حنیف حیدرنژاد- روز یکشنبه ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ رایدهندگان آلمانی برای تعیین آینده سیاسی خود به پای صندوقهای رای رفتند. انتخابات پارلمانی آلمان اینبار زودرس انجام شد، زیرا دولت قبلی که از ائتلاف سه حزب سوسیال دموکرات، سبزها و دموکراتهای لیبرال تشکیل شده بود، نوامبر گذشته به دلیل اختلافات درونی از هم پاشید و با رای عدم اعتمادِ پارلمان، انتخابات از ماه اوت ۲۰۲۵ به ماه فوریه کشیده شد.
مطابق گزارش رسانههای آلمانی، در انتخاباتِ اینبار ۸۳٫۱% درصد از رای دهندگان شرکت داشتهاند (در انتخابات قبلی در سال ۲۰۲۱ این میزان ۷۶٫۴% بود). این، بالاترین میزان شرکت در انتخابات از زمان وحدت دو آلمان در نوامبر ۱۹۸۹ است. میزان بالای شرکتکنندگان در انتخابات همچنین گواه آن است که مردم آلمان نگران وضعیت کشور و آینده خود بوده و میخواهند با شرکت وسیعتر در انتخابات، از حق دموکراتیک خود استفاده کرده و از این طریق جهتگیری سیاسی آینده کشور را تعیین کنند.
سیستم رایگیری
در آلمان حد نصابِ لازم برای ورود به پارلمان (بوندستاگ)، کسبِ ۵% آرا است. در انتخابات پارلمانی رایدهندگان دو رای دارند. رای اول به یک فرد در لیست کاندیداهای هر حزب در حوزه انتخاباتی داده میشود، رای دوم به حزب مورد نظر داده میشود. حاصل این دو، ترکیب احزاب در پارلمان و میزان کرسیهای هر یک را مشخص میکند.
نتیجه انتخابات
https://www.tagesschau.de/wahl/archiv/2025-02-23-BT-DE/index-content.shtml
نتیجه آرای احزاب مختلف (از ۵ درصد به بالا) در انتخابات پارلمان آلمان در فوریه ۲۰۲۳، به ترتیب بیشترین آرای کسب شده چنین است:
– اتحاد دو حزب دموکرات مسیحیها و سوسیال مسیحیها (CDU/CSU): 28.5%
– حزب آلترناتیو برای آلمان (AFD): ۲۰٫۷%
– حزب سوسیال دموکرات (SPD): ۱۶٫۵%
– حزب سبزها (Grünen): ۱۱٫۷%
– حزب چپ (Link Partei): ۸٫۷%
– حزب زارا واگِنکِنیشت (BSW): 4.9%
– حزب دموکراتهای لیبرال (FDP): ۴٫۴%
نتیجه رسمی انتخابات از سوی اداره ناظر بر انتخابات هنوز اعلام نشده است. ارقام بالا بر اساس آخرین نتایج غیررسمیاعلام شده تا کنون از کانال یک تلویزیون دولتی آلمان است.
دولت ائتلافی آینده
پارلمان آلمان شامل ۶۳۰ کرسی است. هر حزبی که نتواند بالای ۵۱ درصد آرا را به دست بیاورد، ناگزیر است از بین دیگر احزاب، شریک یا شُرکای ائتلافی خود را انتخاب کند. بر اساس نتایج اعلام شده، مسئولیت تشکیل دولت ائتلافی آینده با اتحاد دموکرات مسیحیها و سوسیال مسیحیها خواهد بود. فریدیریش مِرتز رهبر حزب دموکرات مسیحیها، مسئولیت مذاکرات با احزاب دیگر و انتخاب شریک یا شُرکای آینده را برای تشکیل دولت ائتلافی به عهده خواهد داشت. پس از توافق احزاب با هم، آنها توافق را بطور کتبی تنظیم و امضا میکنند و در آن چهارچوبهای کلی برنامههای خود را برای چهار سال آینده مشخص میکنند. این مذاکرات بر اساس اصل «تفاهم و توافق» انجام میشود. یعنی همه طرفین باید آماده باشند از برخی خواستههای حداکثری خود کوتاه آمده و آماده باشند برخی خواستههای طرف مقابل را که تا پیش از این به شدت با آن مخالف بودند بپذیرند. پس از مشخص شدن دیگر احزب یا حزابِ تشکیلدهنده دولت، در جلسه رسمی پارلمان، برای انتخاب صدراعظم رایگیری به عمل خواهد آمد. معمولا رئیس قویترین حزب، صدراعظم میشود. با توجه به نتایج انتخابات، میتوان گفت صدراعظم آینده آلمان فریدریش مرتز خواهد بود.
