دینا عبدوس هنرمندی است که در چند رشته هنری فعالیت مستمر دارد. تحصیلات او در طراحی لباس و پارچه است و در این رشته کار میکند. اما همزمان در رشتههایی مانند نقاشی، بازیگری تئاتر، طراحی و پرفرمنس هنری و خوانندگی در کُر موسیقی نیز فعالیت دارد. با وجود تعدد رشتههای هنری که دینا به آنها علاقمند است و فعالیت دارد. او معتقد است شرکت در این فعالیتها باید امکان رشد و تکامل و فراگیری چیزهای جدید در راستای ارائه کاریهایی با کیفیت بالا فراهم باشد و حرف جدیدی برای مخاطب داشته باشد.
دینا عبدوس بعد از پایان تحصیلاتش در ایران هم در رشتههای هنری و هم در زمینه آموزش بسیار فعال بوده است. همین علاقه باعث شد که او همواره در حال بهروز کردن خود در عرصه هنر و فرا گرفتن و به کار بستن شیوههای جدید تدریس باشد تا کارآیی کلاسها و کارگاههای هنریاش را ارتقاء بخشد.
او مدتی است که در لندن کارگاههایی را در زمینه آموزش هنر به عنوان درمان روح و روان شروع کرده است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این کارگاهها با او به گفتگو نشستهایم.
دینا در همان ابتدای گفتگو تصریح میکند که مردم حاضرند برای تغذیه و ظاهرشان هزینههای زیادی بپردازند (از جمله جراحیهای پلاستیک گران روی صورت یا بدن) ولی توجه کمتری به سلامت روح و روان خود و هزینه کردن برای آن دارند. درواقع در این مورد به آموزش و فرهنگسازی بیشتری نیاز است تا مردم عادت کنند که به همان اندازهای که برای تغذیه و ظاهر خود اهمیت و ارزش قائلاند و برایشان هزینه میکنند، برای سلامت روح و روان خود هم ارزش قائل شوند و در این راه هزینه کنند. بدین ترتیب، با رسیدن به سلامت روح و روان آنها بهتر میتوانند با دنیای دورن خود و نیز با دیگران ارتباطی معنادار و مثبت و سازنده برقرار کنند.
او معتقد است که احتمالا برداشت اشتباه از معنای واژه «تراپی» یا «درمان» باعث میشود که برخی احساس خوبی نسبت به آن نداشته و در مواجه و استفاده از آن آن مقاومت نشان دهند. در نتیجه او می گوید نامی که برای این کلاسها برگزیده است بجای «تراپی هنری» واژه ساده و صمیمیتر «هنر پارتی» است.
دینا در برابر برداشت اشتباه از واژه «تراپی» میگوید که تراپی به معنای کشف و رسیدن به شناخت بیشتر از خویشتن به منظور رسیدن به یک آرامش و صلح درونی است. خودشناسی و رسیدن به صلح و آرامش درونی کمک میکند که انسان نه فقط با خود و دیگران راحت برخورد کند و رابطه برقرار کند و از جمله دیگران را مورد آزار و اذیت غیر عمد قرار ندهد، بلکه بسی بیشتر از آن، بتواند انرژی و نیروی خلاق درونی خود را کشف و آشکار سازد و نتیجه آن را با دیگران به اشتراک گذارد. رسیدن به صلح و آرامش دورنی همچنین کمک میکند که انسان به مرتبهای برسد که از دیگران متوقع نباشد تا ازعدم تحقق آن خشم و عصبانیت بر او مستولی شود. زیرا که مرز باریکی بین توقع و طلب کاری وجود دارد و امکان پاره شدن این مرز زیاد است. متاسفانه این مورد در بین ما ایرانیان زیاد به چشم میخورد. در نهایت این تجربه دردناک منجر به احساسی منفی در انسان میشود که متاسفانه در نوع ارتباطات ما با محیط پیرامونمان و انسانهای دیگر تاثیر گذار است.
– در کارگاههای آموزش هنری شما هنرآموزان چگونه و با چه ابزاری به خودشناسی میرسند تا آن را در جهت آفرینش هنری به کار ببندند؟
-خودشناسی شاهکلید حل مسائل و مشکلات روح و روان است. از طریق خودشناسی انسان به درون خود راه مییابد و بر زوایای تاریکمانده وجودش نور میافکند و با آنها پیوند برقرار میکند. در این فرایند او خودش را آنطوری که هست مورد شناسایی و سپس پذیرش قرار میدهد. در عین حال، اما فاصلهای را نیز با خودش، به منظور مشاهده و تحلیل گرایشهای درست و نادرستاش، حفظ میکند. یعنی در حالی که به دنیای درونی خودش نزدیک میشود، همزمان با نگاهی عینی به خود، با خود به عنوان یک کیس (مورد) برای تحلیل و بررسی برخورد میکند.
