هنر شیراز به شکلی گسترده و سازمانیافته اجرا شد. این رویداد فرهنگی به شیراز به‌ عنوان یکی از مراکز مهم فرهنگ و هنر ایران جانی تازه بخشید و به توسعه و تقویت فرهنگی کشور کمک کرد. علاوه بر این، جشن هنر شیراز نقشی کلیدی در معرفی ایران به‌ عنوان کشوری با فرهنگ غنی و تمدنی دیرینه در سطح بین‌المللی ایفا کرد.

اقدامات فرهنگی محمدرضا شاه پهلوی در آن دوران، برخلاف روایت‌های تحریف‌شده جمهوری اسلامی، تلاشی برای گسترش آگاهی و ارتقاء سطح هنری جامعه بود و نه زدودن معنویت. او به ارزش‌های ملی و معنوی جامعه احترام می‌گذاشت، اما در عین حال به اهمیت نوآوری، پیشرفت فرهنگی و ارتباط با دنیای مدرن واقف بود. شاه پهلوی درک می‌کرد که جامعه‌ای که بتواند از ارزش‌های سنتی خود حفاظت کند، اما در عین حال از نوآوری‌های جهانی نیز بهره‌مند شود، جامعه‌ای پایدار و پویاست. این رویکرد نه‌تنها با تحجرگرایی و واپسگرایی مقابله می‌کرد، بلکه تلاش می‌کرد تا ایران را به‌ عنوان یک کشور مدرن و پیشرفته در جهان مطرح کند.

جمله‌های تحقیرآمیزی که در سخنان رهبر جمهوری اسلامی علیه جشن هنر و شرکت‌کنندگان آن بیان شده، مانند “تفاله‌ها و پسمانده‌ها”، نمایانگر زبان خشونت‌آمیز و ستیزه‌جویانه‌ای است که جمهوری اسلامی علیه هرگونه تنوع فکری، فرهنگی، و هنری به کار می‌برد. رژیم حاکم، هرگونه مخالفت یا تنوع فرهنگی را نه‌تنها به‌ عنوان فرصتی برای رشد و ارتقاء، بلکه به‌ عنوان تهدیدی جدی برای قدرت و کنترل خود می‌بیند. این زبان تحقیر و تخریب، نشان‌دهنده‌ی رویکرد کلی رژیم به مخالفان و منتقدان است که بجای گفتگو و تفاهم، آنها را به‌ شدت سرکوب می‌کند.

هنرمندانی که در جشن هنر شیراز شرکت داشتند، نمایندگان هنر، فرهنگ، و آزادی‌های خلاقانه بودند. این افراد با استفاده از خلاقیت و نوآوری، به جامعه فرصت دادند که با مسائل مهم و ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی خود به شیوه‌ای تازه و غیرسنتی مواجه شود. حمله به آنها و به این جشنواره‌ی مهم فرهنگی، تنها نشانه‌ای از عجز و ضعف رژیم در برابر نیروی خلاقیت و اندیشه است. جشن هنر شیراز فرصتی بود تا هنرمندان بدون محدودیت‌های ایدئولوژیک یا دینی، ایده‌های خود را بطور آزادانه بیان کنند. این آزادی هنری، چیزی است که رژیم‌های استبدادی از آن هراس دارند؛ چرا که هنر آزاد و مستقل می‌تواند مرزهای قدرت و اقتدار را به چالش بکشد.

هنر به‌ عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارهای بیان عقاید و احساسات انسانی، نباید در چارچوب‌های محدود ایدئولوژیک یا معنویت تحریف‌شده محصور شود. جشن هنر شیراز که در فضایی آزاد و متنوع برگزار می‌شد، فرصتی برای بیان این آزادی‌های هنری بود. برخلاف ادعاهای جمهوری اسلامی، هنرمندان در این جشنواره به دنبال زدودن معنویت از جامعه نبودند، بلکه در تلاش بودند تا تجربیات معنوی و انسانی خود را از طریق هنر با دیگران به اشتراک بگذارند. معنویت در هنر به‌ صورت آزادانه و طبیعی از تجربیات انسانی برمی‌خیزد و نه از چارچوب‌های تنگ‌نظرانه و محدود ایدئولوژیک.

