نامه ۵۴ اقتصاددان به رهبر جمهوری اسلامی:
تبعیض اقتصادی علیه بهائیان را پایان دهید

سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ برابر با ۰۳ مه ۲۰۱۶


کامیار بهرنگ- در حالی که ۵۴ اقتصاددان و رهبران تجاری در نامه‌ای سرگشاده خطاب به رهبر جمهوری اسلامی خواستار «رفع محدودیت‌ها و احترام به حقوق اقتصادی جامعه بهائیان ایران» شده‌اند٬ موجی جدید از پلمپ و تعطیلی واحد‌های اقتصادی بهائیان در ایران به راه افتاده است.

پلمپدر  نامه  اقتصاددانان و رهبران تجاری تاکید شده است که «از اکتبر ۲۰۱۴ [مهرماه ۱۳۹۳] تا کنون، حداقل هشتاد کسب و کار متعلق به بهائیان در شهرهای کرمان، رفسنجان و ساری به دلیل اینکه صاحبان آنها کسب خود را برای گرامی‌داشت یک مناسبت دینی بهائی موقتا تعطیل کرده بودند، توسط مقامات ایرانی پلمب شده‌اند».

در ادامه٬‌ امضاءکنندگان این نامه با اشاره به توافق اتمی و امکان گسترش روابط با شرکای تجاری خارجی از دولت جمهوری اسلامی خواسته‌اند که «از بستن کسب و کارهای بهائیان دست بردارد و به شهروندان بهائی اجازه مشارکت کامل در زندگی اقتصادی و اجتماعی بدهد […] و در حالی که از ورود کشورهای غربی به اقتصاد خود استقبال می‌کند، آزادی اقتصادی شهروندان خود را نیز تضمین کند».

در هفته‌های گذشته و در ایام مقدس بهائیان٬ به شهروندان بهائی بندرعباس تذکر داده شده است که در صورت تعطیلی واحدهای تجاری خود با پلمپ و جریمه روبرو خواهند شد. «بهائی نیوز» همچنین گزارش داده است که ۹ محل کسب و کار شهروندان بهائی در ساری و رامسر پلمپ شده است.

برای بررسی این نامه و تشدید فشارهای اقتصادی بر جامعه بهائیان ایران با دکتر فرهاد ثابتان سخنگوی جامعه جهانی بهائی و استاد اقتصاد دانشگاه  ایالتی کالیفرنیا گفتگویی را انجام داده‌ایم.

– در حالی که فشارهای اقتصادی و تمام محرومیت‌ها و محدودیت‌های اعمال شده بر جامعه بهائی در سال‌های گذشته موضوع جدیدی نیست، ارزیابی شما از انتشار این نامه و امضاء آن توسط اقتصاددانان و رهبران اقتصادی مطرح جهان از کشورهای گوناگون چیست؟

دکتر فرهاد ثابتان استاد اقتصاد دانشگاه و سخنگوی جامعه بهائی
دکتر فرهاد ثابتان استاد اقتصاد دانشگاه و سخنگوی جامعه بهائی

– تصور می‌کنم نفس اینکه تعداد زیادی از تجار، بازرگانان و اقتصاددانان از کشورهای مختلف جهان این نامه را امضا کرده‌اند٬ خود امر مهمی است. به باور من٬ مساله اقتصاد هرچند لزوما مهمترین وجه زندگی یک فرد نیست اما بدون شک یکی از مهمترین شاخص‌هایی است که رفاه، رشد و معیشت مردم را مشخص می‌کند. یعنی هر انسانی اگر از لحاظ اقتصادی محدودیت‌هایی داشته باشد و نتواند نیازهای روزمره خودش را تامین کند٬ به تبع آن به نیازهای اجتماعی و معنوی خودش هم به سختی می‌تواند برسد. متاسفانه یکی از اساسی‌ترین پایه‌های زندگی یعنی معیشت روزمره از بهائیان ایران گرفته شده است. این محرومیت در بخش‌های گوناگونی وجود دارد؛ از ابتدای انقلاب، بهائیان از اشتغال در سازمان‌ها و شرکت‌های دولتی محروم شده‌اند و بعد از آن فشارهای زیادی حتی به شرکت‌های خصوصی وارد شد که از اشتغال بهائیان جلوگیری شود و حالا هم که بهائیان به کار آزاد مشغول شده‌اند باز هم با محدودیت و محرومیت روبرو می‌شوند. نمونه‌ای داشتیم که یک دکتر مجبور به دست‌فروشی شده و یا مهندسی که به لوله‌کشی و خدمات ساختمانی روی آورده است. البته منظور من به هیچ عنوان این نیست که اینها کارهای بد و ناپسندی است، اساسا فلسفه‌ی کار در آئین بهائی یک امر مقدسی است. منظور این است که در این شرایط و با فشارهای موجود٬‌ فردی را که در یک رشته تخصص دارد و می‌تواند با تخصصی که دارد بیشترین منافع را به کشور برساند، وارد حوزه‌ای غیرتخصصی و غیرحرفه‌ای کرده‌ایم که افراد بسیار دیگری هم می‌توانند آن کارها را انجام دهند.