در این فرآیند خودش و روابطاش با انسانهای دیگر برایش بسیار مهم میشود و به این مرحله میرسد که خود و دیگران را به عنوان انسانی با ویژگیهای متنوع دوست بدارد. البته نه به این معنا که او شیفته خود به عنوان کسی برتر از دیگران است که خواهان تسلط بر آنانست. پیشرفت در چنین مسیری است که او را قادر به همدلی و همدری ژرف با دیگران میکند و به این ترتیب گامهایی به سوی دوست داشتن واقعی انسانها برمیدارد.
اگر بخواهم مشخصتر و کاربردیتر بیان کنم، ترکیب هنر و علم روانشناسی به ما میگوید که دستخط، رنگ و فرمهایی که انسانها در خلق سادهترین دستنوشته یا اثر هنریشان به کار میبرند، اطلاعات زیادی در مورد شخصیتشان به دست میدهد. به عبارت دیگر، جایگاه، فرم و فشار خطوط و رنگهایی که هنرآموز در کارهایش به کارمیبرد کلیدی است برای شناخت و آشکار ساختن دنیای دورنی او. نقش من هم به عنوان مربی، کمک به هنرآموز در رسیدن به شناخت درونی از خود و همچنین آموزش تکنیکهای هنری برای بیان بهتر و به اشتراکگذاری دنیای درونیاش است.
–چه کسانی در کارگاههای شما شرکت می کنند؟
-در کارگاههای ما هنرآموزانی که شرکت میکنند مشکلات اساسی روحی و روانی ندارند. انگیزه آنها برای شرکت در این کارگاهها هم عشق و علاقه آنها به کار هنری است و هم رسیدن به نگرشی ژرفتر به زندگی و روابط انسانیشان و نیز تخفیف یا رفع و یا مدیریت اضطراب و تشویش ناشی از فشار کار و مشکلات روزمره زندگی است. به همین دلیل، اکثر کسانی که در کارگاههای ما شرکت میکنند در سنین ۳۵ سالگی به بالا هستند. زیرا در این سن و سال انسانها بیشتر نیازمند حتی دَمی رهایی از فشار کار و مسئولیتهای مختلف زندگی و به خود پرداختن هستند. در سنین بالاتر ( ۵۰ به بالا) بسته به شرایط زندگی گاه انگیزهها برای کار و فعالیت پایین میآید و تمایل به افسردگی بیشتر میشود.
در دنیای پرتشویش و پُراضطراب کنونی که ثبات و آسایش را از ما گرفته است، انسانها در معرض هجوم دائمی، شنیدن و تاثیرپذیری از اخبار دردناک و تلخ از گوشه و کنار دنیا قرار گرفتهاند. در چنین دنیایی انسانها به راستی احتیاج به محیط و فضایی دارند که از این مسائل و نیز مشکلات معمولی زندگی فاصله بگیرند. برای مدتی، هرچند کوتاه، از شبکههای اجتماعی دور شوند و با پرداختن به خودشناسی و پرورش خلاقیت هنری، دنیای درونی خود را عینی سازند و آشکار کنند و با دیگران به اشتراک بگذارند.
ملاحظه میکنید که این گفته من متکی برآن نگرش است که معتقد است در هر انسان نیروی خلاق و هنری نهفته است. برخی از انسانها به راحتی این نیرو را کشف و ابرازش میکنند و در نتیجه به آرامش و صلح بهتری با خود میرسند. بسیاری از مردم متاسفانه از این امکان برخوردار نیستند که ما در این کارگاهها با کمال میل و اشتیاق این فضا و امکان را برایشان فراهم میکنیم.
-دوره جدید کارگاههای شما از کی شروع خواهد شد و علاقمندان چگونه میتوانند در مورد آنها اطلاعات کسب کنند؟
-در نظر دارم دوره جدید این کارگاهها را در سال جدید میلادی شروع کنم. اطلاعات مربوط به این کارگاهها از طریق شبکههای اجتماعی و نشریات فارسیزبان در لندن به اطلاع علاقمندان خواهد رسید. منتظر اطلاعیههای من در این زمینه باشید.