پتکین آذرمهر (میفوروم) – من با سوزاندن قرآن موافق نیستم. درواقع با سوزاندن هیچ کتابی موافق نیستم. کتابها برای خواندن، بحث و چالش و نه سوزاندن و پاره شدن هستند. اما فارغ از اینکه آیا کسی چنین اعمالی را تایید میکند یا نه، موضوع اساسیتر و مهمتر، حق آزادی بیان است که در خطر قرار گرفته است.

کوتاهی مقامات سوئدی در حمایت از یک شهروند مخالف اسلام
در سراسر اروپا حق آزادی بیان در معرض تهدید فزاینده قرار دارد، زیرا دولتها عمدتا مماشات را بر اصل آزادی بیان اولویت میدهند. سلوان مومیکا یک پناهنده عراقی در سوئد که پس از سوزاندن قرآن باعث اعتراضات خشونتآمیز شد، اواخر ژانویه ۲۰۲۵ در آپارتمانی در «سودرتالیه» استکهلم، به ضرب گلوله کشته شد.
شرح حال سرگذشت مومیکا باید گواهی بر نقش سوئد به عنوان پناهگاهی امن برای مخالفان میبود اما در عوض، تمایل این کشور را جهت قربانی کردن آزادیهای اساسی برای جلوگیری از برهم زدن حساسیتهای مذهبی آشکار کرده است.
مومیکا پس از اقدام به قرآنسوزی، اقدامی که او آن را به عنوان اعتراض به اسلامگرایی توجیه میکرد، هدف تهدیدات مرگبار و خشونت اوباش قرار گرفت. مقامات سوئدی بجای تضمین امنیت او، اقامت وی را لغو و حتا روند اخراج او را آغاز کردند آنهم در حالی که به نظر میرسد در برخورد با مجرمان [مهاجر] که مرتکب جرائم جدی میشوند، تمایل چندانی به لغو اقامت و اخراج آنها ندارند.
اقدامات سوئد پیام روشنی داشت: اگر سخنرانی شما خشم عدهای را برانگیزد، دولت شما را رها خواهد کرد! اما این نباید رفتار کشوری باشد که متعهد به حمایت از آزادی بیان است! بلکه واکنش کشوری است که در برابر ارعاب تسلیم شده است.
پلیس منچستر یک شهروند بریتانیا را به خطر انداخت
ناکامی سوئد در حفاظت از سلوان مومیکا تنها نمونهای از این روندِ نگرانکننده است. در انگلستان، ۴ فوریه ۲۰۲۵، پلیس منچستر یک مرد ۴۷ ساله را به جرم سوزاندن یک نسخه از قرآن دستگیر کرد؛ عملی که در حال حاضر طبق قوانین بریتانیا هنوز غیرقانونی نیست.
پلیس منچستر نه تنها این شهروند را دستگیر کرد بلکه حتی هویت و محل اقامت او را نیز برای عموم افشا کرد و با این کار بطور بالقوه زندگی او را به خطر انداخت. پلیس با افشای اطلاعات شخصی این فرد عملا او را در تیررس اسلامگرایان قرار داد. از پلیس منچستر خواسته شد که در توجیه عمل خود اظهار نظر کنند اما آنها پاسخی ندادند.
این اقدام پلیس نه تنها یک رفتار خطا بود بلکه عمل عمدی جهت ارعاب عموم هم بود تا دیگران از اقدامات مشابه منصرف شوند. با علنی کردن هویت این فرد، مقامات مطمئن شدند که او با خطر واقعی روبروست که به نوبهی خود تأیید ضمنیِ «قانون اوباش» بر حاکمیت قانون است.
در این میان، همان مقامات مدام تلاش میکنند تا هویت کسانی را که حملات تروریستی علیه شهروندان عادی بیگناه انجام میدهند، پنهان کنند! چنانکه در مورد مخفی نگهداشتن هویت «اکسل روداکوبانا»، قاتل خردسالان کودکستانی در ساتپورت انگلستان انجام دادند.
اتحادیه آزادی بیان «وارد میشود»
خوشبختانه، اتحادیه آزادی بیان، یک نهاد غیردولتی در بریتانیا، در دفاع از این شهروند، اقدامات پلیس منچستر را محکوم و از فرد دستگیر شده حمایت کرده است. در شرایطی که نهادهای دولتی بیش از پیش جانب کسانی را میگیرند که میخواهند از طریق ترس، مخالفان را ساکت و مرعوب کنند سازمانهایی مانند اتحادیه آزادی بیان نقشی حیاتی در مقابله با این استبداد خزنده ایفا میکنند.
مدیر اتحادیه آزادی بیان، لُرد توبی یانگ در نامهای به پلیس منچستر هشدار داد که این سوزاندن «هرگز نباید یک موضوع مربوط به پلیس میشد»، و فاش کردن نام این فرد «ممکن است او را در خطر جدی قرار داده باشد».
استفان ایوانز مدیر اجرایی انجمن ملی سکولار به روزنامه تلگراف گفت: «محکومیت فردی به دلیل سوزاندن قرآن ما را به طرز خطرناکی به احیای قوانین ارتداد نزدیک میکند.»
