سارا دماوندان – موژان محمدطاهر نام زنی ایرانی است که در مدت زمان کوتاهی تصاویر نیمهبرهنهاش در رسانههای اجتماعی منتشر شد. بر بدن موژان نوشتههایی چون «من برده نیستم» و «فکر حجاب را چه کسی تو سر من کرد»به چشم میخورد.
برخی اقدام موژان محمدطاهر را شجاعانه دانستهتند و برخی نیز به آن به چشم خودنمایی و ابزاری برای یک پرونده پناهندگی نگاه میکنند. او به گفتهی خودش رشته کارگردانی سینما خوانده اما مدتهاست که از دنیای سینما و فیلمسازی فاصله گرفته است. موژان میگوید که این اقدامش یک اعتراض نمادین برای حمایت از زنانی است که به نوعی حقوق قانونیشان پایمال شده و میشود. با او به گفتوگو مینشینم و از اقدامات و برنامههای آیندهاش میپرسم. اینکه چه کسانی او را حمایت کردند و چه افرادی مخالف این کار او بودند.
-با توجه به اینکه شما در سینما و تئاتر فعالیت داشتید، آیا پیش از این نیز برای حقوق زنان اقدامی انجام دادهاید؟
-در واقع سالهای سال است که کار فیلمسازی را رها کردهام. در زمان فعالیتم هنوز درگیر فمینیسم و داستان آزادی زنان نبودم اما بی تفاوت هم نسبت به آن نبودم. نمایشنامههایی در این زمینه نوشتم که متاسفانه خاک میخورند. سال سوم دانشکده بودم که متوجه افکار مشخص فمینیستی خودم شدم و سعی کردم مطالعاتم به آن سمت و سوی باشد. اما هیچوقت شرایطش به وجود نیامد که برای زنان و حقوقشان اقدامی انجام بدهم.
-زمانی که تصمیم گرفتید همانند گروه «فمن» دست به اعتراض بزنید با چه افرادی مشورت کردید؟
-از افراد خانواده تنها کسی که با او مشورت کردم همسرم بود و او را از تصمیمم مطلع کردم…
-نگاه همسرتان به این تصمیم چه بود؟
-حقیت این است که همسرم در ابتدا تعحب کرد و انتظار نداشت ولی توانستم رضایتش را جذب کنم به عنوان شخصی که همراه من است. روز هشتم مارس که من تصمیم داشتم این اعتراض را نشان بدهم وقتی به محل مورد نظر رسیدیم نگران و از همراهی منصرف شد. من تصمیم نداشتم این مسئله [انصراف همسر از پشتیبانی] را رسانهای کنم اما به سوال شما میبایست صادقانه پاسخ می دادم. شاید آن لحظه همسرم نگران نگاه مردم و اتفاقات پس از آن بود که از همراهی من منصرف شد.
بشنوید:
-تصمیم دارید این شیوه اعتراض مدنی را در خارج از کشور نیز ادامه بدهید؟
-من نه تنها از این روش بلکه از هر روش دیگری که در این جهان مردسالار که ایران در رتبههای نخست آن قرار گرفته برای آزادی زنان و احقاق حقوق از دسترفتهشان استفاده خواهم کرد. خیلی از زنان بر طبق عادات و رسوم و سنتی که در کشور وجود دارد از شرایطشان راضی هستند و هیچگونه تغییری را در زندگیشان احساس نمیکنند. روی سخن من با کسانی است که میدانند و بیدار هستند و دنبال فرصت و راهی برای مبارزه هستند چرا که متاسفانه یا خوشبختانه در این جهان حق گرفتنی است.
زنان اوکراینی نخستین کسانی بودند که در سال ۲۰۰۸ میلادی به طور متشکل و گروهی این شیوهی اعتراض را در پیش گرفتند. زنانی با پستانهای برهنه به مثابه یک حرکت نمادین و اعتراضی علیه نظام مردسالار و زنستیز. پس از آن در دیگر کشورهای جهان نیز حرکتهای اینچنینی صورت گرفت. بسیاری این اقدام زنان را امری شجاعانه و آزادانه میدانند و برخی دیگر این اعتراضات را توهین به حقوق مسلم زنان می پندارند و معتقد هستند زنان حقوقی فراتر از برهنه شدن دارند که نادیده گرفته شده است.
