کامیار بهرنگ- هفته گذشته موسسه هنری جکسون در لندن میزبان دکتر دیوید رابرتز بود تا در مورد مسائل امنیتی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و همچنین عملیات نظامی پادشاهی سعوی و امارات عربی متحده سخنرانی کند.
دیوید رابرتز متخصص روابط بینالملل و امنیت در خلیج فارس و همچنین دارای تحقیقاتی در زمینه اقتصاد انرژی میان کشورهای آسیای جنوب شرقی با کشورهای حوزه خلیج فارس است.
او در سال ۲۰۱۳ به دفتر مطالعات دفاعی در کالج پادشاهی (King’s College London) پیوسته است. پیش از این دکتر رابرتز مدیر دفتر موسسه سلطنتی دفاع و مطالعات امنیتی (RUSI Qatar) در قطر بود.
برنامه را پل اسکالی نماینده مجلس عوام بریتانیا مدیریت میکرد که در ابتدای برنامه برگزاری این برنامه را راهی برای شناخت بهتر تحولات منطقه عنوان نمود.
دکتر رابرتز در سخنان خود به تحلیل جنبههای گوناگون امنیت در کشورهای حوزهی خلیج فارس پس از بحران در یمن اشاره کرد. تمرکز او بر دو کشور عربستان سعوی و امارات متحده عربی بود که پس از شروع بحران در یمن به این کشور نیروی نظامی ارسال کرده بودند. وی بر این باور است که ارسال نیروی نظامی این کشورها به یمن میتواند بر اساس فاکتورهایی همچون اقتصاد (سیاسی) و فشارهای کشورهای دیگر تغییر پیدا کند.
دیوید رابرتز تاکید کرد که «باور عمومی بر این بود که عربستان سعودی و امارات به دلیل نوع ساختار و توانایی در پشتیبانی نظامی فاقد مهارتهای لازم برای انجام عملیات نظامی هستند». او در ادامه تلاش کرد با بررسی تحولات نظامی و سیاسی در منطقه نشان دهد که در یک سال گذشته این وضعیت تا چه حد تغییر کرده است.
به گفتهی او، آغاز عملیات «نیزه طلایی» که اماراتیها آن را در شهر عدن (پایتخت یمن) آغاز کردند با حمایت آمریکاییها انجام شد. کمپین حمله هوایی علیه حوثیها با اینکه خسارات ناخواسته زیادی داشت اما از منظر نظامی موفق بود. با وجود این هزینهها و خسارتها، امارات از ادامه عملیات منصرف نشد. به باور رابرتز، اصرار امارات متحده عربی و عربستان سعودی بر ادامه عملیات نظامی در یمن موجب تغییر فضای رابطه میان این کشورها با متحدان اروپایی و به ویژه ایالات متحده آمریکا شد. در این میان توافق اتمی میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۵ بخصوص آمریکا، روابط این کشور با پادشاهی سعودی را به یکی از تاریکترین دورههای خود کشاند. در چنین حالتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با دلخوریهای شدید از آمریکا، هیچ راهحلی جز گزینه نظامی در یمن برای خود متصور نبودند.
عملیات نظامی در یمن در مناطق شمالی موفق بوده اما هرچه به سمت جنوب و مناطق کوهستانی میرویم مواضع حوثیها تقویت میشود. باید توجه داشت که از ابتدا حوثیها در جنوب یمن پایگاه اجتماعی وسیعی داشتند و دست یافتن به موفقیتهای نظامی از سوی امارات و عربستان در شمال یمن را نمیتوان پیروزی بزرگی از نظر نظامی دانست.
دیوید رابرتز در بخشی از سخنرانی خود توافق اتمی جمهوری اسلامی را نقطه اوج تحولات منطقه دانست که برخورهای نظامی در یمن را نیز تشدید کرد. او البته تاکید کرد اسناد و خبرهایی مبنی بر حمایت جمهوری اسلامی از حوثیها در یمن وجود دارد اما به هیچ نمیتوان آن را به حمایتی که از حزبالله لبنان انجام میشود، مقایسه کرد.
در همین زمینه، وی در پاسخ به پرسش کیهان لندن مبنی بر اینکه آیا یمن بهانه است و اختلاف اصلی میان پادشاهی سعودی و جمهوری اسلامی را باید در جایی دیگر همچون سوریه جستجو کرد، گفت: «در واقع حوثیها در یمن موضوع بسیار مهمی نیستند و دست کم میتوان گفت امروز میزان تهدید آنها برای کشوری همچون پادشاهی سعودی بسیار پایین است. همان طور که گفتم مدارکی از ارسال تجهیزات نظامی از سوی ایران برای حوثیها وجود دارد اما این تجهیزات بسیار محدود بودهاند. پس یمن نمیتواند علت اصلی و یا حتی علت مهمی در اختلاف میان دو کشور باشد اما نمیتوان آن را از مجموعهی اختلافها جدا دانست».
دیوید رابرتز همچنین در مورد رابطه فعالیتهای جمهوری اسلامی در منطقه و تقویت روابط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با اسرائیل به کیهان لندن گفت: «یکی از کلیدیترین مسائلی که باید در تمام تحولات منطقه در نظر داشت موضوع مذهب است. حالا اگر کمی به عقب و پیش از سال ۱۹۷۹ یعنی درست زمانی که خمینی به قدرت میرسد نگاه کنیم میبینیم که ایران رابطه خوبی با اسرائیل داشت. اما حالا شاید کمی ماجرا تغییر کرده است و باید بگویم که امروز اسرائیل و کشورهای عربی بر سر ایران نقاط مشترک زیادی دارند».
او همچنین در پاسخ به پرسش دیگری در مورد نقش ایران در بحران یمن چنین گفت: «وزیر دفاع عربستان سعودی بدون داشتن تجربهی مشخص به این سمتها دست پیدا کرد و حالا شاید بتوان گفت بعد از پادشاه مهمترین فرد در پادشاهی سعودی محسوب میشود. او به دنبال یک پیروزی سریع در یمن بود اما تحولات در آنجا بسیار بالا و پایین داشت. با همین نگاه هم باید به بالا گرفتن اختلافها میان پادشاهی سعودی و ایران نگاه کرد. باز هم من باید به روی مساله توافق اتمی به عنوان یکی از بزرگترین دلایل این اختلافها اشاره کنم و سوی دیگر ماجرا را باید در تحولات درون خود یمن جستچو کرد. من باور ندارم که حرکت حوثیها بر اساس برنامهریزی قبلی ایرانیها انجام پذیرفته است اما باید گفت که زمانبندی این اتفاقها با توافق اتمی کمی ماجرا را پیچیده میکند. اینکه ایران بدون سلاح اتمی، جهان را آرامتر خواهد ساخت، شاید مورد تایید من باشد اما اگر من در ریاض زندگی میکردم به نقش آنها در سوریه و یمن هم نگاه میکردم و آنگاه در مورد جنگ نیابتی که آنها به راه انداختهاند، تفسیر دیگری میداشتم».