فیروزه اکبریان- ۲۶ ژوئن روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه است. قوانین بینالمللی در این زمینه شفاف است و میگوید هرگز نباید از شکنجه استفاده شود. بانکی مون دبیر کل سازمان ملل اما در پیامی به مناسبت این روز اعلام کرد که با وجود ممنوعیت بینالمللی در سراسر جهان زنان٬ مردان و کودکان توسط نهادهای دولتی و بخشهای غیردولتی شکنجه میشوند.
صندوق داوطلبانه سازمان ملل برای حمایت از قربانیان شکنجه ۳۵ پیش تاسیس شد و به گفته بانکی مون این صندوق از صدها سازمان و نهاد بینالمللی که سالانه به طور متوسط ۵۰ هزار قربانی شکنجه را تحت پوشش قرار میدهند٬ حمایت میکند.
بانکی مون در پیام امسال خود اعلام کرد که این صندوق هر سال حدقل به ۱۲ میلیون دلار بودجه برای سرپا ماندن نیاز دارد. او از دولتها خواست که به این صندوق کمک کنند.
۲۶ام ژوئن سال ۱۹۸۷ توافقنامه منع جهانی شکنجه تصویب شد و سازمان ملل ده سال پس از آن٬ این روز را روز جهانی پشتیبانی از قربانیان شکنجه اعلام کرد.
با وجود فعالیت صدها نهاد و سازمان بینالمللی٬ سالانه هزاران نفر در سراسر جهان قربانی شکنجه میشوند. قربانی هر کسی میتواند باشد و نه سن٬ جنسیت و رنگ پوست ملاک آن است و نه طبقه اجتماعی و میزان تحصیلات.
در ایران هم روزی نیست که خبری از شکنجه زندانیان از داخل زندانها به بیرون درز پیدا نکند. شکنجههایی که در آنها از روشهای مختلفی استفاده میشود؛ گاه ضرب و شتم فیزیکی به شیوههای مختلف است و گاه شکنجههای روانی. شکنجههایی که تا سالها و گاه تا آخر عمر اثراتشان باقی میماند.
شکنجهها البته محدود به چهاردیواری زندان نمیشوند. به عنوان مثال در یکی دو ماه اخیر خبرهایی از شلاق خوردن ۱۷ کارگر و یا ۳۵ دختر و پسر که در یک میهمانی دستگیر شده بودند منتشر شد. اتفاقاتی که به گفته برخی فعالان حقوق بشر مشابه آنها زیاد رخ میدهند اما کمتر رسانهای میشوند.
فرشته قاضی که هم خود تجربه زندان دارد و هم روزنامهنگاری است که پیگیر وضعیت زندانیان پس از اتفاقات سال ۸۸ بوده٬ در مورد شکنجه در زندانهای ایران میگوید که شکنجههای روحی و جسمی به نحوی در تمام مدت طول حبس وجود دارد.
این روزنامهنگار میگوید که شکنجههای روانی در ایران به مسالهای کاملا عادی تبدیل شده است؛ شکنجههایی همچون بیخبر گذاشتن خانوادهها از وضعیت فرد زندانی٬ نگاه داشتن طولانیمدت فرد در سلولهای انفرادی٬ بازجویی با چشمبند و رو به دیوار٬ نداشتن امکان تماس با خانواده و محرومیت از امکانات پزشکی.
او اضافه میکند: «در دوران بازجویی و در مراحل بعدی٬ تهدید به بازداشت اعضای خانواده و یا صدور حکمهای طولانیمدت زندان٬ تهدید به اتهامهای اخلاقی و تجاوز هم به دیگر شکنجههای روانی اضافه میشوند».
این روزنامهنگار بخشی از تجربه شخصی خودش از زندان را هم اینگونه تشریح میکند: «از ۴۰ روز بازداشت٬ ۲۸ روز آن را در بازداشتگاه مخفی بودم و وقتی آزاد شدم آقای شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه به صورت رسمی اعلام کرد که از وجود چنین بازداشتگاهی اطلاع ندارد».