اتهامات رهبر جمهوری اسلامی به این جشنواره‌ی فرهنگی و هنری، تنها تلاش دیگری برای سرکوب آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی است که در دوران پهلوی وجود داشت. محمدرضا شاه پهلوی، به‌ عنوان یک رهبر ملی‌گرا، از هنر و فرهنگ برای تقویت هویت ملی استفاده می‌کرد و هرگز به دنبال حذف معنویت از جامعه نبود. درواقع اقدامات او در عرصه فرهنگ و هنر، تلاشی برای ایجاد توازنی بین سنت‌های ملی و معنوی و نوآوری‌های مدرن بود. او درک می‌کرد که یک جامعه برای پیشرفت باید بتواند از هر دو منبع بهره‌مند شود.

ادعای جدا کردن هنر از معنویت و حماسه، نگاهی سطحی و محدود به معنای هنر و نقش آن در جامعه دارد. هنر بطور ذاتی با معنویت و تجربه‌های عمیق انسانی پیوند دارد. اما این معنویت باید به‌ صورت آزادانه و طبیعی از درون هنرمند و تجربه‌های انسانی برآید و نه از چارچوب‌های خشک و بسته‌ی ایدئولوژیک. تلاش جمهوری اسلامی برای قرار دادن هنر در خدمت ایدئولوژی خود، تنها منجر به خفقان و سرکوب خلاقیت خواهد شد. هرگونه نوآوری یا بیان مستقل هنری که از این چارچوب‌ها خارج باشد، تهدیدی برای نظم دینی و سیاسی حاکم تلقی می‌شود.

آنچه این حکومت از هنر و معنویت طلب می‌کند، چیزی بیش از ابزاری برای تثبیت قدرت و کنترل اجتماعی نیست. معنویتی که در هنر جمهوری اسلامی ترویج می‌شود، معنویتی تحریف‌شده است که تنها در خدمت منافع سیاسی و ایدئولوژیک قرار دارد. هنر آزاد و مستقل، توانایی ایجاد تغییرات عمیق اجتماعی را دارد و همین قدرت است که حکومت از آن می‌ترسد.

باید تأکید کرد که جمهوری اسلامی از ابتدا با هرگونه آزادی فرهنگی و هنری مخالف بوده است. از روزهای نخست انقلاب، این رژیم با سرکوب هنرمندان، نویسندگان، و اندیشمندان تلاش کرده است هرگونه صدای مخالف یا خلاقیت مستقل را خاموش کند. این سیاست سرکوبگرانه بطور مستقیم به تضعیف جامعه و فرهنگ ایران منجر شده است. در مقابل، تلاش‌های محمدرضا شاه پهلوی برای گسترش هنر و فرهنگ در کشور، یکی از عوامل کلیدی در پیشرفت و توسعه ایران بود. او با ترویج آزادی‌های هنری و فرهنگی، به‌ دنبال آن بود که ایران را به‌ عنوان کشوری مدرن و فرهنگی در سطح جهانی مطرح کند.

برخلاف آنچه امروز در جمهوری اسلامی شاهد هستیم، محمدرضا شاه به اهمیت ارتباط فرهنگی و هنری با جهان آگاه بود. او درک می‌کرد که ایران می‌تواند با حفظ سنت‌های فرهنگی خود، از نوآوری‌های جهانی بهره‌مند شود. این رویکردی بود که نه‌تنها به تقویت هویت ملی ایران کمک کرد، بلکه کشور را به یکی از مراکز مهم فرهنگی و هنری منطقه تبدیل کرد.

در پایان، یادآوری می‌شود که تحقیر جشن هنر شیراز توسط رهبر جمهوری اسلامی، تنها نشانه‌ای از هراس رژیم از نیروی خلاقیت و آزادی‌های فرهنگی است. هنرمندان و متفکرانی که در آن دوران شکوفا شدند، با پشت سر گذاشتن محدودیت‌ها و سانسورهای امروز، همچنان الهام‌بخش نسل‌های بعدی هستند. جمهوری اسلامی با تمام تلاش‌هایش برای سرکوب هنر و فرهنگ، قادر نخواهد بود این نیروی خلاق و آزادیخواه را خاموش کند. جشن‌ها و زحمات محمدرضا شاه پهلوی برای هنر و فرهنگ، همچنان به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ ایران باقی خواهند ماند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۵ / معدل امتیاز: ۴٫۷

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=361634