آیدین پناهی (میدل ایست فوروم) – ایران با در اختیار داشتن حدود ۱۷ درصد از ذخایر ثبتشدهی گاز طبیعی جهان، باید به عنوان یک ابرقدرت انرژی شناخته شود. اما در عوض، مردم این کشور با کمبودهای مزمن گاز و برق مواجه هستند که زندگی روزمره را مختل و صنایع را فلج کرده است. این تناقض نه به دلیل کمبود منابع، بلکه به علت اولویت بقای رژیم بر رفاه مردم به وجود آمده است.
ایران روزانه حدود ۸۰۰ تا ۸۵۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی تولید میکند، اما این میزان تولید از سال ۲۰۱۲ تا کنون به دلیل سوء مدیریت ساختاری، فساد گسترده و تحریمهای بینالمللی راکد مانده است. این عوامل باعث شدهاند که ایران نتواند سرمایهگذاریهای ضروری برای تأمین نیازهای انرژی خود جذب کند.
بررسی مصرف گاز نشان میدهد که حدود ۲۵ تا ۲۸ درصد از گاز برای تأمین گرمای خانگی، ۲۰ تا ۲۷ درصد برای صنایع سنگین و ۳۰ تا ۳۲ درصد برای بخش نیروگاهی مصرف میشود. از سوی دیگر، ناکارآمدیها، سوزاندن بیهوده گاز و ضایعات انتقال، که حدود ۱۰ تا ۱۳ درصد مصرف را تشکیل میدهد، دو برابر میانگین جهانی است و مشکلات را تشدید کرده است. این ضایعات که طی دهه گذشته بدون تغییر باقی ماندهاند، به استهلاک زیرساختهای قدیمی، منابع ناکافی برای نگهداری آنها و حتی احتمال خرابکاری نسبت داده شدهاند. گزارشها حاکی از آن است که این خرابکاری ممکن است توسط عوامل خارجی یا داخلی انجام شده باشد که هدفشان بیثبات کردن رژیم یا اختلال در سیستمهای حیاتی کشور است.
همه این مشکلات باعث شده که نیروگاهها با کمبود گاز مواجه شوند. در کنار این چالشها، استخراج غیرقانونی رمزارزها نیز فشار بیشتری به شبکه برق وارد کرده و منجر به قطع گستردهی برق شده است. در دسامبر ۲۰۲۴، کمبود سوخت باعث تعطیلی حدود ۱۳ نیروگاه شد.
تولید برق ایران در سال ۲۰۲۳ به ۳۶۷,۴۳۳ گیگاوات در ساعت رسید، اما قطع برق و جیرهبندی همچنان جریان دارد. این در حالیست که سرانه تولید برق ایران قابل مقایسه با میانگین جهانی است. مصرفکنندگان خانگی و تجاری حدود ۵۵ درصد از برق تولیدی را به ویژه در دورههای اوج مصرف استفاده میکنند. صنایع سنگین، شامل تولید فولاد و بخش نفت و گاز، حدود ۲۷ درصد از برق مصرفی را به خود اختصاص میدهند. زیرساختهای فرسوده اما با مصرف انرژی به دلیل ضایعات انتقال و توزیع بین ۱۵ تا ۲۰ درصد که بسیار بالاتر از استاندارد جهانی ۵ تا ۱۰ درصد است، مشکل را تشدید میکنند.
با بازگشت احتمالی سیاست فشار حداکثری پس از روی کار آمدن مجدد دونالد ترامپ در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، استخراج غیرقانونی رمزارزها شدت گرفته و به یک منبع درآمد حیاتی برای رژیم تبدیل شده است. تا سپتامبر ۲۰۲۴، این فعالیت روزانه حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ مگاوات برق مصرف میکرد که معادل تأمین برق یک شهر متوسط با جمعیت حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفر است. اگرچه این فعالیتها رسماً غیرقانونی هستند، اما استخراج غیرقانونی رمزارزها بطور چشمگیری افزایش یافته است. این وضعیت که بیانگر نیاز شدید رژیم به ارز خارجی است، فشار بیشتری به شبکه برق وارد کرده، زمان قطع برق را افزایش داده و بار اصلی این سیاستها را بر دوش مردم عادی گذاشته است.
برای جبران کمبود گاز طبیعی نیز نیروگاهها به استفاده بیشتر از مازوت، که سوختی با کیفیت پایین است، روی آوردهاند. سوزاندن مازوت آلودگی هوا را تشدید کرده و کارآیی را کاهش داده و در نتیجه مشکلات بهداشت عمومی و چالشهای زیست محیطی را افزایش داده است. در همین حال، پیامدهای اقتصادی این بحران نیز بسیار شدید است. تولید صنعتی به شدت کاهش یافته، هزینههای عملیاتی مشاغل افزایش یافته و اقتصاد روزانه حدود ۵.۵ تا ۸ میلیون دلار به دلیل قطع انرژی زیان میبیند. این مسائل مستقیماً ناشی از کمبود شدید گاز و برق است که نیروگاهها را فلج کرده و تولید صنعتی را مختل کرده است. بسیاری از کارخانهها فعالیت خود را متوقف کردهاند بطوری که مالکان آنها مجبور به فروش داراییهای شخصی شده یا با هزینههای فزاینده روبرو هستند.
برای مدیریت این بحرانها، رژیم اقدام به اجرای تدابیر شدید کرده است. مدارس و دانشگاهها را تعطیل کرده، ساعات کاری را کاهش داده و بسیاری از کارکنان را به کار از راه دور وادار کرده است. این اقدامات با هدف صرفهجویی در انرژی و تثبیت سیستمی انجام شده که در حال فروپاشی است. اما به مسائل ساختاری که علت و سبب این بحران است، رسیدگی نمیشود. در عوض، رژیم اولویت را به استخراج حداکثری رمزارزها به عنوان یک منبع درآمد برای بقای خود داده است.
زمامداران جمهوری اسلامی ایران همچنان منابع کشور را برای حفظ قدرت خود، از جمله تأمین مالی گروههایی نظیر حزبالله و حوثیها، اختصاص میدهند، در حالی که از بازسازی و نوسازی و نگهداری زیرساختهای حیاتی غفلت میکنند. خشم عمومی در حال افزایش است و ترس حکومت از اعتراضات گسترده با طرحهایی برای افزایش قیمت سوخت تا ۵۰ درصد افزایش مییابد. اقدامات مشابه در سال ۲۰۱۹ منجر به تظاهرات سراسری شد که با سرکوب خشونتآمیز از سوی حکومت مواجه شد.
بحران انرژی در ایران بازتابی از شکستهای پی در پی رژیم است. با بازگشت تحریمهای ناشی از فشار حداکثری، مشکلات اقتصادی تشدید شده و نارضایتی عمومی عمیقتر خواهد شد و در نتیجه، رژیم ضعیفتر میشود. با تأثیرات این وضعیت بر میلیونها نفر و خطرات امنیت منطقهای، یک خیزش جدید اعتراضی بطور فزاینده نزدیک به نظر میرسد.
*منبع: میدل ایست فوروم
*نویسنده: دکتر آیدین پناهی استاد پژوهشگر ایرانی- آمریکایی و متخصص انرژی است. او همچنین به عنوان فعال سیاسی و حقوق بشر فعالیت میکند.