رایان نورانی – اظهارات دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا در روزهای اخیر دربارهی مناقشات بینالمللی و همسایگان ایالات متحده به واکنشهای بسیاری دامن زده و تحلیلهای متنوعی را در پی داشته است. برخی معتقدند که باید گفتههای او را همانگونه که هست، برداشت کرده و جدی گرفت؛ دیگرانی بر این باورند که سخنان او را نباید آنطور که هست برداشت نمود بلکه باید آنها را به واسطه تحلیلهای پیچیدهتری مورد بررسی قرار داد. من در این نوشته، در دفاع از تحلیل دوم بر خواهم آمد و شواهد خود را دراینباره ارائه خواهم نمود.
تصور حملهی نظامی ایالت متحده به پاناما و گرینلند برای الحاق آنها به خاک آمریکا، و یا تهدید اقتصادی کانادا در جهت الحاق آن و اعلام آن به عنوان ایالت پنجاه و یکم ایالات متحده، تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا، بالا بردن سهم پرداختی اعضای ناتو به پنج درصد و اخراج دستجمعی همه مهاجران غیرقانونی چنان دشوار است که شنونده را در ناباوری غرق میکند. اما در عین حال بیان این جملات از سوی قویترین رهبر جهان، هرچند غیرمحتمل اما جهان و کشورهای مورد نظر را به واکنش برمیانگیزد.
همانطور که روشن است پیشینهی رهبران دولتها میتواند تاثیر بسزایی در شخصیت و نحوه تصمیمگیری آنها ایفا کند. دونالد ترامپ یکی از مشهورترین تاجران آمریکا است و بخش مهمی از فعالیتهای اقتصادی او در سرمایهگذاری در بازار املاک خلاصه میشود. ویژگی اصلی چنین فردی قدرت چانهزنی و معاملهگری اوست و یکی از اصول فن چانهزنی به سبک و سیاق رایج در هر نوع بازاری بهخصوص بازار املاک، بالا گرفتن سطح مطالبات است؛ خصوصاً زمانی که هر دو طرف و به ویژه طرف خریدار معامله به خوبی بر نیاز خود به جلب توافق فروشنده (در اینجا آمریکا) برای کسب مال مورد نظر (در اینجا، قدرت و حمایتِ آمریکا) آگاه است. در چنین شرایط نابرابری، فروشنده تلاش میکند تا به کسب سود حداکثری در معامله دست بزند و این نمونهی بارز مَثَل ایرانی «به مرگ گرفتن و به تب راضی کردن» است.
در مورد دونالد ترامپ، این نحوهی مواجهه بعلاوه رویکرد «مرد دیوانه» و عدم قطعیت ناشی از آن، کشورهای مورد نظر را بر این وا میدارد تا در جهت رفع این تهدیدات و تحریکات، موضعگیری کرده و دست به واکنش بزنند. اما گزینههای موجود دو انتخاب بیشتر نیستند: کسب رضایت فروشنده (اعمالکنندهی قدرت) یا مقابله و مقاومت در برابر آن.
یکی از شواهد این تحلیل، در مذاکرات غزه نمایان است. جایی که نماینده ترامپ در حال مذاکره با حماس برای بازگرداندن گروگانهای اسراییلی و آمریکایی است. اما نماینده ترامپ کیست؟ استیو ویتکاف مذاکرهکنندهی وی برای حل و فصل این مسئله یک سرمایهگذار مسکن و املاک است. در کنفرانس مطبوعاتی اخیر خود، دونالد ترامپ چندین بار بر این موضوع تأکید کرد که «آنچه ما نیاز داریم فردی است که بتواند معامله جوش دهد. او یک معاملهگر فوقالعاده است. ما کسانی را داریم که از سر و ته موضوع سر درمیآورند ولی نمیتوانند چانه بزنند و معامله جوش بدهند. درست مثل یک جراح خوب، این کار را باید به یک معاملهگر خوب سپرد.»
در ادامه همین سخنان، او دوباره و در حالی که استیو ویتکاف در کنارش ایستاده بود، باز بر این تهدید شدید خود تأکید کرد که «اگر معاملهای تا زمان روی کار آمدن من انجام نگیرد، خاورمیانه را جهنم در بر خواهد گرفت. این برای همه در آن منطقه بد خواهد بود.» اینها همه نشان از ذهنیت دونالد ترامپ و اهمیت قدرت معاملهگری نزد اوست. از دید تحلیل حاضر، همین تهدید علیه حماس نیز در راستای سیاست «به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن» است که معنا مییابد.
استیو ویتکاف نیز در ادامه سخنان ترامپ اضافه کرد که «آوازهی رئیس جمهور، انتظارات وی، خطوط قرمز و چیزهایی که در اینباره گفته است، عوامل پیشبرندهی این مذاکرات هستند. رئیس جمهور خشمگین است و اختیارات بالایی به ما داده.» او و ترامپ در ادامه چندین بار بر این تهدید تأکید کردند که «بهتر است که قبل از روی کار آمدن دولت جدید ایالات متحده، گروگانها آزاد شوند». دونالد ترامپ از قدرت بیبدیل ایالات متحده آگاه است و برخلاف رقبای دموکراتش چنین باور ندارد که اعمال فشار بر متحدان آمریکا آنها را از این کشور دور خواهد ساخت. از این رو مطالبه حداکثری و تهدیدآمیز از سوی ترامپ از دید او موجب تمکین کشورهای مورد نظر گشته و پذیرش حداکثری مطالبات او را به همراه خواهد داشت.
اما در این میان باید بر این نکته مهم تاکید کرد که ترامپ نه تنها حماس، بلکه «خاورمیانه» را نیز تهدید کرد. اما از آنجا که تنها حامی حماس در خاورمیانه جمهوری اسلامی ایران است، به نظر میرسد که این تهدید، درواقع تهدیدی نه علیه کل خاورمیانه بلکه علیه جمهوری اسلامی است. درواقع ترامپ احتمالاً با تأکید چندباره بر این کلمه خاص، میخواهد با تهدید جمهوری اسلامی، ایران را بر این وا دارد تا با اعمال نفوذ بر حماس، آنها را به باز گرداندن گروگانها مُجاب کنند. اقدامی که شاید خود سنجشی باشد برای آگاهی از نحوهی رفتار و چگونگی واکنش جمهوری اسلامی و میزان تمکین آن در برابر اعمال فشارها و تهدیدات ترامپ در هفتههای آینده در باب مسئلهی هستهای، موشکی و مسائل منطقه.
با اینهمه تلاقی زمان این تهدید از سوی ترامپ با تهدیدهای دیگر او درباره کانادا، پاناما، گرینلند و اوکراین حاوی نکته مهمی است. مطالبات حداکثری و تهدیدها برای جدی گرفته شدن نیاز به یک زهرچشم دارند. به بیان دیگر، جدی گرفته شدن ترامپ توسط رهبران جهان در طول این دوره از ریاست جمهوریاش، نیازمند یک گوشت قربانی است. چنین گروه یا کشوری، موجودیتی ضعیف است که دونالد ترامپ بتواند با هزینه نه چندان زیاد برای نمایش جدی بودن تهدیدها و مطالباتش از کشورها و نهادهای دیگر، آن را در برابر دیدگان جهانیان قربانی سازد.
حماس و حامیانش اگر تمکین نکنند، خود را به گوشت قربانی ترامپ در نمایش پر زرق و برق قدرت و ارادهاش در برابر جهان تبدیل کردهاند. و اگر تمکین کنند نیز باز به نمایش قدرت و اراده ترامپ رونق بخشیدهاند. ترامپی که یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتیاش علاقه وافر و همچنین سابقه او در تولید نمایشهای تلویزیونی است. اما این قدرتنمایی برای متحدان آمریکا تنها قدرتنمایی باقی خواهد ماند و تقریباً محال است که ترامپ بخواهد دست به اقدامی جدی همسطح با تهدیداتش در برابر آنها انجام دهد. این از آن روست که همانطور که گفته شد، تمکین یا عدم تمکین حماس در نهایت نتیجه مورد نیاز آقای ترامپ را در بر خواهد داشت و در هر حالت، نمایش او طبق برنامه قبلی به روی پرده خواهد رفت.
پرسش اساسی اما در این لحظه آن است که کدامیک از گروهها یا کشورهای اشاره شده چنین پتانسیلی را دارد که احتمالاً از روی رفتار و عقاید ایدئولوژیک در برابر مطالبات تهدیدآمیز ترامپ ایستادگی کند؟ به نظر میرسد حماس برای این منظور بهترین مورد باشد. ولی گزینه دیگر که اتفاقاً- همانطور که اشاره شد- به حماس و تهدید ترامپ مربوط است، جمهوری اسلامی ایران است که خود و متحدانش در منطقه متحمل ضربههایی اساسی شده و از دید ایالت متحده و اسرائیل در موضع ضعف قرار دارند.
البته گزینه مرتبط دیگر، گروه انصارالله یمن است که در حمایت از حماس به آمریکا، اسرائیل و متحدان آنها حمله کرده و در حمل و نقل دریایی خلل ایجاد کردهاند. از این رو باید دید که واکنش ایران و حماس به مطالبات تهدیدآمیز ترامپ چگونه خواهد بود. باید به نظاره این امر نشست که آیا حماس، جمهوری اسلامی ایران و انصارالله خواهند توانست تا از قربانی شدن در آیین زهرچشم گرفتن مورد نظر دونالد ترامپ قسر در روند یا نه. اینکه آیا گربه برای کشته نشدن دم حجله راهی خواهد یافت یا نه.
*رایان نورانی پژوهشگر مرحلهی دکترا در حوزه فلسفه سیاسی در دانشگاه ایلینوی، شیکاگو