حنیف حیدرنژاد- خبرگزاریهای حکومتی روز سهشنبه ۲۲ آبان۱۴۰۳ خبر دادند که «به همت اداره زنان و خانواده ستاد امر به معروف، کلنیک ترک بیحجابی در تهران با هدف درمان علمیو روان شناختی بیحجابی ویژه نسل نوجوان، جوان و بانوان جویای هویت اجتماعی و اسلامی افتتاح میشود.»
ایجاد “کلنیک ترک بیحجابی”، توهینی آشکار به زنان ایران است که سیاست حجاب اجباری رژیم را در مبارزه روزانه خود در خیابانهای شهرهای کوچک و بزرگ کشور به چالش گرفتهاند. انتخاب نوع پوشش و نوع سبک زندگی، یک حق شهروندی و از بنیادیترین حقوق بشر است که در آن بر انتخاب آزاد انسان و حق او بر تعیین سرنوشت خود تاکید کرده، همانگونه که ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح میکند: «هیچکس را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه یا خلاف انسانیت و شئون انسانی یا موهن باشد.»
حکومت اسلامی از بدو تاسیس، زنان را مجبور به “رفتاری” کرده است که نمیخواهند به آن تن دهند. آنها حجاب اجباری را مصداق “رفتار ظالمانهای که خلاف شئون و کرامت انسانی” است، میدانند.
“بیمارانگاری” بیحجابی، توجیه جدید برای سرکوب زنان
ایجاد «کلنیک ترک بیحجابی» این هدف را دنبال میکند که با “بیمارانگاری” بیحجابی، توجیه پزشکی- حقوقی برای دستگیری زنان معترض بتراشد. ده روز پیش، بعد از عُصیانِ برهنه آهو دریائی، “دختر علوم تحقیقات”، نیروهای لباس شخصی او را ربودند. در پی اعتراض گسترده و سریع مردم در ایران و حمایت گسترده جهانی از آهو دریائی، حکومت ناگزیر به واکنش شده و رسانههای حکومتی اعلام کردند:” این دانشجو تحت فشار روحی شدید و دچار اختلالات روانی است و در حال حاضر به یک مرکز درمانی منتقل شده است.”
موضوع “اختلال روانی و انتقال به مرکز درمانی” یکی از سناریوهای سوخته حکومتی است و در مورد بسیاری از دستگیر شدگان و زندانیان عُصیانگر که حاضر نیستند به اطاعت و بردگی تن در دهند مطرح میشود. جدیدترین نمونهها “دختر تبریز” و سامان یاسین، رَپر معترض کرمانشاهی بودند که به خوبی در یاد مردم باقی ماندهاند.
رژیم اسلامی حاکم بر ایران پس از دستگیری آهو دریائی و انتقال او به یک مرکز رواندرمانی با موج گسترده حمایت مردم در ایران و همبستگی گسترده جهانی با او روبرو شد که هم دستگیری و هم انتقال او به چنین مرکزی را محکوم کرده و خواهان آزادی او شدند. بعد از ده روز هنوز نسبت به وضعیت او خبری در دست نیست. نمونههای قبلی نشان از آن دارد که رژیم فرد دستگیرشده را زیر فشار قرار داده و به اعتراف اجباری میکشاند. سیاستی که البته رنگ باخته است.
به نظر میرسد رژیم ایران با اعلام ایجاد “کلنیک ترک بیحجابی” در تلاش است تا به روش جدیدی اقدامات سرکوبگرانه خودش را توجیه کند. مهری طالبی دارستانی رئیس اداره زنان و خانواده ستاد امر به معروف استان تهران که خبر ایجاد کلنیک ترک بیحجابی را اعلام کرده، میگوید: “این مرکز به عنوان بخشی از نقشه جامع راهبردی «زیست بوم غیرت، حیا، عفت، حجاب» با رویکرد فرهنگی نوین و با هدف ارائه خدمات روانشناختی، مشاورهای و مددکاری به افرادی که تمایل به رعایت حجاب دارند و ممکن است به دلیل فشارهای اجتماعی یا تأثیرات محیطی در این زمینه دچار چالش شده باشند، طراحی و به مرحلهی اجرا رسیده است.”
“چالش به دلیل فشارهای اجتماعی یا تأثیرات محیطی و اختلال روانی” سرپوش تازهای است که این رژیم ضد زن میخواهد با توسل به آن دستگیری زنان را توجیه کرده و آن را تحت عنوان “ارائه خدمات کلنیکی” به جهان بفروشد. میتوان انتظار داشت که در آینده، زنانی بر صفحه تلویزیون رژیم ظاهر شده و همین حرفها را تکرار کرده و “سپاسگزار” هم باشند که از چنین “خدمات و حمایت”ی برخوردار شدهاند.
خامنهای در یکی از سخنرانیهای خود در فروردین ۱۴۰۳ در مورد حجاب گفته بود: “مسئلهی حجاب تبدیل شده به یک چالش… بنده نظر قاطع خودم را در این مورد عرض میکنم:… هم از دیدگاه قانونی… هم از لحاظ شرعی، حجاب یک حکم مسلّم شرعی است… رعایت حکم قانون برای همه واجب است. چه آن کسانی که به شرع معتقدند، چه حتّی آن کسانی که به شرع هم معتقد نیستند، قانون را بایستی رعایت کنند. بنده معتقدم در دولت، در قوّهی قضائیّه، در بخشهای مختلف، در این زمینه مسئولیّت وجود دارد که بایستی به مسئولیتهای قانونی و شرعی خودشان عمل کنند.”
او با این سخنان، خطوط کلی برای حمله به زنانی را که با حجاب اجباری مقابله میکنند صادر کرد.
او در یک سخنرانی دیگر در مورد مقابله با اینترنت، فضای مجازی و فیلترینگ گفته بود: “دربارهی فضای مجازی… آنچه مهم است این است که در فضای مجازی، حکمرانی قانونمند وجود داشته باشد؛ اینکه بنده گاهی گفتهام فضای مجازی رها و ول است، به خاطر این است. حکمرانی بر اساس قانون؛ اگر قانونی ندارید، قانون را به وجود بیاورید و بر اساس آن قانون، زمام کار را به دست بگیرید.”
درواقع حکومت در تلاش است تا سرکوب زنان را در چهارچوب “حکمرانی قانونمند” به نحوی سیستماتیک سر و سامان داده تا به ویژه در برابر اعتراض جامعه جهانی بتواند با توسل به چنین استدلالی وانمود کند آنچه اتفاق میافتد بخشی از قانون و در چهارچوب سیستم اداری نظام است.
زنان ایران قیمومیّت نمیپذیرند
اصل و اساس «حجاب» بر سلبِ اختیار زن بر بدن و رفتار خویش استوار است. با حجاب و همه احکام و تعاریف و شرایط و ضوابط و قوانینی که برای آن مشخص شده، کرامت و ارزش انسانی زن حذف و او فقط در جنسیتاش خلاصه میشود. این دیدگاه، جنسیت زن را «منشاء فتنه و فِسق و فساد دانسته که میتواند مرد را از راه ایمان خارج کرده و به گناه بیالاید.» چنین تفکری از یک ایدئولوژی متعفن و متحجر بر میخیزد که میخواهد سرنوشت زنان را دردست داشته باشد. زنان ایران نمیخواهند کسی بر آنها قیمومیّت داشته باشد و برایشان راه و روش زندگی و سبک لباس پوشیدن و یا خوب و بد رابطه جنسی یا کار و تحصیل و دیگر مناسبات را تعیین کند.
مبارزه زنان نه فقط حرکتی در دفاع از حقوق زنان، بلکه حرکتی در دفاع از کرامت انسان، هم مرد و هم زن، و برای اعتلای جامعه است. مبارزهای که هر روز به شکل جدیدی ادامه داشته و تا برچیده شدن حکومت اسلامی در ایران ادامه خواهد یافت.