کامیار بهرنگ- مجمع عمومی سازمان ملل متحد از سپتامبر ۲۰۱۲ به موجب قطعنامهای روز اول ژوئن را به منظور «ارج نهادن به تمام والدین سراسر جهان برای تمام تعهد فداکارانه آنها نسبت به کودکان و از خودگذشتگی همیشگی آنها برای پیشرفت این رابطه، «روز جهانی پدران و مادران» نامگذاری کرد.
در قطعنامه شماره A/RES/66/292 سازمان ملل متحد همچنین به مسئولیت اصلی تربیت و حمایت از کودکان برای توسعه کامل شخصیت و همچنین رشد کودکان در محیطی همراه با شادی، عشق و تفاهم تاکید شده است.
این قطعنامه نقش پدر و مادر در تربیت کودک را به رسمیت میشناسد و از کشورهای عضو دعوت میکند تا با همکاری جامعه مدنی بخصوص با حضور جوانان و کودکان، روز جهانی پدران و مادران را جشن بگیرند.
پدر و مادر از هر نژاد، مذهب، فرهنگ، ملیت و در تمام نقاط جهان اولین مراقبان و آموزگاران فرزندان خود هستند. کسانیکه این فرزندان را برای شادی و یک زندگی پربار آماده میکنند و به همین دلیل است که آنها را پایهگذاران اساس یک جامعه معرفی میکنند.
حقوق پدران و مادران و کودکان
اصول بیان شده در بیانیه جهانی حقوق بشر چهارچوبی برای حقوق کودکان و بزرگسالان است. حقوق کودکان به صراحت در اسناد حقوق بشر سازمان ملل متحد ذکر شده است؛ استانداردها به طور مشخص اصلاح و دقیق شدهاند و آنها در برخی موارد با شرایط جدید جهانی مطابقت داده شدهاند تا نیازها و نگرانیهای موجود را برطرف سازد.
کنوانسیون حقوق کودک تمام اسناد مربوط به حقوق آنها را گردآوری و به صورتی کامل و روشن بیان کرده است. تمام کودکان حقوقی برابر دارد؛ تمام این حقوق به صورت بههم پیوسته و از اهمیتی مساوی برخوردار هستند. کمک به کودکان برای درک حقوق خود به این معنی نیست که والدین میبایست آنها را برای قبول مسئولیتهایی که برای درک و مدیریت آنها بسیار جوان هستند، تحت فشار قرار دهند.
کنوانسیون حقوق کودک به صراحت نقش پرورشی پدر و مادر نسبت به فرزندان خود را به عنوان مهمترین نقش به رسمیت شناخته است. این کنوانسیون پدران و مادران را دعوت به «شیوهای سازگار با ظرفیت در حال تحول کودک» برای درک دقیق دو طرفه حقوق میکند. والدین به طور طبیعی از سطح پیشرفت فرزندان خود به خوبی آگاهی دارند.
نقش پدر
در بسیاری از جوامع به صورت سنتی پدران نقش معلمان اخلاقی، نظم دهنده و نانآور خانه را دارند. در بسیاری از کشورها اما این نقش تغییر کرده و پدران به عنوان شریکی در تمام جنبههای عاطفی و عملی روزمره در تربیت مطرح است. تحقیقات نیز تاثیر مثبت مشارکت پدران در پیشرفت فرزندان را تایید کرده است.
با این حال این مساله همچنان در جامعه باقی مانده که بسیاری از مردان همچنان برای قبول مسئولیتهای پدرانه در مقابل عوامل تخریب کننده خانواده و به تبع آن جامعه همچنان آماده نیستند. برخی از پدران همچنان نقش پررنگی در خشونتهای خانگی یا سوء استفادههای جنسی بازی میکنند که ویرانگر بنیان خانواده بوده و زخمی عمیق بر روح و جسم کودکان باقی میگذارد.