چرا اعتراض به برهنگی زنان همیشه پرحاشیهتر از برهنگی مردان بوده است؟ آیا این شیوه اعتراضی میتواند راهگشا باشد؟ آیا افرادی که دست به اعتراض به شیوه گروه «فمن» میزنند برای خودنمایی و به دست آوردن امکانات و امتیازاتی، مثلا پرونده پناهندگی در یک کشور اروپایی است یا هدف واقعی آنها به راستی مبارزه برای برابری حقوق زنان با مردان است؟ برخورد جوامع مختلف با اعتراضاتی از این دست چگونه است؟ برای کند و کاو در این پرسشها با دکتر مهرداد درویشپور جامعهشناس و استاد پیشین دانشگاه استکهلم به گفتوگو نشستم.
درویشپور در حال حاضر دانشیار و استاد در مددکاری اجتماعی در دانشگاه ملاردالن سوئد است. بیشتر آثار پژوهشی درویش پور به زبان سوئدی و انگلیسی درباره زنان مهاجر الگو شکن، مردانگی و برابری، خشونت و فرهنگ ناموسی، مهاجرت، بهم پیوستگی و تبعیض نژادی است. به فارسی نیز از او کتاب «چالشگری زنان علیه نقش مردان» و مقالات علمی متعددی در زمینه مسائل زنان منتشر شده است.
-سالهاست که دنیا اعتراضهای نمادین از جمله برهنه شدن در ملاء عام را تجربه میکند. اما زنان بیشتر از مردان در معرض انتشار رسانهای و نقد قرار میگیرند. ریشه این نوع انتقادات سرسختانه نسبت به زنان در کجاست؟
-همیشه مسئله برهنگی و پوشش دغدغه ادیان و نگرشهای محافظهکار سنتی بوده است. برخورد منفی به برهنگی زنان نیز کمابیش همیشه شدیدتر از برهنگی مردان است چرا که برهنگی زنان معمولا چالش بیشتری علیه عرف و هنجار پدرسالاری در بر دارد. اغلب ادیان و به ویژه اسلام زنان را یک نیروی اغفالگر جنسی میدانند و اساسا از نگاه آنان زن مظهر قوای شیطانی و وسوسه انگیز است که عقل و دیانت و اراده مرد را میتواند فریب داده، در هم بشکند و بر باد دهد. وجود چنین تصویری از زن همچون یک نیروی محرک و مهاجم جنسی فعال، ناگزیر کنترل شدیدتر بر بدن و سکسوالیته زنان، جدایی جنستی، و حجاب و پوشش او را پر اهمیتتر میکند. برهنگی زنان در متن چنین اوضاعی به شدت اقتدار فرهنگ ناموسپرست پدرسالار و دینی را به چالش میکشد. حرکت فمنها در کشورهای غربی نیز نشان میدهد که برهنگی زن حتی در این جوامع نیز همچنان یکی از موضوعات چالش برانگیز است چه برسد به جوامع اسلامی و کشوری نظیر ایران.
-آیا هر نوع برهنگی را میتوان یک نوع اعتراض دانست؟
-برهنگی به خودی خود الزاما نه آزاردهنده است و نه نوعی اعتراض به حساب میآید. در جایی می تواند موضوع بهرهکشی از سکسوالیته زنان و اُبژه جنسی کردن آنان باشد و در جای دیگر روشی برای مبارزه با آن! تنها با بررسی متن شرایط میتوان معنای برهنگی را دریافت. برای نمونه بسیاری از آثار هنری و جنبشهایی نظیر فمنها از برهنگی به عنوان وسیلهای برای اعتراض علیه سرکوب زنان، تبعیضات جنسیتی و دیگر موارد نقض حقوق بشر استفاده میکنند. در ایران باسلطه حکومتی که کنترل جنسی زنان در خشنترین اشکال آن بخشی از فلسفه وجودی آن است، این گونه اقدامات میتواند به واکنشهای اعتراضی اثرگذاری بدل شود. در جامعهای که حجاب اجباری و سرکوب زنان یکی از اصلیترین موضوعات تنش ۳۷ ساله حکومت با ملت است، طبیعی است که برهنگی میتواند نماد اعتراض به پوشش اجباری و کنترل سکسوالیته زنان شود و به شدت جنبه چالشگرانه به خود گیرد. هم از این رو این نوع اعتراض در جوامع دینی و خشن پدرسالار همچون نوعی از اعتراض مدنی به دلیل حساسیت موضوع بازتاب خبری بیشتری پیدا میکند و بازتاب خبریش نیز در برانگیختن احساسات و توجه بیشتر به آن موثر است. این در حالیست که بین برهنگی زنان با مردان تفاوت فاحشی وجود دارد. برهنگی بدن مردان بیشتر از منظر بررسی حوزه اختیار فرد در برابر اجبار و هنجارهای جمعی موضوعیت مییابد. حال آن که برهنگی زنان علاوه بر حوزه اختیار فرد در برابر هنجار جمعی، ارزشهای پدرسالار و قوانین و اخلاق دینی و سنتی را نیز به چالش میکشد و زنان با این نوع اعتراض به جامعه میفهمانند که کسی حق تعرض به بدن آنان و سرکوب زنان را ندارد. به عبارت دیگر در برهنگی زنان به مثابه ابزاری برای اعتراض، مسئله حقوق فردی و حقوق زنان یا دمکراسی و فمینیسم در هم میآمیزند.
