بیانیه تحلیلی «همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران(هجا)» در محکومیت استفاده روسیه از پایگاه نظامی نوژه
هفته گذشته ایرانیان با شنیدن اخبار حضور نظامى روسیه در پایگاه هوایى نوژه (شاهرخى)، دومین پایگاه هوایى بزرگ ایران حیرتزده گشتند.
این خبر که توسط دولت روسیه فاش شد، مسئولین جمهورى اسلامى را غافلگیر نمود.
اکنون آشکار شده است با تایید رهبر، شورای امنیت ملی ایران، مجوز استفاده روسها از پایگاه نوژه را صادر کرده است. در تاریخ معاصر ایران، این امر کم سابقه بوده و مجامع بینالمللی را شگفتزده کرده است.
طبق ادعای خبرگزاری راشا تودی از یک سال پیش قراردادی بین دولتهای ایران، روسیه، سوریه و عراق منعقد گشته است. گویا حکومت بر اساس این قرارداد که تحت سیاست “نگاه به شرق” و در چارچوب “مناسبات راهبردى” با همسایه شمالی توجیه میشود، حق استفاده از پایگاه هوایى نوژه (شاهرخى) را در اختیار روسیه گذاشته است.
مفاد کامل این قرارداد هنوز فاش نشده است ولى با توجه به مواضع متعارض و ابهام آلود مقامات ایرانی ممکن است استفاده از پایگاههاى دیگری نیز جزو توافقات آمده باشد. اگر چه پس از یک هفته از انتشار خبر، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، اعلام کرده است که استفاده روسیه از پایگاه هوایی نوژه همدان “عجالتا” پایان یافته است، ولى طبق گفته دهقان وزیر دفاع جمهورى اسلامى طول عمر آن “تا هر زمان که روسیه لازم داشته باشد” خواهد بود. علی لاریجانی رئیس مجلس نیز متذکر شده است که در آینده نیز امکان استفاده روسیه از پایگاههای نظامی و قلمرو ایران وجود دارد.
ناگفته نباید گذشت که على خامنهاى در “ملاحظات” ابلاغی خود به هیئت دولت در مورد قراردادهاى نفتى، بر اولویت حضور روسیه در صنعت نفت ایران تاکید کرده است.
سیاستمداران روسى و کشورهاى منطقه اکنون از ایران به همراه سوریه به عنوان دومین پایگاه نظامى روسیه در منطقه و همتراز اینجرلیک در ترکیه نام برده و آن را دستآورد بزرگى براى ولادیمیر پوتین محسوب میکنند.
اگرچه مقامات حکومت و همچنین سفیر روسیه در تهران وجود پایگاه نظامی روسیه در ایران را رد کردهاند، اما تا زمانی که مفاد قرارداد معلوم نشود، صحت این ادعا نامشخص خواهد بود.
عملکرد “مناسبات راهبردى” مورد نظر هیات حاکمه ایران تا کنون به پرواز هواپیماهاى روسى از پایگاه نوژه و بمباران مناطق نادقیق حومه حلب و کردهای سوریه، مواضع داعش و جبهه فتحالشام (جبههالنصره سابق) منجر شده است. باید توجه کرد هدفگذاری اصلی محور روسیه- سوریه- جمهوری اسلامی در حملات هوایی و زمینی، زمی گیر کردن مخالفان بشار اسد است و گروههایی را همراه با داعش آماج تهاجمات قرار دادهاند که از نیروهای اصلی در درگیری با داعش هستند.
خسارات و لطمات وارده بر مردم سوریه از بابت انجام چنین حملاتى که مناطق وسیعى را تحت حمله بمبهای هدایت نشده وخوشهای قرار میدهد و امروز بحق در کانون توجه و اعتراض افکار عمومى جهان قرار گرفته است، مسئولیت جنایات جنگى علیه مردم سوریه را بطور مستقیم متوجه ایران نموده و بر پرونده سنگین مداخلات مغایر با موازین حقوق بشری حکومت در سوریه میافزاید. متاسفانه در نهایت دود دخالتهای مخرب حکومت ونقشآفرینی غلط آن در سوریه به چشم ایران و ایرانی رفته و خسارتهای ماندگاری را بر منافع ملی و موقعیت منطقهای ایران تحمیل میکند.