محققان بر این باورند که عدم حضور والدین و در اینجا به طور مشخص پدر در مسیر تربیتی و رشد کودکان میتواند به جذب آنها به گروههای بزهکار تاثیر مستقیمی داشته باشد. در سطح بینالمللی و همزمان با رشد پدیده مهاجرتهای اجباری، بیشتر این پدرها هستند که در اولین مرحله از خانواده خود جدا میشوند. پدران مهاجر ممکن است مفهوم متفاوتی از پدر در کشور خود و یا کشور مقصد داشته باشند ولی در محیط فرهنگی جدید با احتمال نادیده و یا رد شدن از سوی فرزندان خود روبرو میشوند و خود دچار بحران میگردند.
در عین حال بیماری ایدز در جهان در واقع مسئولیتی جنسی برای پدران و همه مردان است. این مسئولیت تمامی مردانی است که در تلاش برای گرفتن یک چهره پدرانه بودهاند اما کودکان بیمار خود را رها کردهاند.
تمام این موارد نشان میدهد که نیازهای عمیق و جهانی به نقش قدرتمند پدر در پیشرفت و تربیت کودکان مرتبط است. نقشی که برای ایجاد زمینههای بیشتر پیشرفت خانوادگی و جامعه نیازمند بازنگری در برخی جوامع است.
نقش مادران
مادران نقش بسیار مهمی برای انسجام اجتماعی و همپیوندی بر عهده دارند. رابطه مادر- فرزندی برای پیشرفت کودکان بسیار حیاتی است. آنها تنها به عنوان مراقبان و کسانی که از کودکان نگهداری میکنند نقشی بر عهده ندارند بلکه در بسیاری موارد نانآور خانواده نیز هستند. با این حال گاهی این نقشهای حیاتی با تهدیداتی جدی روبرو میشود.
زایمان که میبایست اولین اتفاق برای یک جشن باشد همچنان در بسیاری موارد حتی در کشورهای توسعه یافته یک خطر بهداشتی محسوب میشود. بهبود سلامت مادران یکی از اهداف توسعه هزاره محسوب میشود که پیشرفتهای محسوس اما حداقلی در آن حاصل شده است. زنان در کشورهای کمتر توسعه یافته ۳۰۰ برابر بیشتر با احتمال مرگ هنگام زایمان و یا عوارض زمان بارداری روبرو هستند.
خشونت علیه زنان که بسیاری از آنها مادر هستند یکی از موارد فراگیر نقض حقوق بشر است. خشونتهایی که گاه جان دختران و زنان را به خطر انداخته و در هر صورت به خانواده و جامعه آسیبهایی جدی وارد میکند.
آموزش زنان و دختران همچنان با مشکلات زیادی روبروست. مسئولیت تحصیل آنها تنها به گردن خانوادهها نبوده بلکه کل جامعه باید در مسیر بازکردن ظرفیتهای زنان و کمک به استفاده از این ظرفیتها در توسعه اجتماعی، کوشا باشند. آمارها نشان میدهد که مادری تحصیل کرده میتواند نقشی مهم در آموزش و پروریش فرزندان خود داشته باشد و به این معنی جامعه از یک منفعت فرانسلی بهرهمند میشود.
جیمز بالدوین، نویسنده آمریکایی در مورد نقش پدران و مادران در تربیت کودکان میگوید: «شاید فرزندان به حرف پدر و مادر خود خوب گوش نکنند اما آنها هرگز در تقلید کردن از آنان اشتباه نمیکنند». روانشناسی مدرن مساله تقلید را امری غریزی که حیات انسان در سرشت خویش آن را پیگیری میکند، نمیداند. با این حال باید گفت کودکان به صورت غریزی از پدر و مادر خود تقلید میکنند و به مرور زمان به آن جنبهی عقلانی و انسانی میدهند. در این مسیر نیز نقش پدران و مادران اهمیت بسیاری داشته و ایجاد زمینههای لازم برای رشد جنبههای انسانی و پیشرفتهای عقلانی در کودک نیز به طور مستقیم به تربیت خانواده باز میگردد.
کودکان میبینند و همان را انجام میدهند: