نجات ایران و ضرورت حمایت از اعلام آمادگی رضا پهلوی برای رهبری دوران گذار 

- در چهار دهه گذشته مبارزه مردم ایران برای پیروزی بر حکومت اسلامی حاکم بر ایران از چند کمبود بزرگ و اساسی رنج برده است از جمله نبود رهبر یا رهبری دموکراتیک (فردی یا جمعی) که حمایت بخش قابل توجهی از مردم در ایران و خارج کشور را با خود داشته باشد.
- در دهه‌‌های گذشته گروه‌هائی که وارد عرصه رهبری مبارزه شده ولی شکست خورده‌اند، موجب سرخوردگی بخش‌های مختلف جامعه نیز شده اند، آخرین نمونه: گروه موسوم به ائتلاف جرج تاون یا گروه مهسا که رضا پهلوی نیز در آن حضور داشت. او در این سال‌ها پیوسته بر مبارزه‌ای که بر فرد متکی نباشد تاکید کرده و به نهادسازی فرا خوانده است. رضا پهلوی اینبار اعتبار شخصی خودش را پشتوانه قدمی ‌که آغاز کرده، قرار داده است که برای آنکه تجربه‌های تلخ گذشته تکرار نشود می‌بایست چند شرط پایه‌ای و حداقلی رعایت شود از جمله اعلام رسمی گروهی از مشاوران شامل افرادی با تخصص‌های مختلف، با تفکر و منش دموکراتیک که باز و شفاف بوده و چون خود وی پایبند به تکثر بوده و به دنبال حذف نباشند مگر اینکه دیگران خودشان را از این جریان حذف کنند.
- برای نجات ایران، همه ما می‌توانیم بر اساس توان و ظرفیت خود، کاری بکنیم. رضا پهلوی قدمی ‌را که از او انتظار می‌رفت برداشت. اینک هر یک از ما که به ایران می‌اندیشیم باید ببینیم چگونه می‌توانیم از او حمایت کرده و بخشی از بار مبارزه را به دوش بکشیم.

شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ نوامبر ۲۰۲۴


حنیف حیدرنژاد- رضا پهلوی در یک پیام ویدئوئی در روز پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۰۴ / ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴ با تاکید بر اینکه “تحولات جهانی و منطقه‌ای، فرصت تازه‌ای را برای بازپس‌گیری و نجات ایران عزیزمان پیش روی ما قرار داده است”، اعلام کرد: “بنا به خواست شما، آمادگی خود را برای هدایت این تغییر، و رهبری دوران گذار اعلام کرده‌ام. توان من ناشی از قدرت شماست.”

رضا پهلوی در پیام خود یادآور شد: “در این دوره‌ی حساس، در این فرصت نو، دو راه پیش روی ماست: یا نظاره‌گر و منتظر باشیم تا شاید دیگران، تغییرات دلخواه خود را برای ما رقم بزنند؛ یا اینکه با عزم و اراده‌ی ملی، خود، موتور محرک تغییر باشیم؛ و خواست ملتِ ایران را در میهن‌مان، و در اتاق‌های فکر و دالان‌های قدرت در سراسر جهان، به کرسی بنشانیم. انتخاب من، بدون تردید، گزینه‌ی دوم است.”

تاکید رضا پهلوی بر قبول نقش “هدایت و رهبری”، نشان دهنده آن است که فراتر از نقش “حمایت کننده” که پیشتر بر آن تاکید می‌کرد، او اینک یک نقش فعال و کُنشگر برای خود قائل شده و دیگر منتظر اینکه دیگران به سوی او بیایند نشده، بلکه ابتکارعمل را خودش به دست می‌گیرد. این پیام رضا پهلوی اگر با گام‌های مشخص عملی ادامه پیدا کند می‌تواند به مردم داخل کشور امید داده و روند تحولات سیاسی- اجتماعی می‌تواند از رکود کنونی خارج شود.

رضا پهلوی می‌تواند در قدم‌های بعدی فراخوان داده و دیگر شخصیت‌ها و گروه‌های مختلف را به همکاری دعوت کند. اگرچه هر شخصیت یا نیروئی که مایل به همکاری و حمایت از رضا پهلوی باشد، می‌تواند از طرف خود برای برقراری این ارتباط اقدام کند.