صدراعظم آینده
بر اساس آرا موجود، میتوان از حالا فریدریش مرتز رهبر حزب دموکرات مسیحیها را صدراعظم جدید آلمان دانست. او در سخنرانی کوتاهی در دفتر مرکزی این حزب، بعد از اعلام نتایج اولیه آرا که نشان از پیشتازی این حزب نسبت به بقیه داشت، تاکید کرد که «اروپا و جهان درگیر مشکلات و مسائل مختلف است و منتظر نخواهد ماند تا ما با صرف وقت زیاد، دولت ائتلافی خود را تشکیل دهیم. بنابراین اولین وظیفه من تشکیل دولت ائتلافی در سریعترین زمان ممکن خواهد بود.»
موضوعات اصلی و تعیینکننده در انتخابات ۲۰۲۵ پارلمان آلمان
در انتخاب پارلمانی امسال آلمان اصلیترین مسائل برای رایدهندگان عبارت بود از:
– امنیت داخلی و صلح (توقف عملیاتهای تروریستی اسلامگرایان در آلمان، جنگ اوکراین و نوع رابطه آلمان با روسیه، چگونگی تقویت امنیت اروپا و ناتو با وجود سیاستهای یکجانبهی دونالد ترامپ)
– اقتصاد (گرانی، تورم، ورشکستگی صنایع بزرگ و متوسط یا کاهش تولید آنها یا مهاجرت برخی از صنایع به خارج از آلمان به دلیل بالا بودن مالیات، بالا بودن انرژی، یا به دلیل بوروکراسی دست و پاگیر و طولانی، استهلاک زیرساختهای اقتصادی مانند شبکه راه آهن، اتوبانها، عقب ماندن آلمان در تکنولوژی روز مثلا در زمینه اتومبیلهای الکتریک و از دست دادن قدرت رقابت در بازارهای جهانی، جذب و آموزش نیروی کار متخصص جدید)
– عدالت اجتماعی (ثروتمندتر شدن بیش از پیش بخش کوچکی از جامعه، فقیر ماندن بخش بزرگی از جامعه و زیر فشار بودن طبقه متوسط. در این زمینه سیاست مالیاتی و دستمزد پایه باید تغییر کند و تورم باید کنترل شود.)
– مهاجرت (مهاجرت غیرقانونی و بازگرداندن پناهجویانی که در مرزها دستگیر میشوند و عدم اجازه ورود به آنها، رسیدگی سریعتر به پرونده پناهجویان جدید و تسهیل دورههای ادغام و انتگراسیون در جامعه برای پناهندگانی که قبولی گرفتهاند. اخراج سریعتر پناهجویان مجرم و پناهجویانی که درخواست پناهندگیشان رد شده و زندانی کردن آنها تا زمانی که مقدمات اخراج فراهم شود)
– وضعیت محیط زیست (تامین انرژی از منابع تجدیدپذیر، کاهش تولید گازهای گلخانهای، تغییر زیرساختهای شهری و مسکنسازی و تامین منابع انرژی آنها از منابع تجدیدپذیر)
– تامین و تضمین استاندارد قابل قبول برای دوران بازنشستگی و مراقبتهای پزشکی برای سالمندان
مشکلات دولت ائتلافی آینده
دولت ائتلافی آینده آلمان برای پیاده کردن برنامههائی که به رایدهندگان قول داده، با مشکلات فراوانی روبرو خواهد بود. چهار مشکل مهم در زیر میآید:
– اگر امکان تشکیل دولت ائتلافی با دو حزب برنده و یکی دیگر امکانپذیر نباشد، ناگزیر یک ائتلاف سه حزبی تشکیل خواهد شد. چنین دولتی باید از تجربه دولت ائتلافی قبلی بیاموزد زیرا وقتی ائتلاف از سه حزب باشد درگیریهای داخلی آنها بیشتر شده و تهیه لوایح، به تصویب رساندن آنها در پارلمان و تغییر سیاستهای کلان وقت بیشتری خواهد برد. هرقدر سرعت کار در این زمینه کمتر باشد مشکلات موجود عمیقتر شده و تأثیرگذاری آلمان به ویژه در اتحادیه اروپا و در صحنه جهانی کمتر خواهد شد. دولت ائتلافی باید از ثبات و مقبولیت و حمایت اجتماعی بالائی برخوردار باشد تا بتواند تنظیم لوایح و قوانین جدید را در پارلمان سریعتر به پیش ببرد. وگرنه همانطور که فریدریش مِرتز، صدراعظم احتمالی آینده گفت؛ جهان منتظر آلمان نخواهد ماند.
