کتایون حلاجان – نمایشگاه عکس «از تهران تا لس آنجلس» از ششم ماه فوریه تا یکم مارس ۲۰۲۵ در گالری «ایتک» در پاریس برپاست. این نمایشگاه شامل عکسهایی از الکساندر آرمینجون عکاس فرانسوی– سوئیسی است که از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۳ از ایرانیان در ایران و لسآنجلس گرفته شده است.

الکساندر آرمینجون از سیزده سالگی شروع به عکاسی کرده است. او به روش سنتی و با دوربین آنالوگ عکس میگیرد. عکسهایش سیاه و سفید هستند و خودش آنها را ظاهر میکند. این هنرمند به نقاط مختلف دنیا سفر کرده و از شانگهای تا بیابانهای آتاکاما عکاسی کرده است. اما تا پیش از سفر به ایران هیچ تجربه ای در زمینه عکاسی پرتره نداشته و اولین تجربهی او در سفر به ایران اتفاق میافتد.
الکساندر آرمینجون در پی داستانی عاشقانه در سال ۲۰۱۷ به ایران سفر میکند و به گفته خودِ او در این سفر شیفته ایران، فرهنگ و مردم آن میشود. پروژه عکاسی او از ایرانیان از سال ۲۰۱۷ شروع و تقریبا شش سال به طول میانجامد. او به بیشتر شهرها و روستاهای ایران سفر کرده و از مردم عکاسی کرده است.

الکساندر آرمینجون در مورد تجربه سفر به ایران و عکاسی از مردم میگوید: «من سه بار به ایران سفر کردم و از همان نخستین سفرم مجذوب مردم ایران شدم. این یک داستان عاشقانه است که با یک نفر شروع و در نهایت ختم به یک کشور، فرهنگ و مردمانش شد.»

وی میگوید: «در پروژه عکاسی از ایرانیان میخواستم تصویری از ایران ارائه دهم که متفاوت از آنچه باشد که در رسانههای غربی نمایش داده میشود. وقتی به ایران سفر کردم اغلب مردم از من میپرسیدند آیا روزنامهنگار هستم و من تأکید میکردم که من یک هنرمندِ عکاس هستم. فکر میکنم به همین دلیل که روزنامهنگار نبودم آنها به من اعتماد کردند و اجازه دادند که از آنها عکس بگیرم. احساس کردم در بین مردم ایران نوعی بیاعتمادی نسبت به روزنامهنگاران غربی وجود دارد و از نحوه نمایش خودشان در رسانههای غربی راضی نیستند.»
الکساندر آرمینجون تاکید میکند: «درواقع، سه کلمه کلیدی برای درک پرترههای ایرانی من وجود دارد: صداقت، سادگی و برادری؛ صداقت به این دلیل که سعی کردم در عکسهایم تصویری از تمام طبقات اجتماعی ایران ارائه دهم. از ثروتمندترین افراد تا فقیرترین، از سنتیترین افراد تا مدرنترین… از کلانشهرها تا مناطق دورافتاده. برای من مهمترین چیز این است که به همه اقشار جامعه به یک میزان از احترام و کرامت نگاه کنم. در تجربه سفرهایم احساس کردم که جامعه ایران از دو بخش سنتی و مدرن تشکیل شده که با هم در مراوده است و به همین دلیل تلاش کردم تا از همه اقشار مختلف جامعه عکاسی کنم؛ از زنان بدون حجاب تا روحانیون… از مردم مشهد تا ایرانیان مقیم لسآنجلس. برای من، سیاست مهم نیست، بلکه بُعد انسانی است که اهمیت دارد. من اینجا هستم تا بگویم، نگاه کنید، این مردم ایران از دریچه دوربین من هستند. در عکاسی خیابانی، اصطلاحی وجود دارد که از هانری کارتیه برسون آمده: «عکاسی دزدکی»، یعنی اینکه مخفیانه عکسی بگیری و در بری. اما من هیچوقت این کار را نکردم و همه عکسهایم را با کسب اجازه از خودِ مردم گرفتهام.

الکساندر آرمینجون در مورد پروژه ی عکاسی از ایرانیان مقیم لسآنجس میگوید: «این سفر به توصیه سباستین شرووه پشتیبان گالری من که پنج سال پیش در پاریس تاسیس کردم انجام شد. او به من گفت چرا از ایرانیان که خارج از ایران زندگی میکنند عکاسی نمیکنی و من میدانستم که جامعه بزرگی از ایرانیان در لسآنجلس زندگی میکنند تا جایی که لقب تهرانجلس به آن شهر دادهاند. به همین دلیل برایم جالب بود که به آنجا سفر کنم و این را هم میدانستم که تعداد کمی از ایرانیان جامعه ایرانیان لسآنجلس را مسخره میکنند! اما سفر من به این شهر مرا شگفتزده کرد.»
این هنرمند عکاس ادامه میدهد: «ایرانیان متفاوتی را در لسآنجلس دیدم از کسانی که نوروز را جشن میگرفتند تا کسانی که مراسم عاشورا برگزار میکردند… از زنانی که با حجاب مراسم عاشورا میگرفتند تا ورودی مسجدی که به آن پوستر «زن، زندگی، آزادی» نصب شده بود. یک تناقض باورنکردنی و شگفتانگیز! اما آنچه نظر مرا را جلب کرد، وابستگی تمام ایرانیان به ایران بود. آنها از صمیم قلب کشورشان را دوست داشتند و به آن وابسته بودند. و این به نظر من خارقالعاده است. فکر میکنم که تمسخر و قضاوت بعضی از ایرانیان در مورد «تهرانجلس» منصفانه نیست. به نظر من ایرانیان لسآنجلس هم بخشی از مردم ایران هستند. حداقل ۸۰ درصدشان نمیتوانند به ایران بازگردند. با این حال ایران را در قلب خود دارند. بنابراین نمیتوان درباره مردم ایران صحبت کرد و از ایرانیان خارج از ایران صحبت نکرد. از نظر من به عنوان یک خارجی این بخشی از تعادل ملیت ایرانی است.

الکساندر آرمینجون در پایان میگوید: «هدف من این بود که تصویری متحد از مردم ایران ارائه دهم. عکس گرفتن در لسآنجلس با کردستانِ ایران کاملاً متفاوت بود. حتی روشهای عکاسی هم فرق داشت اما نتیجه نهایی یکسان بود، زیرا من از یک ملت عکاسی کردم: «ملت ایران». من همیشه گفتهام که شناختن دنیای ایرانیان برای من یک افتخار بوده، زیرا ایران فقط یک کشور نیست چیزی فراتر از یک کشور است؛ یک جهان است. با هویتی که همیشه در طول تاریخ آن را حفظ کرده است. با وجود تمام تأثیرات خارجی حتی ایرانیان لسآنجلس نیز هویت ایرانی خود را حفظ کردهاند. این را هم فهمیدم که در پشت اختلافات سیاسی یک چیز برای ایرانیان بسیار مهم است: آنها فارغ از اختلافات به سنت، فرهنگ و هویت ایرانی متصل و وابسته هستند و این برای من بسیار زیباست.»