بهرام فرخی – در این مطلب به بررسی شرایط سیاسی و آینده دموکراسی در ایالات متحده میپردازم. چند صباحی است که در عرصه جهانی شاهد به چالش کشیدن نتایج انتخابات مختلف هستیم از آمریکای جنوبی تا آسیا و آفریقا. تازهترین نمونههای آن در ونزوئلا و همین چند روز پیش در گرجستان اتفاق افتاده است.
امروز به انتخابات پیش رو در ایالات متحده میپردازم و سوالاتی در مورد پذیرفتن نتایج انتخابات از طرف نامزدهای ریاست جمهوری در قدرتمندترین دموکراسی جهان یعنی دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه و کامالا هریس از حزب دموکرات را مطرح میکنم.
ایالات متحده آمریکا نیز در انتخابات ۲۰۲۰ دچار مشکل مشروعیت نتایج انتخابات از طرف دونالد ترامپ و هوادارانش شد که به حمله به ساختمان کنگره در آن زمان انجامید.
اگر امروز نگاهی به دنیای سیاست آمریکا بیندازیم، با چشماندازی شگفتانگیز و نگرانکننده مواجه خواهیم شد. شاهد آن هستیم که دموکراسیای که روزگاری نماد آزادی بود، در حال مواجهه با چالشهایی است که شاید پایههای آن را به لرزه درآورد.
در طول تاریخ، آمریکا همواره به عنوان یکی از نمادهای دموکراسی در جهان شناخته شده است؛ الگویی که به بسیاری از کشورهای جهان برای رسیدن به آرمانهای دموکراتیک الهام بخشیده است. اما حالا که این کشور خود دچار تلاطم و تردید در اصول اولیه دموکراتیک خود شده، سؤالات بزرگی پیش روی همگان قرار گرفته است. آمریکا در مسیر سرنوشتساز خود به جایی رسیده که شاید تکرار عبارتی چون «حکومت مردم، برای مردم، و به دست مردم» دیگر برای مردمان این کشور آن اطمینان خاطر گذشته را به همراه نداشته باشد.
دموکراسی از اصولی است که نیازمند بقا و احترام به چارچوبهای تعیینشده از سوی مردم و نهادهای ملی است. هر رأیی که در صندوقهای انتخابات ریخته میشود، تجلی اراده فردی است که به امید شکلگیری آیندهای بهتر، قدم در مسیری میگذارد که ممکن است نامطمئن و تاریک به نظر برسد. اما با این حال، نظامهای دموکراتیک به این اصول وفادار میمانند که هر فرد، با هر عقیده و دیدگاهی، حق انتخاب دارد. اگر این اصول نادیده گرفته شوند یا به بهانهای از پذیرفتن نتیجه انتخابات سر باز زده شود، دیگر چه تضمینی برای آینده نهادهای دموکراتیک باقی خواهد ماند؟
این پرسشها نه تنها ذهن رهبران سیاسی و اجتماعی را به خود مشغول کرده، بلکه هر شهروند آمریکایی با دلی لرزان به این فکر فرو رفته که آیا ممکن است کشوری که روزی قویترین و شکوهمندترین نظام دموکراسی جهان به شمار میرفت، در برابر توفانی از نارضایتیها و نافرمانیها به لرزه درآید؟
اینبار داستان تنها یک اختلاف سیاسی ساده یا یک رقابت انتخاباتی تنگاتنگ نیست؛ بلکه خطر از آنجا ناشی میشود که نهادها و اساس دموکراسی مورد تهدید واقع شده و برای نخستین بار در قرن حاضر، این پرسش بطور جدی مطرح میشود که آیا این سیستم سیاسی همچنان میتواند خود را در برابر چالشهای پیش رو حفظ کند و تاب بیاورد یا نه.
به چالش کشیدن پیروزی ترامپ از طرف طرفداران حزب دموکرات
حال اگر حزب دموکرات و حامیان نهادهای دموکراتیک، نتیجه پیروزی ترامپ در انتخابات آینده را نپذیرند، چه سرنوشتی در انتظار این کشور خواهد بود؟ آیا ستونهای نهادهای دموکراتیک در این سرزمین تاب این نپذیرفتن و ناآرامیهای احتمالی پس از آن را خواهد داشت؟
پیروزی ترامپ؛ چالشی دوباره برای دموکراسی آمریکا؟
در فرضی که ترامپ بار دیگر به پیروزی دست یابد، آیا جامعه و حامیان حزب دموکرات توانایی و تمایل پذیرش این نتیجه را دارند؟ چرا که بسیاری از آنها معتقدند که این انتخاب نه تنها نمادی از پیشرفت نیست، بلکه بازگشت به دوران تفرقه و آشوب و تضعیف نهادهای دموکراتیک است. و اگر این پیروزی را به چالش بکشند، با خطر تقابلهای گسترده در جامعهای چندقطبی روبرو خواهیم شد که تنها به دموکراسی آسیب نمیزند، بلکه روح جمعی یک ملت را نیز زخمی میکند.
شاید بزرگترین ضعف دموکراسیهای نوین این باشد که نهادها و نیروهای قدرتمند اقتصادی و سیاسی، قادرند به واسطه قدرت و ثروت خود بر افکار عمومی و جریانهای سیاسی تأثیر بگذارند. در آمریکا، حامیان هر دو حزب سیاسی به واسطه نفوذی که دارند، میتوانند بستر را برای ایجاد شکافهای عمیقتر فراهم کنند. اگر حزب دموکرات با تمایل به عدم پذیرش پیروزی ترامپ حرکت کند، جامعهای که روزی الگوی اتحاد بود، دچار تفرقه و نابسامانی خواهد شد.
