کامیار بهرنگ- تحقیقاتی که اندیشکده «دموس» در بریتانیا انجام داده است از میزان بالای محتوای زنستیز در رسانههای اجتماعی حکایت میکند. بخشی از این تحقیق نشان میدهد چه میزان از این محتوا توسط خود زنان تولید و منتشر شده است.
تمرکز تحقیق اندیشکده «دموس» به روی توییتر بوده و نزدیک به ۱/۵ میلیون توییت را که شامل کلمههای «هرزه» و «فاحشه» بوده در فاصله میان ۲۳ آوریل تا ۱۵ مه سال ۲۰۱۶ مورد بررسی قرار داده است.
تنها در بریتانیا ۶۵۰۰ کاربر نزدیک به ۱۰ هزار مطلب و توییت با محتوای تهاجمی و ضد زن منتشر کردهاند. در بعدی جهانی این عدد به ۲۰۰ هزار پست توییتری برای ۸۰۰ هزار نفر شامل واژههای «هرزه» و «فاحشه» تنها در مدت ۳ هفته تحقیقات اندیشکده «دموس» ثبت شده است. این تحقیق نشان میدهد که این واژهها از سوی هم مردان و هم زنان به عنوان واژههای مسلط در ادبیات ضد زن در توییتر استفاده میشود.
زنان علیه زنان
بر اساس این تحقیق، زنان نیز در بسیاری از آزارهای اینترنتی شریک مردان هستند. ۵۵درصد از کاربرانی را که در این پژوهش به عنوان «نمایندگان مهاجم» شناخته شدهاند زنان تشکیل میدهند که از بیان و نگارشی مشابه مردان استفاده میکنند.
در مدت انجام این پژوهش آزلیا بنکس (خواننده سبک رپ)، کتی هاپکینز (روزنامهنگار)، لی (بازیکن بازیهای آنلاین) و هیلاری کلینتون (نامزد ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا) بیشترین آزارهای آنلاین را دریافت کردهاند.
روزنامه گاردین چاپ لندن نیز در تحقیقی جداگانه بر روی نظرات دریافت شده از سال ۲۰۰۶ متوجه شده است که از هر ۱۰ آزار صورت گرفته علیه نویسندگان این روزنامه ۸ مورد آنها زن بودهاند. بیشترین بسته شدن بخش نظرات در مقالههای این روزنامه به دلیل حملات و آزارهای صورت گرفته نیز مرتبط با مقالاتی بوده که زنان نویسندگان آنها بودهاند. زمانی که زنان در حوزههای «مردسالار» مانند ورزش و تکنولوژی مطالبی را منتشر میکنند، این توهینها شدت بیشتری مییابد.
فشار برای تغییر سیاستها
در ماه فوریه سال گذشته در برابر فشارهای وارده برای اجرای سیاستهای مقابله با آزارهای آنلاین، توییتر قبول کرده است تا در سیاستهای نظارتی خود بازبینی کند. بخش «Twitter Trust & Safety Council» با همکاری ۴۰ سازمان و کارشناس در ۱۳ منطقه در این بازبینی و نظارت حضور خواهد داشت.
توییتر در بیانیهای تاکید کرده است: «برای اطمینان از اینکه مردم بتوانند با خیال راحت از آزادی بیان خود استفاده کنند ما باید ابزارها و سیاستهای محکمتری داشته باشیم. با صدها میلیون توییت در روز، حجم کاری توییتر بسیار عظیم است و همین موجب میشود ایجاد تعادل میان مبارزه با آزار و بیان آزادانهی حقیقت پیچیده شود».
الکس کراسودومسکی یکی از محققان اندیشکده «دموس» بر این باور است که «دنیای دیجیتال فرصتهای جدیدی برای بحثهای عمومی و تفاهم اجتماعی فراهم کرده اما در همین حال میدانهای جدیدی برای بدترین جنبههای رفتار انسانی نیز به وجود آورده است».