-این شکل از اعتراض تا چه اندازه میتواند تاثیر گذار باشد؟ آیا برای یک جامعه مثل ایران این نوع اعتراض میتواند برای حکومت نگران کننده باشد؟
-اگر این پدیده گسترش پیدا کند واکنش تند حکومت و صاحبان قدرت را در بر خواهد داشت. اما اگر قرار باشد که به این و آن فرد محدود بماند تاثیرات آن چندان نخواهد بود. البته این که چه کسی و در چه موقعیتی این کار را انجام دهد نیز در بازتاب آن تاثیر جدی دارد. برای نمونه در دورهای چهره شناخته شدهای همچون طاهره قرهالعین تنها با کشف حجاب رخدادی تاریخی میآفریند. امروز نیز اگر یکی از زنان شناخته شده در ایران چنین کاری انجام دهد مثل بمب صدا خواهد کرد و بازتاب گستردهای خواهد یافت. اما اگر یک فرد گمنام چنین اقدامی را به صورت «یواشکی» انجام دهد، آنگونه که خود تصور میکند چندان تاثیرگذار نخواهد بود. ولی اگر حتی افراد گمنام به صورت جمعی و علنی به این کار اقدام کنند بازتاب بسیار گستردهای خواهد داشت. اگر صد نفر زن در خیابانی بدون حجاب قدم بزنند و فیلمبرداری کنند و تصویر خود را منتشر کنند بازتاب آن به مراتب بیشتر از برهنه شدن «یواشکی» یک یا دو زن در خفا خواهد بود که بعد هم تصویر خود را منتشر میکنند.
-برخی زنان معتقد هستند که حرف ما چیز دیگری است و این رفتارها اذهان جامعه و جهان را گمراه میکند. از نگاه شما آیا این نوع اعتراض مدنی به تلاش برای کسب حقوق زنان ضربه میزند و یا حتی ضد زن است؟
-چند سال پیش در مصر زمانی که زنی به صورت علنی در اعتراض به قوانین کشورش در ملاء عام برهنه شد، جامعه به شدت تکان خورد و این به موضوع افکار عمومی بدل شد. بازتاب این اقدام شجاعانه و کاملا سیاسی بسیار گسترده بود. از این رو در طرح ادعاهایی از این دست که مشکلات زنان این گونه مسائل نیست و این اقدامات گمراه کننده است باید بسیار احتیاط کرد. باید پذیرفت هیچ بخش از جامعه نمیتواند به همه مشکلات زنان پرداخته و آنها را به زبان بیاورد یا آن را نمایندگی کند. چه کسی میتواند مدعی شود که او نماینده خواستهای «اصلی» زنان است و باقی مسائل فرعی هستند؟ نباید با طرح اصلی و فرعی بودن مشکلات و خواستهای زنان، آن را به چماق سرکوب خواستههای گروه های گوناگون جامعه زنان بدل کرد. اگر قرار باشد همه به «مبارزات اصلی» بپردازند، چه کسی به مشکلات فرعی باید توجه کند؟ یا چرا باید پیششرط انجام هر کاری اطمینان از گستردگی دامنه و اثرگذاری آن باشد؟ افراد به وسعت توان و درک خود میتوانند واکنش نشان دهند. من با نکوهش این نوع شیوههای اعتراضی موافق نیستم بلکه باید اجازه داد هر کس با توجه به تواناییهایی که دارد برای رسیدن به حق خود تلاش کند.
برای گروهی از زنان مخالف با حجاب اجباری برهنگی عریانترین زبان اعتراض به این مسئله گسترده اجتماعی، بهرهکشی از بدن زن و سرکوب سکسوالیته زنان در ایران است. این نوع اعتراضات اگر در بطن شرایط آن جامعه و به گونهای جمعی صورت بگیرد میتواند از موضوعیت اجتماعی جدی برخوردار شود. بررسی این که این گونه اقدامات تا چه حد موثر است یک بحث است اما نکوهش و تخطئه آن امری دیگر. در پس این نکوهشها معمولا یک شورای نگهبان پاسدار اخلاق پدرسالارانه کمین کرده است.
جامعه با چندگونگی اشکال اعتراض روبرو است و به سادگی نمیتوان شکلی از اعتراض را صرفا به دلیل نامتعارف بودن آن و تعارض آن با افکار عمومی زیر پرسش برد. اما اگر بخواهم از زاویه تاثیرگذاری به آن نگاه کنیم باید گفت مثلا لخت شدن برخی از زنان ایرانی در اروپا برای حمایت از حقوق زنان ایران چندان کارساز نبوده و تاثیر کمتری داشته است. اما همین اقدام اگر در ایران و به صورت متشکل و گروهی صورت گیرد میتواند تاثیرگذار باشد.
کمپین «آزادیهای یواشکی» با وجود آنکه نیازمند شجاعت مدنی و اخلاقی گستردهای نبود (چرا که پنهانی حجاب از سر برداشته میشود) اما با تبدیل شدن آن به یک کمپین گسترده جمعی، حکومت را نیز به واکنش وادار کرد. دامنه گستردگی این گونه حرکتها معنا و اثرگذاری آن را نیز متفاوت میکند.
-این نوع اعتراض در جامعهای مثل ایران با خطر دستگیری، بازداشت و احکام سنگین جزایی روبرو میشود برای همین بسیاری از افراد بعد از اعتراضات اینچنینی از کشور خارج میشوند. آیا این میتواند یک پشتوانه برای خروج از کشور و اعلام پناهندگی باشد و در واقع نوعی «استفاده ابزاری» از یک شیوهی اعتراضی باشد؟
-شاید در موارد زیادی انگیزه برهنگی مربوط به کیسهای پناهندگی باشد. اما همین خود نشانِ نشانههاست! این واقعیت که زنی در کشوری با چنان قوانین سرکوبگرانهای روبروست که برهنه شدنش میتواند موضوع کیس پناهندگی شود، در بطن خود نوعی مشروعیت این گونه اعتراض را در بر دارد و اعترافی است به آن که نفس حجاب نداشتن و سرکوب زنان میتواند انگیزه خروج بسیاری از زنان از کشور باشد. اگر زنی میتواند با برهنه شدن برای خود کیس پناهجویی بیافریند، این قبل از هر چیز به معنای به رسمیت شناختن و اعتراف به وضعیت و حشتناک نقض حقوق زنان و حقوق بشر در آن کشور است. از این منظر این اقدام حتی اگر به قصد گرفتن پناهندگی باشد به خودی خود چالشی است علیه قوانین زنستیزانه در ایران. نکته دیگر اینکه افرادی که برای اعلام پناهندگی دست به چنین اقداماتی میزنند دست کم با خطر بستن راه برگشت به سرزمین مادری یا آزار و اذیت خویشاوندان نزدیک خود روبرو میشوند. حتی اگر این افراد تنها به قصد زندگی در مکانی بهتر به چنین اقداماتی دست بزنند این خود نشان دهنده ناخرسندی و نارضایتی از موقعیت خود به عنوان یک زن در آن کشور است. در بررسی اعتراض از طریق برهنگی علنی زنان همچون پدیده اجتماعی، انگیزهی گرفتن اقامت و کیس پناهندگی دیگر به چشم نمیآید . نفس این اقدام به نوعی نور افکندن بر قوانین ضد زن و آزار دهنده در جامعه با وجود اثرگذاری محدود آن است. اگر بخواهیم به روانشناسی فردی و چرایی این رفتارها بپردازیم، حتما انگیزهشناسی آن اهمیت خواهد یافت. اما در بررسی پدیدههای اجتماعی بیشتر بر پیامدها و اثرات آن همچون یک کنش اجتماعی باید توجه کرد.
