نوای آزادی با یک صدا:ضرورتی حیاتی برای همبستگی و اتحاد

جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ برابر با ۱۳ دسامبر ۲۰۲۴


بهرام فرخی- پرستو احمدی خواننده‌ای که نامش اکنون با شجاعت و هنرمندی عجین شده است، با پوششی زیبا و برازنده و صدایی رسا در یکی از کاروانسراهای تاریخی ایران، قلب تپنده تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم، هنر خود را به ابزاری برای اعتراض تبدیل کرد. او و چهار نوازنده همراهش، با اجرای این کنسرت، نمادی از اتحاد، زیبایی و مقاومت را به تصویر کشیدند. اما این نمایش چیزی فراتر از یک برنامه موسیقی بود؛ این کنسرت، عصیانی بود در برابر محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها.

وقتی هنر و آواز صدای تحول‌خواهی و انقلاب می‌شود

پرستو احمدی همچون پرستویی که پیام‌آور بهار است، نویدبخش فصلی تازه برای هنر اعتراضی ایران شد. او با خواندن در دل کاروانسرایی تاریخی، به شکلی نمادین، تاریخ و تمدن ایران را به یادها آورد. گردنبندی که نقش نقشه ایران را بر گردن او ترسیم می‌کرد، تنها یک زیور نبود، بلکه بیانیه‌ای بود که می‌گفت ایران هنوز زنده است و از این خاک هنوز نوای آزادی بر می‌خیزد.

کنسرت پرستو نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان بازتاب یافت. در کمتر از ۲۴ ساعت، این اجرا در یوتیوب نزدیک به یک میلیون بازدید داشت و به سرعت به نمادی از اعتراض علیه محدودیت‌ها تبدیل شد. اما چرا این اجرا تا این حد تأثیرگذار بود؟ آیا زیبایی موسیقی بود؟ شجاعت اجراکنندگان؟ یا تاریخی بودن مکان اجرا؟ پاسخ در هم‌آوایی این عناصر نهفته است: “هنر، تاریخ و مقاومت”

در هنگامه‌ای که صدای آزادی از حلقوم نسلی زخم‌خورده و دلیر به آسمان می‌رود، انقلاب “زن، زندگی، آزادی” چون شعله‌ای درخشان، مسیر تاریک تاریخ ایران را نورانی کرده است. این انقلاب، نه تنها فریادی علیه ظلم، بلکه بیانیه‌ای برای آزادی، برابری، و شأن انسانی است. اما در این میان، نقش اپوزیسیون دموکراتیک به‌ عنوان نمایندگان اراده مردمی، بیش از هر زمان دیگری حیاتی و خطیر است.

در روزگاری که هنرمندان شجاعی چون پرستو احمدی با نوای دلنشین خود در «کنسرت کاروانسرا» امید و آرزوی آزادی را به گوش جهانیان می رسانند، این سوال مطرح است: آیا اپوزیسیون دموکراتیک قادر است چون ارکستری هماهنگ، نوایی دلنواز برای مردمی بنوازد که چشم به راه رهایی‌اند؟ آیا زمان آن نرسیده است که از تک‌نوازی‌های دلخراش و پراکندگی عبور کنیم و در مسیر همبستگی، به یک صدای واحد بدل شویم؟

کنسرت کاروانسرا: نماد اتحاد و شجاعت

اجرای هنری پرستو احمدی و گروه‌اش در “کنسرت کاروانسرا”، نه تنها یک عمل هنری، بلکه یک بیانیه سیاسی بود. در دل بیابان‌های ایران، این دختر جوان و همراهان شجاع‌اش نشان دادند که هنر چگونه می‌تواند مرزهای ظلم را بشکند و نوای آزادی را در دل تاریکی بنوازد. پرستو احمدی این هنرمند شجاع با قطعاتی چون “مرا ببوس” و “از خون جوانان وطن”، نه فقط آواز خواند، بلکه پیام داد: آزادی یک سرود جمعی است، نه تک‌سرایی پراکنده.

کنسرت “کاروانسرا» نه تنها نمایش قدرت هنر در تغییر اجتماعی است، بلکه پیام روشنی برای اپوزیسیون ایران دارد. آیا زمان آن نرسیده است که رهبران سیاسی نیز مانند این گروه هنری، از تک‌نوازی دلخراش دست بردارند و نوایی مشترک، هماهنگ و دلنشین برای مردم سرکوب‌شده ایران بسرایند؟ پرستو و همراهانش ثابت کردند که اتحاد و هم‌صدایی می‌تواند بجای ناامیدی، امید بیاورد و بجای تاریکی، نور.

حقیقتا تا دیروز کمترین آشنایی با این خواننده نداشتم و شاید نامش را یکی دو بار در دو سال اخیر شنیده بودم و امروز تا حدودی با این بانوی زیبا که با صدای گرم و ملودیک خود ،جان تازه ای به امیدهای آزادی در وطن‌مان دمیده است ،آشنا شدم.

در اینجا شمه‌ای از زندگی و تاریخچه هنری این هنرمند را هم بازگو می‌کنم ،پرستو احمدی، متولد فروردین ۱۳۷۶ در نوشهر، تحصیلکرده موسیقی و کارگردانی از دانشکده «سوره» است. او در سال ۱۴۰۱ با اجرای جدید ترانه “از خون جوانان وطن” در بحبوحه اعتراضات در انقلاب «زن زندگی آزادی» شرکت کرد و اینک با اجرای کنسرت “کاروانسرا”، نشان داد که هنر تنها یک سرگرمی نیست؛ بلکه سلاحی است برای مبارزه، ابزاری برای تغییر و پلی برای اتحاد. صدای او، همچون نسیمی بود که آتش امید را در دل جوانان ایران دوباره شعله‌ور ساخت.

هنر؛ زبان مردم، پیام آزادی

در روزگاری که سیاستمداران درگیر اختلافات و تکروی هستند و بجای همبستگی ،تیشه به ریشه خود از هر دو سو می‌زنند، هنر بار دیگر نشان داد که می‌تواند مردم را متحد کند. اجرای پرستو احمدی و همراهانش، الگویی است برای رهبران سیاسی: اگر موسیقی می‌تواند نوایی مشترک برای آزادی باشد، چرا سیاست نتواند؟

پرستو احمدی و کنسرت کاروانسرا، نشانه‌ای روشن از این واقعیت است که هنر می‌تواند جایی باشد که در آن امید دوباره زاده شود، اتحاد شکل گیرد و آزادی، نه به‌ عنوان یک رویا، بلکه به‌ عنوان یک حقیقت قابل دستیابی در برابر چشمان ما قرار گیرد.

اپوزیسیون باید از این پیام درس بگیرد. همانگونه که در این کنسرت، خواننده و نوازندگان بدون هماهنگی نمی‌توانستند چنین اثری خلق کنند، نیروهای سیاسی نیز بدون اتحاد و همفکری نمی‌توانند امید و اعتماد مردمی را که با خون و جان در راه آزادی ایستاده‌اند، جلب کنند.

هنر و سیاست: الهامی برای اپوزیسیون

هنر اعتراضی در تاریخ انقلاب دموکراتیک ایران همیشه نقشی الهام‌بخش و هدایتگر داشته است. از شروین حاجی‌پور با “برای” تا پرستو احمدی، هنرمندان ایرانی نشان داده‌اند که چگونه می‌توان قلب‌ها را بهم پیوند زد و پیام عدالت و آزادی را به گوش جهانیان رساند. این هنرمندان، با تمام خطرات بی پایانی که متحمل می‌شوند، توانسته‌اند صدایی برای بی‌صداها باشند.

اما آیا اپوزیسیون دموکراتیک توانسته است به اندازه این هنرمندان شجاع، از پراکندگی به انسجام برسد؟ آیا توانسته است مانند این هنرمندان، از فردیت عبور کند و جمعیتی متحد را نمایندگی کند؟ پاسخ به این سوال‌ها، تعیین‌کننده سرنوشت انقلاب “زن، زندگی، آزادی” خواهد بود.

وظایف خطیر اپوزیسیون: از شعار تا عمل

اپوزیسیون دموکراتیک نمی‌تواند صرفاً در شعار باقی بماند. مردم ایران از سیاستمداران و رهبران اپوزیسیون انتظار دارند که:

بر حذر بودن از انشقاق: هرگونه اختلاف داخلی، نه تنها به ضرر انقلاب است، بلکه به دوام رژیم سرکوبگر کمک می‌کند.
اتحاد و همبستگی: مانند یک ارکستر هماهنگ، باید توانایی کار جمعی و سازش را بیابند تا نوای آزادی را تقویت کنند.
نقش‌پذیری از هنر: همانگونه که هنرمندان با خلاقیت و شجاعت، پیام انقلاب را گسترش داده‌اند، سیاستمداران نیز باید با نوآوری و شهامت، راه‌حل‌های جدید ارائه دهند.
پاسخگویی به خواست‌های مردم: اپوزیسیون باید از جامعه الهام بگیرد و بجای تکروی، به صدای جمعی مردم ایران گوش دهد.

آینده‌ای درخشان با اتحاد واقعی

همانطور که کنسرت پرستو احمدی توانست میلیون‌ها نفر را در کمتر از ۲۴ ساعت متأثر کند، اتحاد و همبستگی اپوزیسیون نیز می‌تواند انقلابیون را از پراکندگی به انسجام برساند. این آینده‌ای است که نه تنها برای ایران، بلکه برای تمام منطقه خاورمیانه امیدآفرین خواهد بود.

اینک، وقت آن است که سیاستمداران و رهبران اپوزیسیون، درس‌های خود را از هنر و تاریخ بگیرند. نوای آزادی ایران، تنها زمانی در جهان طنین‌انداز خواهد شد که همه نیروها، از هنرمندان تا سیاستمداران، با هم به یک صدای هماهنگ بدل شوند. این، وظیفه‌ای خطیر و حیاتی است که نمی‌توان از آن چشم پوشید.

“زن، زندگی، آزادی” نه فقط یک شعار، بلکه رسالتی است که بر دوش همه ماست.

*بهرام فرخی دانش‌آموخته علوم سیاسی و روابط بین‌الملل از دانشگاه رم و ساکن ایتالیا است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۹ / معدل امتیاز: ۳٫۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=365272