او با اشاره به نمونههای دیگری از شکنجه در ایران میگوید که «پس از بازداشتهای سال ۸۸ ٬ زندانیهایی بودند که حتی صحنه اعدام به صورت نمایشی برای آنها اجرا شده بود». این شکنجه در در دههی شصت خورشیدی نیز یک شکنجهی رایج در زندانها بود و زندانیان بسیاری در خاطرات و گفتگوهای خود به آن اشاره کردهاند.
ماههای آغازین سال جاری خبرهایی از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف کشور منتشر شد. تفکیک زندانیان سیاسی و غیرسیاسی٬ بهرهمندی از مرخصی استعلاجی و دسترسی به خدمات پزشکی از جمله درخواستهای زندانیان بود.
این البته نخستین بار نبود که خبرهایی از اعتصاب غذای زندانیان در اعتراض به وضعیت آنها منتشر میشد. به عنوان نمونه در سال ۹۴ نیز خبرهایی از اعتصاب غذای پنج زندانی سیاسی زندان رجاییشهر کرج در اعتراض به ضرب و شتم زندانیان سیاسی از سوی به گفته این زندانیان دو زندانی با سابقه «شرارت» منتشر شد. خبرهایی که تا حدودی حاکی از رفتارهایی دارد که با زندانیان میشود.
سازمان عفو بینالملل در سال ۲۰۱۴ بر اساس یک نظرسنجی که در ۲۱ کشور دنیا انجام شده بود اعلام کرد که حدود نیمی از مردم جهان تصور میکنند که اگر به زندان بیافتند شکنجه خواهند شد.
بالاترین میزان نگرانی و ترس در این نظرسنجی متعلق به کشورهای برزیل و مکزیک و کمترین آن مربوط به استرالیا و بریتانیا بود.
اما وضعیت روانی کسانی که زندان و شکنجه را تجربه کردهاند چگونه است و چقدر طول میکشد که فرد پس از آزادی از نظر روانی به شرایط عادی بازگردد؟
با توجه به تجربیات فرشته قاضی در پیگیری وضعیت زندانیان این سوال را از او میپرسم. این روزنامهنگار در پاسخ میگوید: «این مساله بسیار غمانگیز است که جامعه٬ فعالان حقوق بشر و رسانهها فرد را تا زمانی که در زندان است به رسمیت میشناسند٬ به وضعیتش توجه میکنند و خبرهای مربوط به او را منتشر میکنند اما درست از روزی که فرد آزاد میشود٬ دیگر فراموش میشود و مثل اینکه همه چیز تمام شده است».
فرشته قاضی اضافه میکند: «این در حالیست که بخش دیگر آسیبهایی که فرد متحمل میشود به دوران پس از زندان برمیگردد. فرد به این دلیل که در زندان بوده شغلش را از دست داده است٬ امکانات معیشتی ندارد و یا خانوادهاش از هم پاشیده است و در نظر بگیرید که اینها علاوه بر آثار شکنجههایی است که فرد در طول مدت حبس تجربه کرده و به همین دلایل است که امکان دارد فرد هیچوقت پس از آن نتواند دوباره به زندگی عادی برگردد».
کنوانسیون سازمان ملل علیه شکنجه حدود سه دهه پیش تصویب شد و ۱۵۹ کشور جهان مفاد آن را امضاء کردهاند؛ البته این به آن معنا نیست که این کشورها در عمل متعهد به این کنوانسیون هستند. افغانستان٬ عراق٬ بحرین و عربستان سعودی از جمله کشورهایی هستند که مفاد این کنوانسیون را پذیرفتهاند٬ ایران اما به آن ملحق نشده است.
فرشته قاضی میگوید: «بر اساس قوانین داخلی ایران نکته نخست این است که اصل بر برائت است و دوم اینکه اقرارها و اعترافهایی که زیر شکنجه گرفته میشوند سندیت و اعتبار ندارند٬ ولی در عمل رفتارهایی که در زندانها و به ویژه در خصوص زندانیان سیاسی صورت میگیرد برخلاف این دو اصل است».
او اضافه میکند: «بنابراین و با توجه به اینکه قوانینی که در کشور وجود دارد در عمل اجرا نمیشود٬ حتی اگر ایران مفاد این کنوانسیون را امضاء کرده بود هم نمیشد امید داشت که تغییر رفتاری صورت بگیرد».