همچنین تاکید رضا پهلوی در پیام خود بر اینکه “تحولات جهانی و منطقه‌ای، فرصت تازه‌ای را برای بازپس‌گیری و نجات ایران عزیزمان پیش روی ما قرار داده است”،  نشان می‌دهد او حساسیت شرایط وضعیت جنگی که خامنه‌ای آتش آنرا افروخته به خوبی درک کرده و می‌داند که ادامه درگیری‌های نظامی بین رژیم اسلامی با اسرائیل می‌تواند شرایط سیاسی- اجتماعی داخل کشور را  تحت تاثیر قرار داده و در صورت مرگ احتمالی خامنه ای و ایجاد خلأ قدرت یا تنش‌های سیاسی ناشی از آن، اپوزیسیون دموکراتیک باید از قبل، آماده باشد، وگرنه امکان اینکه در آن شرایط، قدرت‌های خارجی برای تامین منافع خود در ایران اقدام کنند، بالا می‌رود.

در چهار دهه گذشته مبارزه مردم ایران برای پیروزی بر حکومت اسلامی حاکم بر ایران از چند کمبود بزرگ و اساسی رنج برده است. کمبودهائی که طولانی شدن عمر این حکومت ضد ایرانی را موجب شده است. برخی از مهمترین این کمبودها عبارتند از:

– نبود رهبر یا رهبری دموکراتیک (فردی یا جمعی) که حمایت بخش قابل توجهی از مردم در ایران و خارج کشور را با خود داشته باشد.

– نبود همگرایی ملی از سوی نیروهای دموکراتیک مخالف رژیم- هم در داخل و هم در خارج  کشور- و توافق آنها بر سر یکسری اصول پایه‌ای حداقلی که این نیروها بتوانند گِرد آن همسو و هماهنگ شده و یک ائتلاف تشکیل داده و یک آلترناتیو برای رهبری دوره گذار ارائه دهند.

– نبود یک نهاد و تشکیلات هماهنگ کننده و یک آلترناتیو سیاسی دموکراتیک با برنامه و اهداف مشخص که بتواند نیروهای سیاسی دموکراتیک را با یکدیگر هماهنگ و بخش قابل توجهی از مردم ایران را در سطح ملی و بین‌المللی نمایندگی کند.

– بی‌اعتمادی بخشی از جامعه ایران به نیروها و شخصیت‌های سیاسی مخالف حکومت و تردید نسبت به ماهیت دموکراتیک این نیروها و در نتیجه تردید نسبت به آینده ایران و اینکه چگونه می‌توان مطمئن بود که دوره گذار از جمهوری اسلامی با خون و خونریزی یا با آشوب و تخریب یا با ویرانی و جنگ داخلی مواجه نشده و یک دیکتاتوری جدید جای حکومت فعلی را نگیرد.

به باور من اعلام آمادگی رضا پهلوی برای “رهبری دوره گذار” گامی ‌مهم در برطرف کردن یکی از کمبودهای اساسی که در بالا به آن اشاره شد، یعنی تعیین و اعلام رهبری بوده و از این رو شایان حمایت و پشتیبانی است.

۴۶ سال گذشته، به ویژه تحولات سیاسی از دی‌ماه ۱۳۹۶ به بعد، فرصتی بود برای همه نیروها و شخصیت‌های سیاسی تا اگر در خود ظرفیت و صلاحیت رهبری مبارزه با جمهوری اسلامی می‌بینند در عمل آن را نشان دهند. واقعیت این چهار دهه، به ویژه هشت سال گذشته و همه تلاش‌های مختلف در سطوح کوچک و بزرگ، توسط همه نیروهای سیاسی با گرایش‌های مختلف، نشان داد و اثبات کرد که متاسفانه شخصیت، گروه یا حزبی که چنین توانمندی را داشته و از بخش قابل توجهی از مردم ایران نیز حمایت شود، وجود ندارد. رضا پهلوی امروز تنها گزینه دموکراتیک موجود برای رهبری دوران گذار است.

رضا پهلوی در پیام خود می‌گوید: “من بنا به خواست شما، آمادگی خود را برای هدایت این تغییر، و رهبری دوران گذار اعلام کرده‌ام.” اگرچه معیاری برای سنجش مستقل این ادعا که مردم ایران کی و کجا و چگونه چنین خواستی را با رضا پهلوی مطرح کرده‌اند، وجود ندارد، اما تجربه و زندگی روزانه ما، ما مردم ایران و نیز نظرسنجی‌های تخصصی انجام شده در طی این سال‌ها و بازتاب آنچه در رسانه‌های اجتماعی قابل مشاهده است، تردیدی باقی نمی‌گذارد که استقبال عمومی ‌از رضا پهلوی در مقایسه با هر شخصیت یا حزب و گروه سیاسی، بطور کیفی و با اختلاف بسیار زیاد، از بقیه مدعیان بالاتر است.