-این نوع اعتراض مدنی در خیلی از جوامع اروپایی نیز صورت میگیرد. نگاه مردم در کشورهای پیشرفته به این نوع رفتارها چگونه است و چه تفاوتی با یک جامعه سنتی و مردسالار مثل ایران دارد؟
-در جوامع پیشرفته مردم اصولا واکنش منفی به این گونه اعتراضات نشان نمیدهند. نه فقط به خاطر حقوق و آگاهی نسبتا بالاتر زنان، بلکه به دلیل آنکه کل مردم از فرهنگ و حقوق دموکراتیک و شهروندی بیشتری برخوردارند. در کشوری مانند سوئد آزادی اعتراضات به رسمیت شناخته شده است و جامعه به تخطئه واکنشهای اعتراضی گروه های گوناگون نمیپردازد. اما در کشورهای دیکتاتوری تنها دولتها و پلیس سرکوبگر نیستند، بلکه به موازات آن جامعه پدر سالار، سنتی و استبدادی و بخش مهمی از افکار عمومی به ویژه مردان نیز معترض به چنین اشکالی از اعتراض هستند که آن را با فرهنگ ناموسی و اخلاق سنتی خود در تضاد مییابند. حتی در برخی موارد زنان پرحرارتترین منتقدان این نوع اعتراضات هستند. فراموش نکنیم که در آن جامعه حتی بزرگترین شاعر زن معاصر آن، فروغ فرخزاد، نیز از گزند حملات افکار سنتی و پدرسالار در امان نماند. تنها از آن رو که به طور نسبی جرات بیان خواستهای فردی، جنسی، عشقی و زنانه خود را یافته بود!
– آیا میتوان گفت افرادی که درگیر مقوله هنر و کمی متفاوت از دیگران هستند بیشتر سعی میکنند اعتراضات خود را به گوش جامعه برسانند؟
-نفس انگیزه اعتراض به موقعیت اجتماعی فرد بستگی ندارد بلکه این ارزشهای او است که نشانگر چرایی اعتراض است. یک فرد گمنام نیز ممکن است به دلیل نپذیرفتن سیستم و نظام حاکم معترض ارزشهای آن باشد و حتی اگر اعتراض را علنی نکند، در زندگی خود ارزش های دیگری را پی گیرد. در ایران امروز کم نیستند تعداد زنانی که در همین جامعه سنتی و شدیدا مردسالار در کنار زندگی با شوهر با شخص دیگری نیز در ارتباط عاطفی- جنسی هستند. من به نفس درستی یا نادرستی این رفتار کاری ندارم بلکه مسئله بر سر نوعی سرپیچی از هنجارهای موجود و واکنش به آنها است. یعنی فرد تمام خطرها را به جان میخرد تا آنگونه که میخواهد زندگی کند یا آنکه تعداد زیادی از دختران و پسران بدون ازدواج همزی هستند [ازدواج سفید] که در پس آن چالش ارزشهای موجود به چشم میخورد. بنابراین نفس سرپیچی از هنجارها چه عریان باشد چه پنهان به ارزشهای فردی گره میخورد نه الزاما به شغل و نوع فعالیت اجتماعی. اما هر چه فرد معترض موقعیت اجتماعی شناخته شدهتری داشته باشد تاثیرگذاری و نگاه جامعه به آن بیشتر خواهد شد. واکنش جامعه نسبت به تصاویر نیمه برهنه گلشیفته فراهانی را به خاطر داریم. تصاویر مشابهی را ممکن است بارها بارها دیده باشیم بدون آن که واکنشی نشان دهیم اما از آنجاییکه گلشیفته یک چهره شناخته شده بود اقدام نمادین او مثل بمب منفجر شد و حتی حکومت را نیز وادار به واکنش کرد!
فیلمی که موژان محمدطاهر از برهنگی اعتراضی خود منتشر کرده است: