فیروزه رمضانزاده – نجات خلیج چهار هزار هکتاری گرگان، بزرگترین خلیج دریای خزر اکنون به یکی از اولویتهای محیط زیستی ایران تبدیل شده است. بیش از یک چهارم از این منطقه خشک و به محلی برای رویش بوتههای صحرایی تبدیل شده است.
پیش از این، عمیقترین بخش خلیج گرگان سه متر بود که اکنون به یک و نیم تا دو مترکاهش پیدا کرده است. پسروی ۵٠٠ متری یا حتی یک کیلومتری آب خلیج گرگان از سمت سواحل بندرترکمن و بندرگز رفت و آمد و لنگرانداختن کشتیها را مختل و ماهیگیری و پهن کردن تور صیادان را دشوار و در برخی موارد غیرممکن کرده است.
ازسوی دیگر درپی کاهش سطح آب و نیز افزایش ورود پسماندههای بیمارستانی و حتی فاضلاب شهری به دریای خزر و خلیج گرگان، آبزیان بسیاری در خطر انقراض قرار گرفتهاند ازجمله ماهی خاویار تنها گونه جانوری بازمانده از عصر یخبندان، زیستگاه و بهترین محل تخم ریزی خود را از دست داده است.
برخی کارشناسان محیط زیست پیشبینی کردهاند با ادامه روند تغییرات اقلیمی و معضل پسروی و کاهش سالانه بیش از ۱۰ سانتیمتری سطح آب، خلیج گرگان در خوشبینانهترین حالت تا ١۶سال دیگر و در بدبینانهترین حالت تا ٨ سال آینده خشک یا ممکن است به مردابی تبدیل شود.
فاضلابهای صنعتی و انکار مسوولان دولتی
در حالی که بسیاری از کارشناسان اعلام کردهاند که نزدیک به ۷۰ درصد از فاضلابهای شهری روانه خلیج گرگان و دریای خزر میشوند مدیرکل محیط زیست گلستان با بیان اینکه تمام شهرکهای صنعتی استان تصفیه فاضلاب دارند معتقد است:« آلودگی دریا در کشورهای آذربایجان و ترکمنستان است، آلودگی در مازندران و گیلان به چشم میخورد اما چندان قابل توجه نیست.»
اعظم بهرامی، کارشناس ارشد فیزیک محیط زیست و انرژیهای تجدیدپذیر درگفتگو با کیهان لندن معتقد است: «افزایش ورود انواع آلایندهها و رسوبات و نیز کاهش شدید عمق آب نه تنها زادو ولد ماهیها را کم کرده بلکه گردشگری، صیادی و صنایع مرتبط با صید ماهی را از رونق انداخته است اما همواره مسوولان مشکل آلودگی دریای خزر را به کشورهای ساحلی ازجمله ترکمنستان به دریای خزر ارتباط دادهاند.»
از سوی دیگر، ساخت تعداد زیادی سد بر روی سرشاخههای آب دریای خزر و انتقال آب رودخانههای منتهی به این دریا از مسیر طبیعی خود به سایر نقاط باعث کاهش ۳ تا ۵ سانتی متر تراز آب دریای خزر شده است.
خسرو بندری، کارشناس مدیریت توسعه منابع آب در این زمینه به کیهان لندن میگوید: «بعد از انقلاب با عطش سازندگی توسط جهاد جمعاً ۱۴ سد که ۱۰ سد از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۸۷به ساخته و به بهرهبرداری رسید، دو سد در حال اجرا و یک سد دیگر در مرحله طراحی است. این سدها و بندها اغلب خاکی و حتی بر روی آبراهههای کوچک ساخته شدهاند و با کنترل ۲۳۶/۵ ملیون متر مکعب در سال خلیج گرگان را رو به خشکی برده و دو سد در حال اجرا نیز به زودی بیش از ۱۹۰ میلیون مترمکعب آب را کنترل و از ورود به خزر و کمک به خلیج باز میدارد.»
به گفته این مهندس کشاورزی، آنگاه که ارتفاع آب به حد قطع ارتباط با خزر سقوط کرد عملاً خلیج گرگان به مرداب گرگان تبدیل شد و میرود تا کاملا خشک شود. اثرات زیست محیطی این خشکی بسیار فاجعهبار و خطرناک است. این ارقام به خوبی این فرضیه فرافکنانه مسئولان وقت که گناه این خشکی را به گردن همسایه شمالی میاندازند مردود میسازد.
صنایع وابسته به خلیج گرگان در آستانه نابودی
به گفته اعظم بهرامی، نه تنها خود خلیج، بلکه نواحی اطراف آن شامل شبه جزیره میانکاله و تالاب بینالمللی گمیشان، یک مجموعه ارزشمند زیستمحیطی به شمار میروند.
اما بحران خلیج گرگان فقط به پسروی ۵٠٠ متری یا ستونهای اسکله خشک بندر ترکمن ختم نمیشود، غرب این خلیج نیز به سمت باتلاقی شدن پیش میرود، افزایش پشه و بوی فاضلاب، شرایط را برای زندگی ساکنان منطقه دشوار کرده است.
سواحل بندرگز و بندرترکمن نیز که در گذشته محل شنا و آبتنی ساکنان بومی منطقه بود اکنون به دلیل وجود باکتریهای شاخص بیماریزا برای شنای شناگران، توصیه نمیشود.
هرچند کمیته نجات خلیج گرگان تشکیل و تمهیدات کوتاهمدت و بلندمدت برای حل بحران زیستمحیطی خلیج گرگان تدوین شده اما به گفته اعظم بهرامی هنوز اعتبارات لازم برای انجام اقداماتی نظیر لایروبی دو کانال ارتباطی خلیج گرگان به سازمان محیط زیست تأمین نشده است.
با وجود آنکه قرار است ۱۰ میلیارد تومان اعتبار برای لایروبی خلیج گرگان، از محل اعتبارات ملی برای لایروبی کانالهای منتهی به تالاب میانکاله اختصاص پیدا کند مدیریت بحران استانداری گلستان اعلام کرده است که حتی امکان لایروبی هم وجود ندارد چون احتمال جریان یافتن آب به سمت دریا و بدتر شدن وضع، وجود دارد.
بهرامی به شهرکهای صنعتی به عنوان یکی از آلودگیهای پسماندههای صنعتی دریای خزر اشاره میکند و میافزاید: «با ورود آلایندههای بسیار، کمعمق شدن آب و بسته بودن این حوزه جغرافیایی و جابجایی اندک آب، طبیعی است که سریعتر و بیشتر شاهد نتایج ورود آلایندههای صنعتی و فاضلابهای خانگی و شهری به خلیج گرگان و دریای خزر باشیم.»
این کارشناس ارشد فیزیک محیط زیست، اطلاع رسانی، مطالعه زیستمحیطی و انجام یک پروژه تحقیقاتی جدی برای بررسی بارندگیها، نوسانات سطح آب تالاب میانکاله، تغییرات دما، افزایش و کاهش ارتفاع آب و نقش لایروبی و رسوبگیریها و کشتیهای حامل مواد آلاینده در دریای خزر را برای جلوگیری از وقوع فاجعه زیستمحیطی در خلیج گرگان و تالاب میانکاله، امری لازم و ضروری میداند.
بر اساس مطالعات سازمان بنادر و کشتیرانی، ارتباط کانال «چاپاقلی» که آب دریا را به خلیج میرساند به کمترین میزان خود رسیده و ارتباط خلیج از طرف کانال «خزینی» هم قطع است.
خسرو بندری معتقد است در اولین اقدام فوری باید کانال خزینی که برای ارتباط زمینی با میانکاله توسط جهاد سازندگی قطع شده باز شود.
به گفته وی، رودخانه چپقلی نیز که یکی از مهمترین تغذیهکنندگان دریاچه بوده، از رسوب پر شده است و باید لایروبی شود.
این کارشناس مدیریت توسعه منابع آب، تخصیص حقآبه برای خلیج گرگان را با برنامهریزی و مدیریت توزیع به طور هر ساله، امری ضروری میداند و میافزاید این میزان میبایست معادل میزان تبخیر سالیانه از سطحی معادل ۴۰۰ کیلومتر مربع محاسبه شوند و از سدها نیز در مناسبترین نقطه از گرگانرود و قرهسو میزانی آب برای بازیافت آب از دست رفته به طرف خلیج منحرف شود.
بندری پیشنهاد میکند برای انجام پیشنهادهای اولیه یادشده و یا راه حلهای دیگر، تیمی متشکل از معاونت آب وزارت کشاورزی، معاونت آب وزارت نیرو، نماینده وزارت کشور و نماینده معاون محیط زیست رئیس جمهور به عنوان هماهنگ کننده تیم ایجاد، و دکتر محمد کلانتری را همزمان با مدیریت دریاچه اورمیه به عنوان مدیر پروژه خلیج گرگان منصوب کنند.
اما آیا حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی ایران که در دومین سمینار بینالمللی محیط زیست، دین و فرهنگ، دولت یازدهم را «دولت محیط زیست» خواند قادر است خلیج گرگان، یکی از منابع و مخازن عمدهی آب شیرین متصل به دریای مازندران را از خطر قرار گرفتن در یک فاجعه زیست محیطی دیگر نظیر خشک شدن دریاچه اورمیه نجات دهد؟ این پرسشی است که تا کنون هیچ تجربه و چشمانداز خوشبینانهای برای پاسخ مثبت به آن وجود ندارد.