کامیار بهرنگ- زمانیکه گروه «دولت اسلامی» (داعش) در ژوئن ۲۰۱۴ خود را به جهانیان معرفی کرد یک جایگاه سیاسی- عقیدتی برای خود تعریف کرد؛ ایجاد خلافت برای وحدت تمام مسلمانان ایدهای بود که آنها میخواستند از طریق «جهاد» به آن برسند. با این حال تفکر «خلافت» از سوی بسیاری از نیروهایی که به عنوان «جهادی» شناخته میشدند مورد تردید قرار گرفت که نمونهی آن در اختلاف میان القاعده- طالبان و داعش نمود پیدا کرد.
اما این سوال مطرح است که اگر ایجاد خلافت برای اجرای احکام الهی یکی از مهمترین آرزوهای بخش بزرگی از مسلمانان محسوب میشود پس چگونه خلافت مورد ادعای داعش با این خشم از سوی حتی نیروهای تندروی اسلامی روبرو شده است؟
دکتر نلی لاهود (Nelly Lahoud) که تحقیقاتی را در زمینه باورها و تکامل القاعده و دولت اسلامی انجام داده است هفته گذشته در مرکز مطالعات راهبردی لندن (IISS) سخنرانی کرد. عنوان سخنرانی او «تکامل جهادیگری» نام داشت. او سالها به عنوان دانشیار مطالعات جامعه شناسی در آکادمی ارتش آمریکا حضور و مدتی را نیز به عنوان همکار ارشد مرکز مبارزه با تروریسم West Point فعالیت داشته است.
او در این سخنرانی دو محور اصلی را برای مطالعه در مورد جهادیگری مطرح کرد؛ یک چهارچوب و الگو کلی برای بررسی عملیاتهای جهادی که در آن بتوان نقط ضعف و قوت این عملیاتها را بررسی کرد. بخش دوم نیز بررسی الگویی نظری است که در آن میتوان به ریشه اختلافات موجود در میان نیروهای جهادی دست پیدا کرد.
نلی لاهود در این سخنرانی به گفتههای ابو محمد العدنانی، سخنگوی وقت نیروهای جهادی عراق در سال ۲۰۱۴ اشاره میکند که با عنوان «این وعدهی الهی است» به خلافت ابوبکر البغدادی رسمیت بخشید و از او برای پذیرفتن این سمت دعوت کرد. بعد از این بود که البغدادی این دعوت را پذیرفت و برقراری «خلافت» را برای برقراری وحدت میان مسلمانان اعلام کرد.
نلی لاهود در ادامه این سخنرانی تاکید داشت که «اسلام مانند هر دین دیگری میتواند نقش مهمی در تندرو کردن مردم و ایجاد خشونت ایفا کند اما آنچه در این میان مهم است نقش برخی از آموزههای مشخص دینی [در ایجاد یک جریان] است و از آن مهمتر این است که چرا برخی از آموزههای دینی اصلا اهمیت ندارند». او در ادامه به برخی از این آموزهها که در به ایجاد و تشدید جریان جهادیگری کمک میکند، اشاره کرد و گفت: «بسیاری از آنچه امروز مورد استناد قرار میگیرد در قرآن موجود نیست و توسط روحانیون سنتی اسلامی توسعه [تفسیر] شده است. مانند آنچه روحانیون مسیحی مساله “جنگ مقدس” را مطرح کرده بودند روحانیون مسلمان نیز تئوری جهاد را بر اساس دو راهبرد تهاجم و مقابله تعریف کردند». با چنین تعریفی است که «جهاد برای همه مسلمانان فارغ از سن، جنسیت و وابستگیهای اقتصادی واجب میشود». نلی لاهود اما تاکید دارد که «امروزه بسیاری از کشورهای مسلمان عضو سازمان ملل متحد٬ جهاد را به عنوان بخشی از قوانین خود تعریف نمیکنند. در قوانین بینالمللی امروز نه جنگ مقدس و نه جهاد هیچ تعریفی ندارند. اما مشکل آنجا است که هیچ گروه جهادی و حتی دولت اسلامی به صورت یک دولت رسمی نیستند و هرگز نمیخواهند به عضویت سازمان ملل متحد نیز درآیند٬ آنها هویت خود را از قوانین و وعدهی الهی طلب میکنند». او در بخش دیگر از سخنرانی خود به موضوع «تکفیر» در اسلام اشاره کرد و تاکید کرد: «نیروهای تکفیری برای خود این حق را قائل هستند تا بگویند چه کسانی باورمند به آموزههای اصیل اسلامی نیستند و با این نگاه٬ جهاد علیه آنان را مجاز میدانند. نکته مهم اینجا است که این نیروها هیچگاه خود را تندرو نمیدانند. از سوی دیگر استفاده از این مفهوم بیشتر از آنکه موجب وحدت میان مسلمانان شود به جدایی آنها منجر شده است».
نلی لاهود در ادامه به مطالعات خود در مورد ریشههای نیروهای جهادی همچون القاعده اشاره کرد و گفت: «یکی از مهمترین دلایل اختلاف در شیوه نگاه و عمل نیروهای جهادی و آنچه امروز شناخته میشود را میتوان در تفاوت محل استقرار جغرافیایی و توسعه منابع رسانهای پیدا کرد. اما همهی این نیروها باور دارند که برای پیاده کردن دستورات الهی در حال مبارزه و جهاد هستند». او به بخشی از از اسنادی که در سالهای پایانی دهه ۱۹۸۰ میلادی به دست آورده است اشاره میکند که در آن «القاعده تاکید دارد تا آنجا که ممکن است از حمله به غیرنظامیان خودداری شود. با این حال اگر جهاد با دیگر آموزههای دینی در تضاد قرار گیرد تمام اعضای القاعده ملزم هستند که اولویت را به جهاد بدهند».
با این تحلیل است که نلی لاهود باور دارد در آینده جهادیگری به تندرویِ بیشتر گرایش پیدا خواهد کرد. این تندروی همانند آن اتفاقی است که از دل جهادگیگری القاعده، تفکری چون دولت اسلامی و برقراری خلافت بیرون میآید. با اینکه فرقهگرایی (سکتاریسم) در جهان تفکر جدیدی نیست اما به باور نلی لاهود امروز این ایده جلوتر از جهادیگری قرار گرفته و آن را تشدید میکند. بررسی رفتارهای رسانهای داعش و همچنین استفاده آنها از شکنجه و روشهای خشونتبار در مکانهای عمومی نشان میدهد که ابزارهای تروریسم و جهادیگری در میان این نیروها تغییرات جدی داشته است.
نلی لاهود بر این باور است که به تدریج و با از دست دادن بخشهای بیشتری از خاک مورد تصرف دولت اسلامی در عراق و سوریه باید «شاهد ظهور این گروه در لیبی و نیجریه» باشیم. از سوی دیگر باید توجه داشت که در چنین شرایطی است که «شکل خشونتها تغییر میکند» و نمونهی آن را میتوان در تشدید بمبگذاریهای انتحاری و عملیاتهای تروریستی پیدا کرد.
او در ادامه به موضوع رابطه سلفیگری و جهاد اشاره کرد و گفت: «برای من سلفیگری معانی بسیاری را به همراه دارد. اولین آن یک برداشت محافظهکارانه و سنتی از اسلام است. اما آنچه بیشتر باید به آن توجه داشته باشیم تنش میان عربستان سعودی و ایران است. این تنش میتواند به تشدید فرقهگرایی در منطقه کمک کند و ما امروز هم چهره زشت این فرقهگرایی را میبینیم».