افزایش ورود تعداد پناهجویان به اروپا در سال گذشته موقعیت متزلزلی را در این قاره کوچک به وجود آورده و یک پیام هراسانگیز را نیز منتشر میکند. در بیشتر کشورهای اروپایی، عوامگرایان (پوپولیستها) راست ابتکار عمل را به دست گرفته و نقاط بحرانی بسیاری را با ایجاد روحیه ترس و گاهی با همراهی رهبران سیاسی به وجود آوردهاند.
من شش ماه گذشته را صرف سفر به گوشه و کنار اروپا و دیدار با پناهجویان، سیاستمداران و فعالان سیاسی و مدنی کردهام تا متوجه شوم چرا این عوامگرایان این حد نفوذ پیدا کرده و چه اقداماتی برای مقابله با آنها میتوان انجام داد.
با ۵ دلیل موفقیت این عوامگرایان راست بحث را آغاز میکنم:
۱) آنها سازمانیافتهتر هستند
در بسیاری از کشورها حوزه فعالانه حمایت و خصومت به یک اندازه است (هر دو سوی ماجرا نزدیک ۲۵ درصد جامعه را تشکیل میدهند). مشکل آنجاست که گروهی که خصومت دارند بسیار سازمانیافته عمل میکنند. آنها احزاب سیاسی خود را داشته و به طور مشخص روی همین موضوع تمرکز دارند. (حزب استقلال پادشاهی متحد، آلترناتیو برای آلمان، جبهه ملی فرانسه و دموکراتهای سوئد) جنبشهای فعال خیابانی (پگیدا در آلمان و مجمع دفاعی انگلیس) به همراه یک دستگاه پروپاگاندا آنلاین همگی در یک مسیر کار میکنند. به همه اینها گروههای حمایتی و چندین سازمان غیردولتی و فعالیت در رسانههای اجتماعی با هشتگهای مشخص را هم باید اضافه کرد. سازمانهای مترقی با توانایی سازماندهی قوی (احزاب سیاسی، اتحادیههای کارگری و گروههای فشار) به طور عمومی بحرانهای موجود را مانند آنچه در راست عوامگرا مشاهده میکنیم، اولویتبندی نکردهاند. تمام اینها به این معنی است که عوامگرایان در سیاست و بحث های عمومی موضوعات بیشتری را منتقل کرده و میتوانند دیکته کنند.
۲) آنها بیشتر به آنچه مردم فکر میکنند توجه دارند
عوامگرایان راست بخشی از جامعه را هدف میگیرند که حوزههای مترقی از آن محروم هستند؛ اینکه آنها نه در کنار سیاستمداران و نخبگان بلکه خود را در کنار مردم و آنچه آنها فکر میکنند نشان میدهند. آنها برای این موضوع زمان زیادی را صرف میکنند تا در کنار مردم باشند در حالی که بخش حمایتگر جامعه بیشتر به روی جلب حمایت سیاسی و لابی در قدرت متمرکز است. صرف بیش از اندازه زمان برای این امور و توجه نکردن به عرصه عمومی برای نفوذ، بخشی از مشکل جامعه حمایتگر است. در حالی که فرصتهای قابل توجهی برای نفوذ در رسانهها وجود دارد که برای استفاده از آنها نیاز آنچنانی به تجربه یا مهارت نیست.
۳) آنچه برای مردم اولویت دارد به حقایق مربوط نیست به احساس آنها متصل است
در کشورهایی مانند لهستان بحث پناهجویان به یک موضوع انتخاباتی تبدیل شد در حالی که ۹۷ درصد این کشور را سفیدپوستان کاتولیک تشکیل میدهد. بعد از حملات تروریستی در پاریس با اینکه هیچیک از آنان پناهجو نبودند اما بحث پیرامون تروریسم و سیاستهای پناهجویی در بسیاری از کشورها آغاز شد. عوامگرایان راست در بهرهبرداری از این موضوع به منظور ضربه زدن به احساسات مردم مهارت خاصی دارند، حتی زمانی که در ارائه شواهد و مدارک دچار تناقض میشوند. بخش حمایتگر اما تلاش میکند تا یک «اسطوره متلاشیکننده» ایجاد کنند، موضوعی که نه تنها نتیجه نمیدهد بلکه در بسیاری موارد یک موضع منفی در بحثها ایجاد میکند که اتفاقا طرف مقابل را تقویت میکند.
۴) آنها به صورت مشخص به روی مساله ناامنی تاکید میکنند
این موضوع جدیدی نیست اما در زمانی که ناامنی گسترش مییابد، یک زمینه خطرناک برای رشد راستهای افراطی و عوامگرا را فراهم میآورد. در دورانی که بحران و بیثباتی اقتصادی، سرخوردگی سیاسی از احزاب اصلی و نگرانی از مساله تروریسم وجود دارد، عوامگرایان راست به صورت ماهرانه این موضوع را با رشد پناهندگان و موضوع پناهجویان مرتبط میکنند.
۵) دولتها راهبرد عمومی ندارند
سیاستمداران جریانهای اصلی در اروپا در بیشتر موارد سرنخ چگونگی برخورد در بحثهای عمومی را گم کردهاند. آنها در این موضوع تلاش میکنند که برای خنثی کردن عوامگرایان راست، شعارهای آنها را تقلید و خودشان به روی آنها تاکید کنند، حتی اگر کسی به روی خود نیاورد که آنها این کار را میکنند. اما این کار هویت بخشیدن به راست عوامگراست و به تقویت نگاه آنان میانجامد (سارکوزی و جایگاه جبهه ملی فرانسه نمونه آن است). دولتها همچنین بیشتر به روی موضوعات اشتباه تمرکز دارند. آنها بیشتر به روی عددها تاکید میکنند (در حالی که برای بیشتر مردم ده هزار به همان اندازه صد هزار وحشتناک است) با این حال آنها برای تقویت چهارچوب بحث خود از انصاف و قانون صحبت میکنند. سیاستهای دولت بریتانیا در این مورد بدترین نوع اشتباه است. مجموعهای از یک هدف غیرواقعی با از دست دادن کنترل کامل نگرانیهای موجود در جامعه که به دامن زدن خشم عمومی هم افزوده است.
حالا در برابر این تصویر نسبتا ناامیدکننده، چهار راه را میتوان در نظر گرفت تا بتوانیم اندکی خوشبین بمانیم:
۱) نظرات عمومی قدرتمندتر از آن چیزی است که شما فکر میکنید.
مطالعات اخیر «بنیاد تنت» (Tent Foundation) نشان میدهد که در بسیاری از کشورها اکثریت جامعه (به غیر از مجارستان) موافق پذیرش پناهجویان هستند؛ رقمی به صورت متوسط ۷۳ درصد در کشورهای اروپایی. عوامگرایان راست بسیار فعال هستند اما آنها تنها در حال مبارزه برای خروج از حالت اقلیتی بودن خود هستند. نه تنها حملات پاریس و اتفاقات کلن- با اینکه بحثهای رسانهای را تغییر داد- اما نتوانست روی نظر عمومی مردم تغییری ایجاد کند. میزان حمایت از پناهجویان بعد از این اتفاقات تنها ۲ درصد کاهش پیدا کرد. این نشان میدهد که پایگاه عمومی از یک پایه بسیار قوی برای ساختن یک جنبش حمایتی برخوردار است.
۲) حمایتگران انگیزه بالایی دارند که از آن استفاده نشده است
برای مثال ۱۶ درصد مردم میگویند که حاضرند در خانههای خود را به روی پناهجویان باز کرده و از آنها پذیرایی کنند. نزدیک به ۵۳ درصد مردم گفتهاند که حاضر به کمکهای بیشتر به پناهجویان هستند و ۲۷ درصد هم گفتهاند که خواهان کمک به آنها هستند اما راه انجام آن را نمیدانند. اگر ما بتوانیم راههای موثر برای بسیج کردن این گروه بزرگ که انگیزه بسیار بالایی هم دارد، پیدا کنیم در واقع راه نفوذ عوامگرایان راست را بسته و تعادلی در نیروها به وجود میآوریم.
۳) روند جمیعتی در کنا ماست
میتوان گفت در تمام کشورها، جوانان به عنوان بخش پویای جامعه هستند. در ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه جوانان (۱۸ تا ۳۴ سال) سه تا چهار برابر بیشتر از افراد مسن از پناهجویان حمایت میکند. اینان پشتیبان موضوع مهاجرت و پناهندگی به عنوان یک کل حمایت هستند. در کشورهایی که تفاوتها بیشتر باشد و تعداد مهاجرین بالا رود،گروههای اقلیت و جوامع بیشتری شکل میگیرد و هرچقدر تعداد این جوامع بیشتر باشد میزان تعصبت در مجموعهی جامعه کمتر شده و حمایتهای بیشتری از سوی اقلیتها از یکدیگر صورت میگیرد. برای مثال مبارزه برای حقوق دگرباشان جنسی میتواند از یک بحث انتزاعی به یک تجربه شخصی تبدیل شود.
۴) ما متحدان بزرگی داریم
اگر شما بخواهید یک کمپین ایدهآل برای حمایت از این موضوع طراحی کنید در آن از اتحادیههای کارگری تا تاجران بزرگ، از گروههای دینی تا مدلهای لباس، از روشنفکران تا فوتبالیستها را در کنار خود دارید. در بیشتر کشورها این گروهها همین حالا هم از پناهجویان حمایت میکنند. ما فقط نیازمند راهبردی برای کنار هم قرار دادن آنها هستیم، راهبردی که در آن خطر ابتلا به موضوعات سیاسی را کاهش داده و تاثیرات جمعی این گروه را بالا ببرد.
بحث پناهندگان و به طور کلی موضوع مهاجرت بسیار فراگیرتر از آنچه هست که در اینجا مطرح شد. این بحثها باید در سطح عمومی و همچنین حکومتها مطرح شود. اگر ما این کار را به صورت موثر پیش ببریم هیچ دلیلی وجود ندارد که این موضوع بار دیگر به بحث رسانههای اصلی تبدیل شود و در عین حال جریان راست عوامگرا را نیز به عقب راندهایم. برای تحقق این موضوع باید تمام تلاشهای خود را بر تأثیر قدرت مردم در این موضوعات مورد بازبینی قرار داده و به کار بگیریم.
* منبع: مجمع جهانی اقتصاد
* نویسنده: برندان کوکس
* مترجم: کامیار بهرنگ