اقدام یادشده که کاملا بی اعتنا به حق ملت در تعیین سرنوشت آینده کشور و حتی مجلس این نظام عملیاتی شده و تا امروز مفاد آن پنهان مانده است، خطری برای حاکمیت ملى و استقلال کشور است. بر اساس اصل ۷۷ قانون اساسی فعلی کلیه توافقات خارجی مستلزم تصویب در مجلس است. همچنین اصل ۱۴۶ به ممنوعیت استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در داخل کشور اشاره دارد.
در این اقدام بیسابقه خاک و حریم هوایى کشور داوطلبانه در اختیار و اشغال قواى نظامى کشوری قرار گرفته که سلاحها و بمباران هوایی هواپیماهای ساخت آن به جان باختن هموطنان زیادی در طول جنگ هشت ساله با عراق منجر شد. این قرارداد تا آنجایی که مفاد آن براى طرفین لازمالاجرا باشد، میتواند در شرایطی به خلع ید از حاکمیت انحصاری ملت بر بخشى از خاک خود در تمامى طول مدت اجرای آن منتهی گردد.
اقدام فوق ایران را از کشورى مستقل و صاحب اختیار به تدریج به یک مهره روسیه در تعاملات منطقهاى و جهانى تقلیل داده و با توجه به سوابق منفی حکومتهای روسیه در بهترین حالت ممکن تامین امنیت کشور را به تحتالحمایگی دولت روسیه پیوند میزند! امرى که به لحاظ مناسبات رقابتى اجتناب ناپذیر و ساختار جغرافیای سیاسی و جعرافیای اقتصادی همسایگى و منطقهای میان ایران و روسیه همانا سپردن سلامت شکار به شکارچى است!
على خامنهاى ایران را به سمتی هدایت میکند که در نهایت به مهرهاى در دست روسیه تنزل یابد.
ولی فقیه به همراه نیروهای همسو علاوه بر نفی آزادی، استقلال را نیز به خطر انداخته و چه بسا روسها را در رسیدن به رویای دسترسی به آبهای گرم دنیا امیدوار ساخته است.
روسیه از ابتدا با “کارت مهار” ایران وارد سوریه شد و تا کنون با همین کارت و بطور شفاف و علنى اهداف خود مبنی بر چانهزنی با امریکا و بخصوص اسرائیل براى تثبیت حضور در سوریه، ارتقا موقعیت خود در منطقه، ایجاد مناسبات اقتصادى با کشورهاى عربى و گسترش نفوذ در خاورمیانه را پیش برده است.
روسیه در آغاز عملیات نظامی در سوریه در کنفرانس مطبوعاتى با نتانیاهو در مسکو بطور مشخص و علنى به او قول مهار و جلوگیرى تمامى فعالیتهاى ضد اسراییلى ایران و حزبالله در سوریه را داد. ۵ ماه پیش (مارس ٢٠١۶) نیز با اعلام “خروج” خود از سوریه على خامنهاى و سپاه قدس را غافلگیر ساخته و خواستههای خود را بر آنها تحمیل کرد. از آن زمان تا به حال نیز با اهرم “مهار ایران” مشغول جلب حمایت و همکارى درازمدت با اسرائیل و عربستان سعودى و امضای قراردادهاى اقتصادى با آنها (١۶ قرارداد “استراتژیک با عربستان که ۶ قرارداد مربوط به ساخت نیروگاه هستهای است و چندین قرارداد با قطر و امارات ) است. از این رو دولت روسیه چه در مراحل پیش گفته و چه اکنون که تصمیم به فاش ساختن این قرارداد (ایران در کنار سوریه دومین پایگاه نظامى روسیه در منطقه) گرفت، در پى افزایش موقعیت چانهزنى خود در مورد اوکراین و رفع تحریمهاى آمریکا و غرب بوده و بیشترین استفاده را از سیاستهاى ضد ایرانی، ارتجاعى، متوهمانه و خلافتمحور خامنهاى و فرماندهان سپاه تحت امرش براى پیشبرد منافع و ارتقا موقعیت خود برده است.
البته از انصاف نباید گذشت روسیه در این مورد هیچگاه اهداف، سیاستها و اولویتهاى خود را کتمان نکرده، آنها را بطور روشن و شفاف اعلام نموده و ثابتقدم در جهت کسب امتیازات کوشیده است.
امروز کاملا روشن است استراتژى “محور مقاومت” خامنهاى که سوریه را به عنوان ستون “مقاومت” علیه اسرائیل میبیند با مشکلی اساسی روبرو شده است و طنز تلخ در آنجا است که قطعیت شکست این راهبرد به دست روسیه کامل گشته است. اکثر بازیگرهای صحنه از جمله خود بشار اسد و ارتش سوریه سیاست رد نابودی اسرائیل و رسیدن به صلح را تعقیب کردهاند. تلفات فلهاى فرماندهان و نیروهای سپاه در یک دوره فشرده نمونهاى از اصرار لجوجانه در اعمال چنین سیاستى در میدان عمل سوریه است
اما على خامنهاى به جاى قبول این ناکامی و تغییر سیاست ایران در سوریه، سیاست متوهمانه و ظالمانه «حفظ بشار اسد» را پیشه نموده و در راستاى کسب حمایت روسیه براى “آزادى” حلب تا حد پیشنهاد و عملى کردن چنین قرارداد ضد ایرانی پیش رفته است.
در ساختار جغرافیای سیاسی منطقه مناسبات میان ایران و روسیه از جنس مناسبات رقابتی همه جانبه است و کمتر مجال مناسبات برد- برد در آن وجود دارد. از آنجایى که هر دو کشور فاقد اقتصاد پیشرفته و مولد و بازارهاى عمیق مالى و سرمایهگذارى هستند و هر دو سیستمهاى سیاسى بسته و حاکممحور دارند، این رقابت ژئواستراتژیک امکان تعدیل توسط حوزههاى اشتراک منافع و ظرفیتسازی معطوف به به آینده نمىیابد. بنابراین در اغلب حوزهها سود و امتیاز یکى به ضرر دیگرى میانجامد. این امر چه در تاریخ مناسبات این دو کشور و چه امروز در مورد رژیم حقوقى دریاى خزر، آسیاى میانه مرکزى، نیروگاه بوشهر، وضع تحریمها، بازار نفت و گاز اروپا و اینک در سوریه، خود را به خوبى نشان داده است.
البته باید توجه نمود در دنیایی که ارتباطات و تبادلات روز به روز در هم تنیدهتر میشوند، توافقات و قراردادها نباید گرفتار مشکل دیرینه “گفتمان بیگانهستیزی” شود که بخصوص در ۷۰ سال اخیر گریبان جامعه سیاسی ایران را فشرده و در ۳۸ سال گذشته مستمسک حاکمیت ارتجاعی و ضد ملی دستگاه ولایت فقیه شده است. در اینجا موضوع کشور و ملت روسیه به عنوان همسایه شمالی ما نیست. ایران در قامت یک کشور طبعا باید به دنبال ایجاد مناسبات حسنه و سودمند متقابل باشد. اینجا موضوع و مشکل، دستگاه ولایت خامنهای و باند فرماندهان سپاهی حامی اوست که در چارچوب راهبرد غلط “آمریکا و غربستیزی” به ورطه سیاست راهبردی «نگاه به شرق» افتادهاند تا ضمن ممانعت از عادیسازی روابط ایران با جامعه جهانی، سیاست خارجی ایران را در ریل توازن وحشت با محوریت رابطه راهبردی با روسیه در تقابل با همسایگان منطقهای و آمریکا و غرب قرار دهند. از زاویهای دیگر سیاستهای مخرب پوتین در روسیه نیز دیگر وجه منفی این رابطه راهبردی است. بنابراین مخالفت با این سیاست و اعطاء گشادهدستانه فرصت به دولت اقتدارگرای روسیه از جیب ملت و کشور ایران برای ارتقاء نقش منطقهای و جهانی است که تمامینیروهای ملی را به مخالفت فعال با اجرایی شدن این سیاست ملزم میسازد.