نهادسازی و شروط پایه‌ای و ضروری

در دهه‌‌های گذشته گروه‌هائی که وارد عرصه رهبری مبارزه شده ولی شکست خورده‌اند، موجب سرخوردگی بخش‌های مختلف جامعه نیز شده اند، آخرین نمونه: گروه موسوم به ائتلاف جرج تاون یا گروه مهسا که رضا پهلوی نیز در آن حضور داشت. او در این سال‌ها پیوسته بر مبارزه‌ای که بر فرد متکی نباشد تاکید کرده و به نهادسازی فرا خوانده است.

رضا پهلوی اینبار اعتبار شخصی خودش را پشتوانه قدمی ‌که آغاز کرده، قرار داده است. به باور من برای آنکه تجربه‌های تلخ گذشته تکرار نشود و برای آنکه تلاش ملی- میهنی رضا پهلوی با استقبال، حمایت و همراهی هرچه گسترده‌تر بخش‌های مختلف جامعه متکثر ایران همراه شود، رعایت چند شرط پایه‌ای و حداقلی ضروریست:

– اعلام رسمی تیم مشاوران (افرادی با تخصص‌های مختلف، با تفکر و منش دموکراتیک که با اصل قرار دادن منافع ملی ایران، فراحزبی، فراایدئولوژیک اندیشیده و در برابر ایده‌های مختلف جامعه متکثر ایران باز و شفاف و چون خود وی پایبند به تکثر بوده و به دنبال حذف نباشند مگر اینکه دیگران، خودشان را از این جریان حذف کنند. افرادی که در باور، گفتار و در منش خود ایرانِ نوینی را نمایندگی کنند که از دروغ و چاپلوسی و از  زبان بازی و فریبکاری دور بوده و بر پذیرش مسئولیت، صداقت و صراحت نسبت به ایران و مردم آن پایبند باشند.)

– اعلام رسمی تیمی‌از سخنگویان (این تیم ضمن اعلام نقطه نظرها و موضع‌گیری‌های رضا پهلوی یا نهادی که بر گِرد او جمع شده، لازم است تا با حضور به‌موقع در رسانه‌ها، در مورد حاشیه‌سازی‌ها، اخبار دروغ و فرهنگ مسمومی ‌که در رسانه‌ها گسترده شده و ممکن است تمرکز مبارزه را منحرف کنند، روشنگری کنند.)

– اعلام دبیرخانه و دفتر روابط عمومی. تنظیم آئین‌نامه‌های لازم برای کار افراد و بخش‌های مختلف که درواقع در نبود حاکمیت قانون، نظم و مقررات را تعیین و با ثبت همه نشست‌ها و مکاتبات، هرگونه حسابرسی و پاسخگوئی را با استانداردهای اداری مُدرن ممکن و میسر می‌کند. یکی از فوری‌ترین اقدامات دبیرخانه و روابط عمومی‌ باید این  باشد که راه‌های تماس، ارتباط و همکاری و حمایت شخصیت‌ها یا گروه‌های مختلف سیاسی- اجتماعی از رضا پهلوی را مشخص کند.

– رابطه شفاف با مردم و رسانه‌ها و پاسخگوئی به پرسش‌ها و ابهامات.

– تنظیم یک سند ملی: پس از تشکیل هسته اولیه مشاوران از افراد، گروه‌ها یا احزابی که می‌توانند- از داخل یا خارج کشور- با رضا پهلوی همراهی و همکاری کنند، تنظیم و انتشار یک منشور یا پیمان ملی، به عنوان سند و برنامه حداقلیِ راهنما، لازم و ضروریست. این سند ضمن آنکه چشم‌اندازهای درازمدت، تا گذار از جمهوری اسلامی را ترسیم می‌کند، لازم است که بطور تیتروار مراحل مختلف مبارزه و اولویت‌های هر مرحله را نیز مشخص کند. این سند باید مانند یک اساسنامه، مبنای همه تصمیم‌گیری‌ها و تعیین سیاست‌ها باشد. بدین ترتیب بطور سیستماتیک جلوی تصمیم‌گیری‌ها یا رفتارهای سلیقه‌ای گرفته می‌شود. ایده‌آل آن است که جمع گِرد آمده دور رضا پهلوی به عنوان یک “نهاد” با نام مشخصی معرفی شود.