توجه کنید که حتی امکان ندارد یک بهائی بتواند اغذیه فروشی داشته باشد چون مجوزهای قانونی برای آن صادر نخواهد شد چرا که می‌گویند بهائی‌ها نجس هستند و اگر دستشان به غذا بخورد آن را نجس می‌کنند. همزمان از تدریس بهائیان در مدارس جلوگیری می‌کنند چرا که به باور مقامات، آنها حتما می‌خواهند دینشان را تبلیغ کنند، اگر یک بهائی مغازه‌ای هم داشته باشند تنها به دلیل اینکه در ایام تعطیلی مذهب بهائی، مغازه‌ را بسته است مغازه‌اش را پلمپ می‌کنند. اینها نشان می‌دهد که چگونه تمام مجاری ممکن اقتصادی برای یک شهروند بهائی در ایران کاملا مسدود می‌شود. حالا سوال اینجا است که یک شهروند بهائی چگونه می‌تواند در کشور خود زندگی کند. به نظرم این نکته‌ای است که همکاران من به آن توجه کرده و نامه ذکر شده  را امضا کرده‌اند.

پلمپ

– امضاکنندگان این نامه بسیار متنوع هستند. چه از لحاظ محل سکونت و تدریس و چه از لحاظ گروه‌های کاری. در عین حال همه این افراد بهائی نیستند، به نظر شما چه دلیلی داشته که در این مقطع زمانی این افراد به تبعیض اقتصادی علیه بهائیان در ایران اعتراض کرده‌اند؟

– حقوق اقتصادی یکی از مهمترین حقوق انسانی است به نحوی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز به آن اشاره شده است، اما این یک مساله کلی است. من تصور می‌کنم علت اینکه در این مقطع زمانی این نامه نوشته شده این است که به طور کلی با توجه به مذاکرات هسته‌ای و موافقت‌هایی که صورت گرفته است راه تبادل و تجارت بین‌المللی برای ایران باز و بر  روی مسائل اقتصادی مربوط به ایران تمرکز شده است. بدون شک این افراد کسانی هستند که به این مساله آگاهی دارند و  در عین حال درباره این موضوع که گروهی از جامعه ایران از اساسی‌ترین حقوق اقتصادی خود محروم هستند٬ اطلاعاتی دارند. البته اضافه کنم این موضوع فقط منحصر به جامعه بهائی نیست٬‌ به طور کلی با وجود تمام اقداماتی که آقای روحانی انجام داده و تورم را پایین آورده هنوز نرخ تورم در کشور دو رقمی است. با این وجود برای یک طبقه از شهروندان جامعه ایران نه به طور گزینشی و تصادفی بلکه به صورت سیستماتیک و برنامه‌ریزی شده این محرومیت ایجاد شده است. وقتی این روند به صورت یک الگوی رفتاری در جامعه در می‌آید اساتید و کارآفرینانی که جامعه را به خوبی مطالعه می‌کنند در مقابل چنین رفتاری نمی‌توانند خاموش بمانند.

– این نامه خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشته شده، فردی که چندی پیش فتوا داده بود که «از هر گونه معاشرت با این فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب شود»، شما خودتان تا چه حد نگارش این نامه را اثرگذار می‌دانید؟ (استفتاء از رهبر جمهوری اسلامی را می‌توانید اینجا مشاهده کنید).

بهائی– بدون شک بی‌تاثیر نیست، ایشان در مقام رهبری یک جامعه هستند و می‌شود گفت همانطور که رهبر در تمام جهان٬ الگوی جامعه است اینجا هم به همین شکل است. هموطنان ایرانی ما که به او  اقتدا می‌کنند بدون شک از صحبت‌های ایشان تاثیر می‌پذیرند٬‌ اما این تاثیر‌پذیری هم می‌تواند محدودیت داشته باشد. به باور من وقتی مسائلی به ریشه‌های اخلاقی و انسانی باز می‌گردد آنجاست که هموطنان ایرانی بسیار آگاه هستند و تن به مسائل غیراخلاقی به این نحو که هموطنان خود را محروم کنند٬ نمی‌دهند و آن را نمی‌پذیرند؛ الان می‌توانیم بگوییم دوران یک سری مسائل  همانند نجاست و دگرستیزی گذشته است و به عنوان هنجارهای جامعه قابل قبول نیست. ما در جامعه جهانی زندگی می‌کنیم که در آن بین جنسیت، نژاد و رنگ پوست و حتی زبان مردم تفاوتی دیده نمی‌شود  و مردم یکدیگر را می‌پذیرند٬ در واقع رابطه‌ها انسانی است. در چنین جامعه‌ای٬ هموطنان ما نیز می‌گویند که من با یک انسان داد و ستد می‌کنم و اتفاقا طبق قوانین کشور خودم هم این کار را انجام می‌دهم٬‌ حالا اینکه طرف بهائی است و  اگر به چیزی نمدار دست بزند آن وسیله نجس می‌شود برای بسیاری از هموطنان ما قابل توجیه نیست و به نظر می‌رسد که این آگاهی در مردم ایران به وجود آمده است.

اما متاسفانه این را هم باید بگویم که این دگرسازی در حال ایجاد است که ما جامعه را به چندین طبقه تقسیم کنیم و بر اساس آن گفته شود که با این قشر چنان کنید و چنین کنید. اینها مسائلی است که موجب می‌شود جامعه انرژی و پویایی خودش را از دست بدهد و نتواند در حد توانایی خود رشد کند. من تاکید می‌کنم که هموطنان ما بیشتر بر اساس خرد و تفکر انسانی خودشان پیش می‌روند اما کسانی‌ هم هستند که هرچه رهبر جمهوری اسلامی بگوید٬ اطاعت کنند.

– یکی دیگر از مواردی که در سال‌های اخیر تشدید شده موضوع وثیقه‌های سنگینی است که برای بهائیان تعیین می‌شود. با این‌ کار  جدا از فشار اقتصادی بر خانواده‌ها، به نوعی وثیقه‌ها به گروگان گرفته می‌شوند تا بهائیان را بیش از پیش محروم و محدود کنند.

– وثیقه مساله‌ی غیرعادی نیست و در کشورهای دیگر هم وجود دارد. یعنی اگر یک نفر به ارتکاب جرمی  متهم شده باشد و یا در برابر اتهامی باشد و آن جرم آنچنان سنگین نباشد اجازه می‌دهند تا فرد تا رسیدگی نهایی دادگاه٬‌ آزاد باشد و در مقابل یک وجوهی را نگاه می‌دارند تا فرد فرار نکند. در تمام مواردی که در کشورهای دیگر نگاه می‌کنیم، وثیقه کاملا متناسب با اتهام است اما وقتی شرایط ایران را بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم که به صورت عجیبی یک فرد بهائی را دستگیر می‌کنند به دلیل اینکه این فرد در منزل خودش نشسته و فیزیک و شیمی خوانده است. امروز تعدادی از بهائیان ایران تنها به دلیل اینکه در منازل خودشان درس خوانده‌اند و یا به فرد دیگری درس داده‌اند در زندان به سر می‌برند. یا اینکه جوانانی هستند که به دوستان و خانواده‌های دیگر کمک می‌کنند و یا به طور کلی در مورد مسائل اخلاقی با هم صحبت می‌کنند. بعد این افراد را به اتهام «اخلال در امنیت» نظام دستگیر و بیشترین میزان وثیقه را برای آنها تعیین می‌کنند. اول اینکه نفس خود اتهام و جرم وارد شده مورد بحث است، ما در هیچ‌ کدام از پرونده‌های شهروندان بهائی ایران نتوانسته‌ایم موردی را پیدا کنیم که وجهه قانونی داشته باشد. در هیچ‌ کجای قانون ایران گفته نشده است که شما نمی‌توانید در منزل خودتان درس بخوانید، از سوی دیگر با این افراد طوری رفتار می‌شود که گویا آنها قتل نفس کرده‌اند. این مساله به توان اقتصادی این خانواده‌ها بسیار ضربه می‌زند و متاسفانه این مدل برخوردها به این موارد محدود نشده است.  بدون هیچ اغراقی از اول انقلاب هزاران ملک چه خصوصی و چه آنهایی که در اختیار جامعه بهائی بوده است توسط دولت مصادره شده است. به این ترتیب٬ کار از وثیقه بسیار فراتر رفته و میزان این مصادره‌ها امروز به میلیاردها دلار می‌رسد (تاکید می‌کنم که اینها حتی به ارزش دلاری به میزان میلیارد رسیده‌اند) آن هم تنها به صرف اینکه صاحبان این ملک‌ها بهائی بوده‌اند. در این مورد سندهایی زیادی در دست داریم. در جایی که یک گروهی از جامعه ایران بخشی از ثروت خود را به دلیل باورش از دست می‌دهد من نمی‌توانم فکر کنم که در مورد وثیقه بخواهد از امکانات و امتیازاتی برخوردار شود. این نکته را در نظر داشته باشید که تمام این مشکلات و مسائل به دلیل باور یک فرد انجام می‌شود و اساسا غیرقابل قبول و غیرقانونی است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=41526