از زمانی که شهروندان توانستهاند با آرای خود بطور نسبی در سرنوشت سیاسی کشورهای مختلف نقش بازی کنند، در میان نیروهای سیاسی که به عنوان چپ و راست شناخته میشوند، هستند جریاناتی که شعار میدهند و عمدتا به طیف چپ تعلق دارند و جریاناتی که عمل میکنند و عمدتا در طیف راست قرار میگیرند. در اینجا صحبت بر سر چپ و راست پایبند به موجودیت و حقوق همدیگر است و نه آنهایی که یکدیگر را حذف میکنند.
نگاهی به تاریخ دو قرن اخیر در بسیاری از کشورها نشان میدهد که نیروهای موسوم به چپ بیشتر شعار دادهاند بدون آنکه توانسته باشند وقتی به قدرت دست یافتند آنها را جامهی عمل بپوشانند و نیروهای موسوم به راست بدون آنکه چندان اهل شعار باشند، وقتی به قدرت دست یافتند توانستهاند هم بسیاری از وعدههای خود و هم حتا برخی شعارهای منتسب به چپ را اجرا کنند.
دلیل این موضوع بطور کلی قابل توضیح است از جمله اینکه شعارهای آرمانی و غیرواقعی برای جذب آرا وقتی با واقعیت همخوانی نداشته باشد، چه از سوی چپ باشد و چه راست، با پتک کوبندهی واقعیت روبرو میشود. اما شعارها و وعدههایی هم که امکان عملی شدن دارند، به منابعی نیاز دارند که آن منابع عمدتا در اختیار پایگاه اجتماعی طیف راست قرار دارد.
درست است که نمونههای میلیاردر عمدتا در آمریکا وجود دارند که از چپگراها حمایت میکنند اما اینها منفرد هستند و پایگاه اجتماعی به شمار نمیروند. بسیاری از سیاستمداران و شهروندانی هم که شعارهای «چپ» و «سبز» و دفاع از «مهاجران» و غیره میدهند از جمله در اروپا نه تنها از ثروتمندان هستند بلکه همچنین حاضر نیستند در محلههای «چپ» و «سبز» و «مهاجرنشین» زندگی کنند و یا بچههایشان به همان مدارسی بروند که رأیدهندگان یا همان پایگاه اجتماعی سادهاندیش آنها، میروند!
پایگاه اجتماعی طیف راست اما گسترده است و از صاحبان سرمایه و صنایع و تولید تا قشرهای حقوقبگیر و حتا مهاجران قدیمی و جدید را که جای خود را با پناهجویان تازه تنگ میبینند، در بر میگیرد. همین باعث میشود تا طیف راست شعارها و وعدههایش را با واقعبینی نسبی و توجه به منافع متنوع این پایگاه اجتماعی تعیین کرده و با تکیه بر این منابع بتواند برخی شعارهای چپ را مثلا در زمینه عدالت و محیط زیست نیز از آن خود کند. درواقع چپ و راست لازم و ملزوم یکدیگرند تا در چارچوبهای دموکراتیک هم با همدیگر رقابت کنند و هم با مهار یکدیگر، سود و خیر همگانی تأمین شود!
به همین دلیل جریانات ملیگرای چپ و راست نباید شعارهای حقوقی و انسانی را به نیروهای غیرملی و افراطی واگذار کنند! همانطور که هیچ ایرانی میهندوستی شعار «آزادی، استقلال» را به این دلیل که از شعارهای جمهوری اسلامی بوده، به رژیم واگذار نمیکند، شعار «زن زندگی آزادی» را نیز نمیبایست به چپهای افراطی و تجزیهطلبان و حتا دهان ناپاک برخی مقامات جمهوری اسلامی واگذاشت آنهم در حالی که آنچه زیر این شعار، تازه در همین دو سال اخیر، «مطالبه» میشود، پیش از ۵۷ تحقق یافته بود! باز هم نمونه دیگری از آنچه مدعیان «چپ» شعارش را میدهند ولی راستها بدون جنجال چنان به آن عمل کردند که فقط اندکی از آن، یعنی پوشش اختیاری، به آرزوی کسانی تبدیل شده که «زن زندگی آزادی» را به ابزار کسب و کار و جداسازیهای سیاسی تبدیل کردهاند!
الاهه بقراط| ایکس | اینستاگرام|