بسیاری از ما فیلمهای سینمایی سیاه و سفید بسیاری را دیدهایم. فیلمهایی که حتی بعد از اختراع دوربینهای رنگی باز هم از «جلوههای ویژه» نشانی نداشتند. آنهاییکه حتی وقتی میخواستند صحنهی انفجار را نشان دهند حتما باید از دینامیت و مواد منفجره استفاده میکردند.
اما هنر سینما مانند بسیاری دیگر از جلوههای زندگی ما پیشرفت کرد و هر روز دیجیتالیتر شد. دنیایی که امروز با نبود تلفنهای همراه هوشمند یا تبلتهای گوناگون دچار نقصان میشود. برای آنکه بدانیم دنیای دیجیتال در همراهی با سینما چه تصویری را ایجاد کرده است شاید بد نباشد که به سراغ پشت صحنه فیلمها رفت. جایی که هنوز متخصصان و طراحان جلوههای دیجیتال نقشهها و طرحهای تخیلی خود را اجرا و به صحنههای واقعی تبدیل میکنند.
اینجا عکسهایی را با هم مرور خواهیم کرد که نشان میدهد اگر دنیای دیجیتال نبود شاید سینما به این حد «هیجانانگیز» نمیشد.
شاید تا مدتها پیش استفاده از کروماکی یا پرده (آبی و سبز) تنها راه اجرای این جلوههای ویژه بود اما امروز پیشرفت تکنولوژی در این زمینه به حدی است که شما بدون نیاز به آنها هم میتوانید تصاویری را خلق کنید که پیش از این برای بسیاری از اهالی سینما یک رویا به شمار میرفت.
حالا نگاهی به این عکسها بیاندازید:
سریال محبوب «بازی تاج و تخت» را بدون آن اژدهای دوست داشتنی تصور کنید و یا حتی آن را به شکل عروسکی پلاستیکی. شاید اگر این اتفاق میافتاد این سریال را خیلی از ما تنها چند قسمت تحمل میکردیم.
«امپراتوری برودواک» را با چنین منظرهای اگر میدیدیم یا همان لحظه فیلم را قطع میکردیم یا سازندگان فیلم مجبور بودند برای جلب رضایت ما پول بیشتری را برای آماده کردن یک ماکت بزرگ هزینه کنند.
فیلم «زندگی پی» با تعداد زیادی حیوان وحشی و اهلی، در میان اقیانوس و پر از صحنههای زیبا شاید در حد یک استخر بسیار بزرگ و چند عروسک سبز تجهیزات اولیه لازم دارد. اما هنرمندی طراحان جلوههای ویژه چنان است که شما در تمام مدت به دنبال یک پلنگ واقعی میگردید.
«اوز» هم مانند بسیاری دیگر از فیلمهای سالهای اخیر به صورت خیرهکنندهای از این جلوهها بهره برده است. تصور دیدن آنها بدون این جلوهها در ذهن بسیاری اجرای یک داستان ساده است که احتمالا در گیشه سینما و یا بعد از انتشار نسخههای بلوری آنچنان مخاطبی را جلب نمیکرد.
«گرگ وال استریت» شاید در این لیست کمی عجیب باشد اما باید بدانیم که برای نمایش یک زندگی تجملی و مرفه هم باز جلوههای تصویری بودند که چشمان ما را در کنار داستان و گفتگوها به پرده سینما خیره کرده بودند. تصویرهایی که در نگاه اول نیازی به استفاده از آنها نبود اما مارتین اسکورسیزی با آنها فیلم خود را دیدنیتر کرد.
فیلم «۳۰۰» برای ما ایرانیان بسیار شناخته شده است. شما برای نشان دادن یک نبرد حالا دیگر به لشکری از «هنروران» نیاز ندارید که برای هر اشتباه آنها مجبور به ضبط دوباره سکانسهای پر خرج نبرد باشید. خیلی ساده شما میتوانید از یک تصویر چندین و چند تصویر ساخته و آن را اینچنین کنار هم قرار دهید.
برای ساختن فیلمهای قدیمی بعضی وقتها شما نیازمند ساختن یک شهرک بودید. شهرکی با تمام معیارها و اندازههای دقیق آن زمان. اما حالا شما نیاز به استودیوی بزرگ، پردههای سبز و البته یک طراح ماهر جلوههای کامیپوتری دارید. فیلم «گتسبی بزرگ» یک نمونه آن است.
دیدن فیلم «جاذبه» بدون داشتن داستانی پیچیده تنها مدیون تصاویر خارقالعادهای است که طراحان به شیوههای گوناگون به نمایش درآوردند.
حالا تصور فیلم «دونده مارپیچ» را به همین سادگی مقابل جشمان خود داریم. یک حیاط بزرگ با پردهای آبی یا حرکت در محیطی فضایی!
«مرد آهنی» و «شوالیه تاریکی» اما نوعی دیگر از جلوههای کامپیوتری است. اینجا دیگر خبری از پرده سبز و آبی نیست و یک سری گیرنده (سنسور) به کمک هم تصاویری متحرک را خلق میکنند که نتیجهی آنها جذابیت سینمایی این فیلمها را بیشتر کرده است.
زمانی برای درست کردن یک کشتی شما حتما نیاز به ماکتی بزرگ داشتید. اما حالا یک پرده سبز و خلاقیتهای تصویری به شما این امکان را میدهد که بدون هیچ مشکلی یک اقیانوسپیما را در کنار ساحلی کوچک خلق کنید. «ماه عسل مرگبار» تنها یک نمونه از آنهاست.
بیهوه نیست که حالا جایزه اسکار برای بهترین جلوههای ویژه دیگر منحصر به انفجارهای بزرگ و طبیعی نمیشود و انفجارهای کامپیوتری نیز میتوانند برنده جایزه شوند. «مکس دیوانه» یکی از چندین جایزه خود را مدیون تیم طراحی جلوههای ویژهاش است.
دنیای جدید سینما، دنیای سرزمین عجایب است. دنیایی که در آن دیگر آلیس به تنهایی در آن سرزمین قدم نمیزند و ما نیز همراه با تمام این عجایب هر روز از سینما لذت میبریم.
*منبع: Hot Pop Movie
*ترجمه و تنظیم: کامیار بهرنگ