پیروزی کامالا هریس و مخالفت ترامپ و هوادارانش
فرض کنید که کامالا هریس قهرمان و ایدهآل هواداران نهادهای دموکرات و پلورالیسم سیاسی اجتماعی، با پیروزی خود به نمادی از تنوع و تغییر در آمریکا بدل شود. اما در این میان، دونالد ترامپ و طرفداران افراطی او (قشری از حزب جمهوریخواه از هماکنون حساب خود را از ترامپ و جنبش MAGA جدا ساختهاند) نتیجه را نپذیرفته و این پیروزی را دروغ و تقلب بخوانند!
اکنون، زمانی که طرفداران ترامپ اعلام میکنند که نتایج انتخابات را نمیپذیرند و پیروزی رقیب خود را تقلبی میدانند، هشداری جدی به گوش میرسد: خطر از دست رفتن مشروعیت و اعتبار ساز و کارهای دموکراتیک.
اما تهدیدی که در پسِ نپذیرفتن نتایج انتخابات نهفته است، به مراتب عمیقتر و زیانبارتر است.
ترامپ و طرفدارانش، نمایندهای از گروهی از جامعه هستند که خود را از نخبگان سیاسی و رسانههای جریان اصلی جدا میدانند و اعتقاد دارند که آنها «صدای واقعی مردم» را نمایندگی میکنند. اگر این بخش از جامعه، نظام سیاسی و نتایج انتخاباتی را نپذیرند، احتمال افزایش شکافها و تنشهای داخلی بسیار بالا خواهد رفت.
این مسئله نه تنها به بحران داخلی دامن میزند بلکه آمریکا را در نگاه جهانی نیز تضعیف میکند. اگر دموکراسی که به عنوان مدل آرمانی در جهان شناخته میشود، خود درگیر مشکلات مشروعیتی شود، پیامدهای این امر چه خواهد بود؟ آیا ملتها به این نتیجه نخواهند رسید که دموکراسی نیز سیستمی شکننده است که به سادگی توسط نیروهای افراطی و منفعتطلب به لرزه در میآید؟
خطر شکاف اجتماعی و سیاسی
تاریخ به ما نشان داده که شکافهای عمیق اجتماعی و سیاسی میتوانند بطور مستقیم به فروپاشی نهادهای دولتی و ساختارهای قانونی منجر شوند. وقتی یک جامعه به دو بخش کاملاً مخالف و نفوذناپذیر تقسیم شود، آنگاه خطرات بزرگی مانند خشونت، جنگ داخلی و تجزیه آن جامعه در افق پدیدار میشود. آیا آمریکا که در طول تاریخ خود همواره به دموکراسی و وحدت ملی خود میبالیده، امروز در برابر چنین سرنوشتی قرار گرفته است؟
نقش نهادهای دموکراتیک: محک جدی برای استقلال و قدرت
در این میان، نقش نهادهای دموکراتیک همچون دیوان عالی، کنگره، رسانهها و دستگاه قضایی بیش از پیش برجسته شده است. این نهادها با عملکرد مستقل و قدرت خود، ضامن پایداری و نظم در سیستم دموکراتیک هستند. اما آیا این نهادها به اندازه کافی قوی و مستقل هستند که در برابر فشارهای سنگین سیاسی مقاومت کنند؟ آیا میتوانند به درستی از اراده مردم و قانون اساسی آمریکا حمایت کنند، یا فشارهای سیاسی و رسانهای بر آنها غلبه خواهد کرد؟
اگر در این آزمایش تاریخی، نهادهای دموکراتیک شکست بخورند، پیامدهای آن فراتر از مرزهای آمریکا خواهد بود. کشورهایی که به دموکراسی و حاکمیت قانون اعتقاد دارند، در این آزمایش ایالات متحده به چشم یک مرجع مینگرند و اگر نهادهای آمریکایی از استقلال و اقتدار خود کوتاه بیایند، این پیام به دیگر ملتها نیز منتقل خواهد شد که هیچ دموکراسی در امان نیست.
بازگشت به اصول دموکراتیک: نیاز به وحدت ملی
در این بزنگاه تاریخی، نیاز به بازگشت به اصول بنیادین دموکراسی از هر زمان دیگری بیشتر احساس میشود. دموکراسی، سیستمی است که از نظر تاریخی همواره به یک اصل تکیه دارد: احترام به اراده مردم و پذیرش تصمیمات آنها، حتی اگر مخالف دیدگاه و عقیده شخصی باشد.
دموکراسی در آمریکا: میراثی در خطر؟
دموکراسی آمریکایی میراثی است که با هزینههای بسیار و فداکاریهای بیشمار به دست آمده است. این سیستم، با وجود تمام نقائص و کاستیها، همواره به عنوان نمادی از آزادی، عدالت و مردمسالاری در جهان شناخته شده است. اما امروز در تقابل با نیروهایی قرار دارد که شاید به دنبال تضعیف یا تغییر اساس آن باشند. پرسش اینجاست: آیا مردم آمریکا و رهبران آنها آمادهاند تا با پایبندی به اصول و ارزشهای دموکراتیک، از این میراث دفاع کنند، یا این دوران را به عنوان نقطهای تاریخی برای پایان دموکراسی آمریکایی خواهند پذیرفت؟
در نهایت، این ماجرا به یک آزمون بزرگ برای ملت آمریکا و دموکراسیهای سراسر جهان بدل شده است. آیا دموکراسی در برابر بحرانها و چالشها تاب خواهد آورد و همچنان زنده خواهد ماند، یا تاریخنگاران روزی خواهند نوشت که دموکراسی آمریکا در آغاز سومین دهه قرن بیست و یکم قربانی اختلافات داخلی و تفرقه شد؟
*بهرام فرخی دانشآموخته علوم سیاسی و روابط بینالملل از دانشگاه رم و ساکن ایتالیا است.