عبدالرحمن الراشد (شرق الاوسط) – یکی از بزرگترین اشتباهاتی که میتوان در مواجهه با دونالد ترامپ مرتکب شد، دستکم گرفتن تواناییهای اوست. درست است که او به شیوهای متفاوت از سیاستمداران معمول صحبت میکند و نه به زبان آکادمیک تسلط دارد، نه از اصطلاحات پیچیده تحلیلگران استفاده میکند، و نه به مهارتهای مرسوم سیاستمداران در چانهزنی سیاسی متکی است. اما این بدان معنا نیست که او فاقد درک عمیق یا دانش کافی در مسائل کلیدی است.
در دوران رقابتهای انتخاباتی، هم رقبای داخلی و هم مفسران خارجی بارها تلاش کردند تصویر او را تخریب کنند و او را دستکم بگیرند. او مانند بیل کلینتون فارغالتحصیل دانشگاه ییل نیست کما اینکه مانند جو بایدن نیم قرن تجربه سیاسی ندارد. با این حال، عملکردش طی چهار سال دور اول ریاست جمهوری نشان داد که در مدیریت بسیاری از تحولات موفقتر از پیشبینیها عمل کرده است. برای مثال، وقتی ترامپ تهدید کرد توافق هستهای با ایران را لغو یا اصلاح خواهد کرد، بسیاری معتقد بودند این کار عملی نیست. اما او این توافق را کاملاً لغو کرد و مسیر تحولات منطقه را تغییر داد، بطوری که مدعی شد منطقه را از خطرات این توافق نجات داده است.
هرچند ترامپ نه به اندازه هنری کیسینجر روشنفکر است و نه مانند جیمی کارتر فروتن، اما سابقهاش در دنیای تجارت و سرمایهگذاری برگ برندهای برای او به شمار میرود. در کشوری مانند ایالات متحده که فرهنگ سرمایهداری و رقابت حرف اول را میزند، این ویژگیها به موفقیت او کمک شایانی کردهاند.
رهبری متفاوت ترامپ
ترامپ تواناییهای مدیریتی و رهبری خود را با دو پیروزی انتخاباتی ثابت کرده است. موفقیتهایش بیشتر به تلاشها و توانایی شخصی او وابسته بود تا حمایت حزب جمهوریخواه یا تیمهای کمپین حرفهای.
برخلاف بسیاری از رؤسای جمهور پیشین آمریکا، پیروزی او نمادی از محبوبیت و توانایی تأثیرگذاری فردیاش است. این ویژگیها به او قدرتی داده که بتواند تصمیمهایی بگیرد که دیگر سیاستمداران از آن پرهیز میکنند.
او با وعده تغییر در زمینههایی مانند مهاجرت، اقتصاد و آموزش، روی کار آمد و پیشبینی میشد که با چالشهای داخلی قابل توجهی روبرو شود. اما اقداماتش در سیاست خارجی، به ویژه در خاورمیانه، همانجایی که بیشترین جنجالها بپا شده، توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
خاورمیانه در دوران ترامپ
ترامپ پس از ورود به کاخ سفید در سال ۲۰۱۷ تصمیم گرفت قواعد سنتی را کنار بگذارد. برخلاف معمول که بریتانیا نخستین مقصد رؤسای جمهور جدید آمریکا بود، او سفر خود را از ریاض آغاز کرد. این انتخاب در حالی بود که پادشاهی عربی سعودی پیشتر هدف انتقادات شدید سیاستمداران آمریکایی قرار گرفته بود و باراک اوباما روابط واشنگتن و ریاض را کماهمیتتر کرده بود.
این حرکت ترامپ، آنهم در شرایطی که در دوران کمپین انتخاباتیاش به نژادپرستی علیه مسلمانان متهم شده بود، شگفتی بسیاری را برانگیخت. پیام این اقدام واضح بود: او به دنبال تغییر روابط آمریکا با منطقه است. روابط آمریکا و سعودی در چهار سال ریاست جمهوری ترامپ مطابق میل او پیش رفت، و حتی پس از پایان دوران او نیز، جو بایدن که وعده تغییر داده بود، عملاً مسیر او را ادامه داد.
سیاست خارجی عملگرایانه
ترامپ در سیاست خارجی خود عملگرایی را به نمایش گذاشت. او از جنگ اجتناب کرد اما در استفاده از ابزارهایی مانند تحریمها بسیار سختگیر بود. او نشان داد که از قدرتش برای ایجاد تغییرات عمده، نه با گلوله، بلکه با توافقها و فشارهای حداکثری اقتصادی بهره میگیرد. این رویکرد به ویژه در خاورمیانه مشهود است، جایی که بسیاری انتظار اقدامات نظامی از او داشتند، اما او مسیر متفاوتی را انتخاب کرد.
ترامپ همچنین مدعی توانایی حل بحرانهای پیچیدهای مانند جنگ اوکراین یا درگیریهای غزه و لبنان شده است. با در اختیار داشتن اکثریت در کنگره و آغاز تماسها پیش از شروع رسمی دوران ریاست جمهوریاش، او در حال آماده ساختن زمینه برای اقدامات جدید است.
نگاه جهان به ترامپ
مسئله اصلی این نیست که جهان چگونه ترامپ را میبیند، بلکه این است که ترامپ چگونه جهان را میبیند. او تصویری از یک رهبر قاطع، سریعالعمل و عملگرا ارائه داده که دشمنان ایالات متحده را وادار به بازنگری در رویکردهای خود میکند. بسیاری از آنها ترجیح میدهند با او به توافق برسند تا اینکه وارد درگیری شوند، چرا که میدانند ترامپ اراده و ابزار لازم را برای پیشبرد اهدافش دارد.
به نظر میرسد ترامپ عزم جدی برای ایجاد تغییر در خاورمیانه دارد و این تغییرات را نه از طریق جنگ، بلکه از راه دیپلماسی و تحریمهای سخت اعمال میکند. منطقه باید برای این تحولات آماده شود و پیامدهای آن را درک کند. چهار سال آینده احتمالاً دورهای پرچالش اما تعیینکننده برای منطقه خواهد بود.
*منبع: الشرق الاوسط
*نویسنده: عبدالرحمن الراشد
*ترجمه: کیهان لندن