جریان سریع تحولات جهانی عامل مهمی خواهد بود که احزاب تشکیلدهنده دولت ائتلافی جدید «منافع ملی» را بر خواسهها، برنامهها و منافع حزبی ترجیح داده و آن را در مدیریت دولت و در گردش امور روزانه خود نشان دهند.
– حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان اینک به دومین فراکسیون بزرگ در پارلمان آلمان تبدیل شده است. همین، میزان اختیارات این حزب را برای تصدی ریاست برخی از کمیسیونها در پارلمان بیشتر کرده و این حزب وقت و فرصت بیشتری در پارلمان برای طرح سیاستهایش خواهد داشت. همه اینها میتواند موانع جدیدی برای دولت ائتلافی آینده ایجاد کرده و شکافهای اجتماعی جدیدی را در آلمان ایجاد کند. چگونگی برخورد با این حزب و برقراری توازن اجتماعی، مشکل مهم دیگری خواهد بود که دولت آینده آلمان از همان آغاز با آن درگیر خواهد بود.
– تغییر سیاستهای مرتبط با مهاجرت و پناهندگی، دولت آینده آلمان را با یکسری مشکلات حقوقی در داخل کشور و در اتحادیه اروپا درگیر خواهد کرد. اگر آلمان به عنوان یکی از موسسان اتحادیه اروپا و از قویترین اعضای آن نتواند به قوانین وضع شده پایبند بماند، «حاکمیت قانون» که یکی از اصول بنیادین این اتحادیه است با مشکل مواجه خواهد شد. از این رو دولت جدید باید بتواند در ارتباط تنگاتگ با پارلمان اروپا قوانین جدیدی را به تصویب برساند و این، راهی طولانی است. تا زمان تصویب قوانین جدید در اتحادیه اروپا، آلمان باید بتواند موافقت اتحادیه اروپا را برای برخی استثناها جلب کند. اگر آلمان نتواند حمایت کافی در پارلمان اروپا و شورای اروپا به دست بیاورد تغییرات مورد نظرش انرژی زیادی از آن گرفته و میتواند بحثها یا درگیریهای داخلی در جامعه آلمان را تشدید کند.
– جنگ اوکراین، آینده ناتو، چگونگی کنار آمدن با دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، چالش بزرگ دیگر دولت ائتلافی آینده آلمان خواهد بود. دونالد ترامپ ممکن است با وضع تعرفههای کمرگی، صادرات آلمان به ایالات متحده را با مشکل جدی روبرو کند. تکرویهای ترامپ و گفتگوی برنامهریزی شده او با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، دخالت ندادن اتحادیه اروپا و حتی اوکراین در مذاکرات صلح و تعیین آینده اوکراین، همه و همه مشکلات جدی هستند که لازمه حل و فصل آنها برخورداری از حمایت اکثریت بالای جامعه آلمان، داشتن رهبری توانمند همراه با اعتماد به نفس بالا، داشتن ایدههای جایگزین برای مُجاب کردن ترامپ و نهایتا ایجاد سطح بالائی از همراهی و هماهنگی با کشورهای عضو اتحادیه اروپا خواهد بود. امری که به دلیل طرفداری برخی از کشورهای اتحادیه اروپا از پوتین، مانند مجارستان، هماهنگیها را بسیار سخت و کُند خواهد کرد.
دولت ائتلافی آینده و رابطه با جمهوری اسلامی
در آلمان همزمان با امضای «توافقنامه همکاری و ائتلاف»، وزارتخانههای موجود بین احزاب ائتلافی تقسیم خواهند شد. وزارت خارجه مسئول اصلی سیاستگذاریها، از جمله در ارتباط با جمهوری اسلامی خواهد بود. بسته به میزان سختگیری و مماشات با جمهوری اسلامی، حزبی که وزارت خارجه آلمان را به عهده بگیرد، تعیینکننده سیاستها در قبال رژیم حاکم بر ایران و لابیهای آن در آلمان و نیز مسئول تنظیم سیاستها در قبال نیروهای مخالف حکومت ایران خواهد بود. از آنجا که هنوز مشخص نیست مسئولیت این وزارتخانه را کدام حزب به عهده خواهد گرفت، نمیتوان با قطعیت در مورد سیاست دولت آینده آلمان در قبال رژیم ایران نظر داد. اما بطور کلی میتوان گفت فریدریش مرتز و حزب او از مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران دفاع کرده و خواهان سیاستهای سختگیرانهتری در برابر رژیم بودهاند. اینکه پس از تصاحب قدرت، سیاستهای آنها چه خواهد بود، موضوعی است که باید منتظر ماند و احتمالا در چند هفته آینده میتوان در مورد آن نظر داد.
برخی دادههای قابل توجه آماری
یکی از مهمترین ویژگیهای انتخابات این دوره پارلمان آلمان افزایش تعداد احزابی است که میتوانند با کسب ۵ درصد از آرا وارد پارلمان شوند. این موضوع از این نظر مهم است که هرقدر تعداد احزابی که به پارلمان راه مییابند بیشتر شود، تشکیل یک ائتلاف پایدار، سختتر شده و تعداد احزاب تشکیلدهنده ائتلاف نیز بیشتر میشود. در دوره قبل، دولت از ائتلافِ سه حزب تشکیل شد و اختلاف بین آنها نهایتا به از هم پاشیده شدن آن منجر گشت.
رقابت سخت در بررسی دادههای آماری انتخابات آلمان بسیاری نکات جالب به دست میدهد که میتوان از آنها برای تجزیه و تحلیل و شناخت وضعیت سیاسی- اجتماعی آلمان کمک گرفت. در زیر چند نمونه آورده میشود:
– شکست تاریخی حزب سوسیال دموکرات: حزب سوسیال دموکراتهای آلمان (SPD)، به عنوان قدیمیترین حزب دموکرات در آلمان و همچنین اروپا با کسب ۱۶٫۵% آرا بدترین نتیجه در طول تاریخ خود را رقم زد.
گرایش جوانان به احزاب مختلف: جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله که میتوان از طریق آنها گرایش سیاسی آینده آلمان را کم و بیش حدس زد، به ترتیب به این احزاب رای دادهاند: حزب چپ، حزب آلترناتیو برای آلمان، اتحاد دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی، حزب سوسیال دموکرات، حزب سبزها، حزب زارا واگِن کِنشت، حزب دموکراتهای لیبرال، حزب وُلت، حزب حمایت از حیوانات.
احزاب سیاسی در شرق آلمان: در سالهای گذشته حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان در ایالتهای شرق آلمان بیشترین رایدهندگان را جذب کرد. انتخابات فوریه ۲۰۲۵ این روند را همچنان تائید میکند. در شرق آلمان بیشترین آرا به ترتیب به احزاب زیر داده شده است: حزب آلترناتیو برای آلمان، حزب چپ، حزب دموکرات مسیحی، حزب سوسیال دموکرات، حزب زارا واگِن کِنشت.
جابجائی رای دهندگان: در گرافیکهایی که در رسانههای مختلف منتشر شده، میتوان جابجائی و نقل مکان رای دهندگان را مشاهده کرد و دریافت که چه میزان از رای دهندگان از یک حزب به حزب دیگر پیوستهاند.
در گذشته رایدهندگان بطور سُنتی و حتی خانوادگی به یک حزب گرایش داشته و به آن رای میدادند. اکنون سالهاست که رایدهندگان آلمانی این رویکرد را کنار گذاشته و با بررسی برنامه احزاب، به این توجه میکنند که کدام حزب بیشترین خواستههای آنها را در نظر داشته و میتواند آن خواستهها را عملی کند. جابجائی از یک حزب به حزب دیگر هر سال جمعیت بیشتری را شامل میشود.
این گرایش همچنین نشاندهنده آن است که تمایلات ایدئولوژیک یا متعصبانه، هر سال کمرنگتر گشته و جای آن را پراگماتیسم یا عملگرائی گرفته است. به عبارت سادهتر، هر رایدهنده به این فکر میکند که با کدام حزب بیشترین منافع او و بیشترین منافع کشورش تامین میشود و بر این اساس رای میدهد.