سیاست اتحاد راهبردی خامنهاى اولا براى ایران کاملا نالازم و دوما مایه تحقیر ایرانیان است و سوما و مهمتر از همه براى دورنماى امنیت ایران در واقع چیزى جز سپردن شکار به شکارچى گرسنه نیست. روسیه خود تحت تحریمهاى سنگین و کمرشکنانه امریکا و اروپا قرار گرفته است و در جبهه غرب با بحران اوکراین و گسترش ناتو دست به گریبان است. طبعا خروج از این بحران اولویت سیاست خارجى روسیه بوده و پوتین بر سر این موضوع و سیاست استفاده از موقعیت پیشآمده خود در منطقه براى کسب امتیاز در این محور شفاف بوده است. البته درست است که پوتین در سوریه به دنبال تحکیم و تثبیت موقعیت خود و دو پایگاه دریایى تارتوس و هوایى لاذقیه است اما این امر لزوما به معنای حفظ بشار اسد نیست. بر سر این موضوع پوتین شفاف بوده است. برای روسیه کل حکومت سوریه و حفظ روابط راهبردی مهم است و اینکه چه کسی حکومت کند اهمیت ثانویه دارد. بعلاوه روسیه براى حضور درازمدت در سوریه، نیازمند موافقت امریکا، اسرائیل و حتى دیگر کشورهاى عربى است. روسیه توان و امکان حضور مستقل و متکى به خود و در ستیز با غرب ومتحدانش در منطقه را ندارد و نیازمند جلب توافق دیگر بازیگرها با استفاده از تبادل توانمندى محدود خود در ایجاد توازن است که در نهایت با کارت “مهار ایران” به داد و ستد خواهد پرداخت. امرى که در سوریه در حال انجام است و اکنون محور مذاکرات روسیه با عربستان و دیگر کشورهاى جنوب خلیج فارس است.
این قرارداد شیب لطمات خطرناک سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی برای ایران را چند برابر کرده است. جمهوری اسلامی که از بدو تشکیل خود ایران را نه همچون یک کشور بلکه پایگاهی برای گسترش خلافت شیعه در منطقه و جهان به حساب آورده است، و از این منظر حضور خود در سوریه را “عمق استراتژیک مقابله با صهیونیسم و استکبار ” قلمداد کرده است، امروز با اصرار لجوجانه بر توهم استفاده از سوریه همچون پایگاهی برای استمرار و استقرار ولایت شیعه و گروگانگیری عرصه سیاسی این کشور با ایجاد گروه سیاسی- نظامی وابسته، به جای پایان دادن به مداخله مخرب و خروج از جنگ داخلی سوریه، ایران را به پایگاه نظامی روسیه برای تقویت حضور خود در سوریه بدل کرده است.
طنز تلخی است که آقای خامنهای که سوریه را پایگاه و عمق استراتژیک خود معرفی میکرد، امروز در مسیری قرار گرفته است که نهایت آن تبدیل شدن به پایگاه و مهرهای برای اهداف منطقهای روسیه است. شوربختانه دستگاه ولایت فقیه به جای برگزیدن سیاست تنشزدایی در برابر صفآرایی نظامی و سیاسی کشورهای عربی و برخورد متوازن در مناسبات با شرق و غرب، تحتالحمایگی روسیه را مقابل مردم ایران قرار داده است. شدت ریسک و زیانباری این راهبرد آنقدر بالا و روشن است که حتی بخشهایی از ساختار قدرت و جناحهای نظام و بخصوص تعدادی از نمایندگان مجلس نظام نیز به انتقاد و اعتراض پرداخته و با تاکید بر زخم های متعدد روسی بر پیکر وطن، خواهان حراست و صیانت از منافع کشور در برابر دستاندازی دولت روسیه شدهاند.
«هجا» امضای هر نوع قرارداد نظامی با روسیه ویا هر دولت خارجی دیگر که ایران را به مهره و ابزار یک کشور خارجی بدل سازد، شدیدا محکوم میکند و به جمهوری اسلامی هشدار میدهد که بیش از این امنیت ملی و استقلال ایران را به خطر نیندازد و هرچه زودتر پای ایران را از جنگ داخلی سوریه بیرون بکشد. همچنین خواهان انتشار مفاد کامل قرارداد بین ایران و روسیه در خصوص استفاده از پایگاههای نظامی و قلمرو ایران است.
«هجا» از تمام نیروهای آزادیخواه و ملی ایرانی میخواهد با استفاده از تمامیروشهای مسالمتآمیز به مقابله با این قرار داد ضدّ ایرانی و موارد مشابه بپردازند.
هیات سیاسی- اجرایی «همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران»
۴ شهریور ۱۳۹۵