ریشههای خشونت
در سالهای گذشته و با رشد استفاده رسانههای اجتماعی در میان ایرانیان، بسیاری از ما شاهد اعمال اینگونه خشونتها علیه زنان ایرانی هستیم. متاسفانه گاه با علنی شدن خشونتهای پنهان علیه زنان این موضوع خود تبدیل به خشونتی دیگر میشود. استفاده از واژههایی همچون «حتما خودش کاری کرده» با اینکه مستقیما یک خشونت جنسی محسوب نمیشود اما در واقع تاییدکننده آن خشونتی است که بر فرد اعمال شده است. برای بررسی این موضوع به سراغ دو تن از کسانی که در سالهای گذشته شاهد این خشونتها بودهاند رفتم اما هر دو آنها همچنان تحت تاثیر اثرات مخرب آن حاضر به گفتگو نبوده و تاکید کردند که ترجیح میدهند همچنان در سایه زندگی خود را داشته باشند.
اما این خشونتها از کجا ریشه میگیرند و چه اثراتی به روی فرد و جامعه خواهند داشت. برای پاسخ به این پرسشها با دکتر مهرداد درویشپور، جامعهشناس و استاد دانشگاه گفتگویی انجام دادم.
– شما ریشههای اعمال خشونت در بخشهای مختلف از خانواده تا محیطهای عمومی جامعه را در چه میدانید؟
– به یک معنی خشونتهایی که علیه کودکان و زنان صورت میگیرد بخشی از اعمال یک اقتدار و نمایش قدرت است. خشونت، عریانترین و پرهزینهترین شکل مصرف اقتدار است و تلاش برای اعمال سلطه بر دیگری از طریق زور تعریف میشود. قدرت گاه به اصطلاح شکلی مشروع به خود میگیرد و به نام نفوذ یا پذیرش به کار میرود و در شکلی دیگر میتواند به صورت اقتصادی باشد تا دیگری را وادار به پذیرش و یا عدم اعلام خواستههای خود کند. خشونت به عنوان عریانترین راه اعمال قدرت با تولید ترس یا وحشت همراه است و از این طریق میتواند فرد مقابل را به تمکین وا دارد که جنبههای جسمی و روانی میتواند داشته باشد. خشونتی که بر کودکان اعمال میشود در واقع همین اعمال قدرت والدین برای تبعیت از فرمانهای آنهاست. خشونت مردان علیه زنان هم یک ریشه عمیق پدرسالارانه دارد و برای حفظ اقتدار مردسالاری اعمال میشود. خشونت البته تنها منحصر به مردان نیست و ما شاهد اعمال خشونت زنان علیه مردان نیز هستیم با اینکه میزان و محدودهی آن بسیار اندک است. خشونت مردان علیه مردان هم بیشتر در جنگ، برخوردهای خیابانی یا گروههای بزهکاری دیده میشود.
اگر به کلیه اشکال گوناگون خشونت که در جهان واقعی اتفاق میافتد نگاه کنیم، در برخی کشورها به دلیل رشد رفاه و بهبود شرایط اجتماعی میزان خشونت کاهش یافته است. اما در کشورهای جنگزده و جایی که برای مثال کودکان را به عنوان سرباز جنگی راهی درگیری میکنند یا پدیده کودکان کار یا در مورد زنان موضوعی که به عنوان قاچاق و بردگی جنسی وجود دارد، تمام اینها شکلهای دیگری از اعمال خشونت است. خشونت جنسی، روانی، فیزیکی یا اقتصادی، اعمال سلطه بر گروههای ضعیفتر است.
– آیا تفاوتی میان خشونتهای آنلاین و دنیای خارج از دنیای اینترنت وجود دارد؟
– اگر به دنیای مجازی مراجعه کنیم میبینیم که این خشونتها به یک معنی عریانتر است. در دنیای مجازی خشونتهای فیزیکی را نمیتوان به خودی خود سازمان داد اما از طریق تهدید، فحاشی، دشنامهای جنسی، افترا زدن و بدنام کردن، که بخشی از خشونتهای روانی هستند، اتفاقا گسترش هم پیدا کردهاند. در همین جوامع دموکراتیک هم ما شاهد پدیدهای با عنوان vulgarism هستیم که در واقع ابتذالگرایی در اعمال خشونت را نمایش میدهد.
در دنیای مجازی به راحتی نمیتوان افرادی را که افترا میزنند شناسایی کرد و تحت تعقیب قرار داد. در دنیایی که بسیاری از افراد دارای هویتهای واقعی نیستند و کمبود مجازاتهای شدید برای آنها گاه باعث این میشود که پلیس، نیروی لازم برای پیگیری نداشته باشد. در چنین شرایطیست که شانس پنهان ماندن فرد مجرم موجب میشود که این نوع خشونتها نه تنها کاهش پیدا نکند بلکه در سالهای گذشته گسترش نیز بیابد. این گسترش به نحویست که امروزه به یکی از مهمترین مشکلات جامعه مدرن و دموکراتیک غربی تبدیل شده.
در این حوزه، خشونتهای مجازی نه تنها به کاهش خشونتها در دنیای واقعی کمک نکرده بلکه یک پرونده مکمل شده است و شاید در نگاهی دیگر بخشی از آنها را تشدید کرده باشد. با اینکه گسترهی آن در حوزه اینترنت باقی میماند اما باید توجه داشته باشیم این خشونتها بخصوص به روی دختران جوان اثرات ویرانکننده روانی دارد.
– خشونت زنان علیه زنان در این حوزه را چگونه میشود ارزیابی کرد؟
– همانطور که اشاره کردم ما تنها شاهد اعمال اینگونه خشونتها از سوی مردان به زنان نیستیم بلکه گاه زنان علیه زنان هم از همین مدل خشونت استفاده میکنند. فحاشیهای جنسی که کاملا زنستیزانه است به دلیل وجود یک جامعه خشن پدرسالار به وجود آمده است. در چنین جامعهای ارزشها آنچنان همگانی شده است که حتی بسیاری از زنان تحت تاثیر این فرهنگ به بازتولید آن میپردازند. استفاده از واژههای همچون «فاحشه» و «هرزه» یا استفاده از دشنامهای جنسی نمونه عینی این فرهنگ است.
– اعمال این مدل از خشونت چه تاثیرات فردی و اجتماعی را به همراه خواهد داشت؟
– جامعهای که سالهاست در راه مبارزه با خشونت قدم برمیدارد عملا با این وضعیت روبرو میشود که این خشونتها به ایزوله کردن و خرد کردن اعتماد به نفس افراد میدان می دهد و آسیبهای جدی به روح و روان این افراد وارد میکند.
از دو جنبه دیگر هم این موضوع قابل بررسی است. اول اینکه ارزشهای دموکراتیک را مورد تهدید قرار میدهد به این معنی که خشونت را میتوان سمی برای دموکراسی دانست. جامعهای که سعی میکند از طریق دیالوگ و گفتگوی سالم و احترام گذاشتن به ارزشهای فردی نوعی بردباری را رواج دهد این خشونتهای مجازی به معنی گسترش نابردباری و تهدیدی جدی برای گفتگو به عنوان پایه دموکراسی است. بنابراین تنها تاثیرش به روی فرد نیست بلکه ارزشهای دموکراتیک جامعه را نیز هدف قرار میدهد.
از سوی دیگر فضای مجازی بخشی از زندگی حقیقی انسانهای امروزی محسوب میشود. زمانی که بخش بزرگی از گفتگوها از طریق این رسانهها انجام میشود میتوان میزان تاثیر اجتماعی آن را مشاهده کرد.
جنبهی منفی دیگر آن نیز اینکه، جامعهی دموکراتیک با تعریف حریم خصوصی و جدا کردن از حوزه عمومی در تلاش است که فرد را از تعرضهای موجود در فضای عمومی مصون نگاه دارد. این مدل خشونتهای اینترنتی به هر شکلی و با ورود به خصوصیترین حوزه زندگی فردی میتواند حریم خصوصی فرد را به شدت خدشهدار کند.