نجات ایران بالاترین اولویت

امروز باید اولویت همه ما ایرانیان نجات ایران باشد. شکل نظام آینده کشور را مردم ایران در فردای بعد از گذار از جمهوری اسلامی و در یک انتخابات آزاد از طریق مجلس موسسان تعیین خواهند کرد. یک نظام دموکراتیک و سکولار که صرف نظر از شکل آن، متضمن تامین حقوق همه شهروندان ایرانزمین بوده، تمامیت ارضی کشور و عدالت اجتماعی و رفاه و پیشرفت را برای همه مردم ایران تضمین کرده و سرفرازی ایران و ایرانیان در جهان را موجب شود.

برای نجات ایران، همه ما می‌توانیم بر اساس توان و ظرفیت خود، کاری بکنیم. رضا پهلوی قدمی ‌را که از او انتظار می‌رفت برداشت. اینک هر یک از ما که به ایران می‌اندیشیم باید ببینیم چگونه می‌توانیم از او حمایت کرده و بخشی از بار مبارزه را به دوش بکشیم.

به عنوان یک ایرانی باورمند به دموکراسی و سکولاریسم، یک ایرانی باورمند به رهبری دستجمعی و نهادینه شده، یک ایرانی خداناور، یک ایرانی باورمند به انسانیت و حقوق بشر، یک ایرانی باورمند به عدالت اجتماعی و رفاه عمومی، باورمند به تمامیت ارضی ایران و باورمند به برابرحقوقی همه شهروندان کشور جدا از جنسیت یا تعلق قومی- مذهبی- عقیدتی یا هرنوع گرایش جنسی، به عنوان یک ایرانی مخالف تبعیض و مخالف رانتخواری یا هرگونه امتیازگیری بر پایه خون و خانواده و فامیل و مذهب و جنسیت و…، یک ایرانی باورمند با حاکمیت قانون  مدرن و تفکیک قوای سه گانه با قوه قضائیه کاملا مستقل که کرامت انسانی و حفظ جان انسان را سرلوحه خود قرارداده و با شکنجه و مجازاتِ مرگ مخالف است، باورمند به صلح و دوستی و همزیستی مسالمتآمیز با کشورهای منطقه، باورمند به ایران عاری از سلاح اتمی ‌و متعهد به همکاری‌های بین‌المللی، باورمند به حفظ محیط زیست، همچنین به عنوان یک ایرانی جمهوریخواه که به دموکراسی پارلمانی باور دارد، به عنوان یک ایرانی که در انقلاب نکبت‌بار اسلامی سال ۵۷ شانزده- هفده ساله بوده و در جریان‌های سیاسی بعد از آن تا سال ۱۳۷۳ از سازمان مجاهدین حمایت کرده است، و به عنوان یک ایرانی که در ۲۳ سال گذشته در آلمان در حوزه حقوق بشر- به ویژه بطور حرفه‌ای در امور پناهندگی- فعالیت کرده است، بر این باورم که در مبارزه جمعی ما برای نجات ایران و تامین و تضمین منافع ملی کشور، شایسته ترین فرد دموکرات برای رهبری دوران گذار و عبور از حکومت اسلامی حاکم بر کشور، رضا پهلوی است.

من در سال‌های گذشته دیدگاه‌های خود در حمایت از رضا پهلوی و انتقادهای خود نسبت به او را نوشته و انتشار داده‌ام. سیاست، دنیای امکانات و موجودی‌های واقعی است که در دسترس ما قرار دارد. با همین موجودیست که باید گام به گام برای تحقق آرمان‌ها و آرزوها تلاش کرد. با چنین نگاهی به دنیای واقعی سیاست در ایران است که باور دارم امروز رضا پهلوی شایسته‌ترین گزینه دموکرات موجود برای رهبری دوره گذار به شمار می‌رود. برای نجات ایران باید به بحث‌های بی‌انتهای ایدئولوریک یا تردیدهای بی‌پایه و اساس پایان داد. باید دست در دست هم قرار داده از رضا پهلوی حمایت کنیم تا به قوی‌ترین شکل و با کمترین ضعف، نجات ایران عزیز را تحقق ببخشیم.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۹ / معدل امتیاز: ۳٫۹

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=363417