اما دخالت آنها اصلاً نباید ضروری میبود. نقش پلیس اجرای بیطرفانهی قانون است و نه عمل کردن به عنوان مجری تابوهای مربوط به کفرگویی. اگر سوزاندن کتاب مقدس مسیحیان یا بیاحترامی به نمادهای ملی، قانونی است (که هست)، پس سوزاندن قرآن نیز باید قانونی باشد. نمیتوان برای یک دین یک قانون داشت و برای بقیه دینها قانونی دیگر.
سالهاست که شاهد آن بودهایم که معترضان آزادانه پرچمهای بریتانیا، اسرائیل، و ایالات متحده را میسوزانند؛نمادهایی که برای بسیاری ارزشمندند. همچنین، بارها شاهد بودهایم که در تظاهرات، شعارهای خشونتآمیز علیه غرب بطور آشکار مطرح میشود، آنهم اغلب تحت حمایت پلیس بریتانیا. اما وقتی یک قرآن سوزانده میشود، تمام قدرت قانون آنهم در معرض دید افکار عمومی علیه شخصی به کار گرفته میشود که این کار را انجام داده است.
این ناهماهنگی و تضاد آشکار و استاندارد دوگانهی مقامات بریتانیا در برخورد با اعمالی که از نظر برخی توهینآمیز تلقی میشوند، نشان میدهد که آزادی بیان دیگر در بریتانیا یک حق برابر برای همه نیست. بلکه، حق توهین کردن بسته به این است که چه گروهی مورد توهین قرار گرفته است و به نظر میرسد یک گروه مصون از انتقاد هستند.
طرحهای پیشنهادی حزب کارگر برای توهین به مقدسات
اگر تصور میکردید این وضعیت به اندازه کافی وخیم و نگران کننده نیست، حزب کارگر در بریتانیا اکنون پیشنهاد تشکیل یک شورای ۱۶ نفره را داده است، با هدف تدوین تعریف رسمی دولتی از اسلامهراسی که در صورت تبدیل شدن به قانون، عملاً «توهین» به باورهای مذهبی را جرمانگاری خواهد کرد.
گرچه این طرح در ظاهر با عنوان حفاظت در برابر «جرائم نفرتپراکنی » و تقویت همبستگی اجتماعی ارائه شده است، اما درواقع معادل یک قانون ارتداد خواهد بود؛ قانونی که انتقاد از مذهب (بهویژه اسلام) را از دسترس بحث آزاد خارج میکند.
این دقیقاً همان چیزیست که تندروهای اسلامگرا مدتها خواستار آن بودهاند: ابزارهای قانونی برای ساکت کردن منتقدانشان. و اکنون، به نظر میرسد که ممکن است دقیقاً به آن دست یابند.
اما این مسئله فقط درباره یک دین خاص نیست. وقتی شروع به محدود کردن آزادی بیان برای جلوگیری از «توهین» کنیم، هیچ حد و مرز منطقی برای آن وجود نخواهد داشت. امروز، هدف مقابله با انتقاد از اسلام است. فردا، ممکن است طنز، مخالفت سیاسی، یا تحقیقات تاریخی هم تحت محدودیت قرار بگیرد.
جواد اقبال، ستوننویس تایمز لندن که خود یک مسلمان است، در مقالهای به خوبی توضیح داد: «حفاظت ویژه از اسلام، تنها باعث تشویق نژادپرستان خواهد شد.»
سایر مسلمانان برجسته بریتانیایی نیز نگرانی خود را ابراز کردهاند.
ساجد جاوید وزیر کشور پیشین بریتانیا هشدار داد که پذیرش تعریف رسمی دولتی از اسلامهراسی ممکن است «منجر به ایجاد یک قانون ارتداد از در پشتی شود.»
خالد محمود نماینده سابق حزب کارگر نیز گفت که این قانون میتواند به عنوان سلاحی برای ساکت کردن کسانی که به توهین به احساسات اسلامی متهم میشوند، مورد استفاده قرار گیرد.
هشداری برای غرب
قتل سلوان مومیکا در سوئد و موضوع شهروندی که در منچستر قرآن را سوزانده، باید زنگ خطر را به صدا درآورده باشد. در سرتاسر اروپا، دولتها از دفاع از آزادی بیان عقبنشینی میکنند و در برابر کسانی سر تعظیم فرود میآورند که از تهدید و خشونت استفاده میکنند تا عقاید خودشان را مصون از هر انتقادی کنند!
این یک خیانت بزرگ به ارزشهایی است که زیربنای لیبرال دموکراسی غرب را تشکیل میدهد. اگر به این راه ادامه دهیم، به زودی در همین غرب، خود را زیر حکومتی خواهیم یافت که در آن نباید «کفر» گفت! رژیمی که در آن به عقاید و ایدئولوژیهای خاصی نباید دست زد و هرگونه انتقاد علیه آنها با خطرات جدی همراه خواهد بود.
این ما هستیم که باید آنها را عقب برانیم و از دولتهای خود بخواهیم تا از آزادی بیان با صراحت و بدون استثنا و بدون مصالحه و مماشات محافظت کنند.
هر کدام از این موارد، حوادث مجزا نیستند بلکه بخشی از یک الگوی بزرگتر هستند: دولتهای غربی به دلیل ترس از واکنشهای خشونتآمیز، از دفاع از آزادی بیان عقبنشینی میکنند. با انجام این کار، آنها به همان ارزشهایی خیانت میکنند که به لیبرال دموکراسی غرب، ارزش دفاع کردن از آن را داده است
*منبع: میفوروم
*نویسنده: پتکین آذرمهر
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن