رضا تقیزاده – پس از نه سال انتظار و چشمپوشی از دعوی حقوقی دولت احمدینژاد برای دریافت ۴میلیارد دلار غرامت از روسیه بابت تاخیر در تحویل تجهیزات دفاعی خریداری شده، جمهوری اسلامی در ابتدای هفته جاری نمونهای از سامانه موشکی اس-۳۰۰ را همراه با سیستم رادار موسوم به «پرنده بزرگ» در مرکز اتمی تعطیل شده فُردو، حاشیه کویر قم، به نمایش گذاشت.
نصب عجولانه سامانه دفاع موشکی اس-۳۰۰ در فُردو، پیش از تحویل کامل تجهیزات خریداری شده از همسایه شمالی، پرسشهایی را مطرح میسازد که شماری از آنها در رابطه مستقیم با میزان استقلال عمل حکومت اسلامی تهران در زمینهی ملاحظات امنیت ملی ایران است.
مستقر ساختن موشکهای اس–۳۰۰ در واحد غنیسازی فُردو- تاسیساتی که با اجرای «برجام» ماهیت کاری آن کاملا تغییر کرده و اینک با درهای باز در اختیار بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد- نشان میدهد که مسئولان جمهوری اسلامی حتی در عرصه حساس و با اهمیت دفاع از کشور نیز تنها به بازیهای نمایشی و فرصتسوزی علاقمندند و نه پرداختن به مسئولیتهای دفاعی کشور.
دفاع هوایی از تاسیسات مرده فُردو!
ساخت تاسیسات بسیار پر هزینه فرود در عمق ۴۰ متر زیر زمین و ارتفاع ۹۰ متر کوه بالای آن، از سال ۲۰۰۶ به صورت محرمانه و با این منظور آغاز شد که در آن غنیسازی اورانیوم غلظت بالا برای استفاده در ساخت بمب اتمی صورت گیرد.
پیش از اجرای برجام، در فُردو ۲۸۰۰ دستگاه سانتریفیوژ نصب شده بود که با نیمی از این تعداد، غنیسازی اورانیوم با غلظت ۲۰ در صد صورت میگرفت. افزایش غلظت اورانیوم از ۳٫۶ درصد تا میزان ۲۰ درصد، زمان لازم برای دست یافتن به اورانیوم با غلظت نظامی بالاتر ۹۰ در صد را به نصف کاهش میدهد، از این جهت فعالیت مرکز فُردو برای برنامه های اتمی مشکوک به داشتن ابعاد نظامی جمهوری اسلامی از اهمیت خاص برخوردار بود.
بعد از برجام، مطابق با تعهداتی که ایران پذیرفته بود، غنیسازی در فُردو به طور کامل تعطیل شد، سانتریفیوژهای فعال و غیر فعال پیاده و با نظارت آژانس از محل یاد خارج و قرار شد که مرکز نظامی- اتمی فُردو بدون داشتن حق نگهداری هرگونه مواد هستهای به واحدی برای تحقیق و توسعه تبدیل شود و تا ۱۵ سال بعد به این صورت باقی بماند که مفهوم واقعی آن تعطیل کامل این تأسیسات است.
به این ترتیب با تعطیل فُردو، ضرورت دفاع از آن نیز در مقابل هجوم هوایی منتفی است، چنانکه کوره انباشته از سیمان راکتور آب سنگین اراک نیز (دومین مسیر دست یافتن به بمب اتمی) که یکی دیگر از مراکز اتمی مشکوک بود، دیگر دارای بُعد نظامی تلقی نمیشود و تظاهر به دفاع از آن با اس–۳۰۰ یا هر وسیله دیگری صرفا نمایشی و بیکار ساختن ظرفیتهای موجود و محدود دفاعی کشور خواهد بود.
قابلیتهای سامانه دفاع موشکی اس–۳۰۰
سامانه موشکی اس– ۳۰۰ ام – یو -۲ که در اجرای قرارداد خرید سال ۲۰۰۷ با روسیه در اختیار ایران گرفته محصول طراحی سالهای منتهی به سال ۲۰۰۰ و تا حدودی از سامانه اس– ۳۰۰ مدل وی، که قرار بود به ایران تحویل شود و اینک تولید آنها در روسیه تعطیل شده، پیشرفتهتر است.
سامانه تازه در مقایسه با اس– ۴۰۰ که روسیه از آن استفاده میکند دارای قابلیتهای محدودتر، ولی در مقایسه با سامانه قدیمیتر فروخته شده به ایران، دارای قابلیت بیشتری است از جمله برد ۲۰۰ کیلومتری موشکها که ۵۰ کیلومتر از برد سامانه قدیمی بیشتر است.
روسها مدعی هستند که این مدل تازه دفاع موشکی قابل مقایسه با موشکهای پاتریوت ساخت آمریکا است که از سال ۱۹۹۰ تا کنون بهبود زیادی داشته اگر چه بر خلاف سیستم پاتریوت، هیچیک از مدلهای موشکهای اس– ۳۰۰ روسی تا کنون در هیچ جنگ واقعی مورد استفاده قرار نگرفتهاند.
از این نوع موشکها برای دفاع از تاسیسات شهری، زیرساختها و تاسیسات، پلها، فرودگاهها و کارخانجات در مقابل حمله موشکهای بالستیک، موشکهای کروز و هواپیماهای نظامی میتوان استفاده کرد.
علاوه بر داشتن ظرفیت دفاعی، این موشکها قادر به هدف قرار دادن مراکز و تاسیسات زمینی نیز هستند، و با این قابلیت، امکان استفاده از آن به عنوان یک سلاح تهاجمی نیز وجود دارد، با این استدلال پارهای کارشناسان اس۳۰۰ را سامانه تهاجمی معرفی میکنند، اگرچه فروش آنها به ایران از شمول تحریمهای مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت مستثنی شده است.
ایران چهار گردان از موشکهای اس– ۳۰۰ را خریداری و تا کنون دو گردان از این موشکها را دریافت داشته و حمل و تحویل دو گردان دیگر ظاهرا در انتظار پرداخت کامل هزینههای اضافی از جانب ایران است.
سکوهای پرتاب موشکهای اس– ۳۰۰ ، همچنین رادارهای آن، متحرکاند و نقل و انتقال و مستقر ساختن آنها در محلهای مختلف و صرف زمان کوتاه دشوار نیست.
جمهوری اسلامی بجز فُردو، محلهای دیگر استقرار موشکهای اس– ۳۰۰ را تا کنون اعلام نکرده، ولی آگاهی یافتن از محل استقرار آنها با استفاده از تصاویر ماهوارهای، ساده است و این اطلاعات بدون شک در اختیار تمام کشورهای علاقمند قرار دارد.
اجرای برجام، علاوه بر رفع تحریمها و داشتن ابعاد اقتصادی که پیرامون آن تبلیغ زیادی صورت گرفته، معادلات امنیت ملی ایران را نیز کاملا تغییر داده است: بعدی که جمهوری اسلامی به هیچ وجه مایل به مطرح ساختن آن نیست.
در نتیجه این تغییر، دکترین دفاعی ایران نیازمند بازبینی، و اولویتهای دفاعی ایران بدون تردید نیازمند تغییر و بهروز شدن است.
چرا نصب سامانه اس- ۳۰۰ در فُُردو؟
با تغییر کاربری مرکز اتمی فُردو اهمیت نظامی و حساسیتهای دفاع از آن هم پایان یافته و امروز با هیچ منطقی نصب سامانه دفاع موشکی در اطراف آن قابل توجیه نیست، چنانکه نصب سامانههای دفاعی در نطنز و اصفهان و تهران و اراک و بوشهر نیز که تاسیسات اتمی اعلام شده، قانونی و یا تعطیل شده و یا تغییر ماهیت یافته ایران را در خود جای دادهاند نیز ضروری به نظر نمیرسد.
تصمیم به خرید سامانه دفاع موشکی اس- ۳۰۰ از روسیه زمانی گرفته شد که حکومت اسلامی تهران تلاش برای از سرگیری برنامههای اتمی مشکوک به داشتن ابعاد نظامی را آغاز کرده و برای دفاع از تاسیسات مربوط و همچنین قرارگاههای موشکی سپاه و معدودی مراکز شهری، از جمله محل زندگی علی خامنهای و ساختمانهای دولتی مجاور آن، نیازمند تجهیزات دفاعی بود.
تا پیش از برجام، اسرائیل برنامههای اتمی ایران را تهدیدی علیه موجودیت خود معرفی میکرد و به این دلیل مهمترین تهدید خارجی علیه جمهوری اسلامی به شمار میرفت. در صورت هجوم نظامی فرضی اسرائیل علیه ایران، شرکت مستقیم و یا غیر مستقیم آمریکا در جنگ علیه ایران اجتنابناپذیر میشد.
بعد از برجام، خطر هجوم هوایی اسرائیل علیه تاسیسات اتمی و یا نظامی ایران به شدت کاهش یافته، و به نسبت، تهدیدهای منطقهای دیگر از جمله از سوی عربستان، علیه ایران افزایش یافته است.
به این دلیل، بعد از برجام، و تغییر معادلهها و ملاحظات امنیت ملی ایران انتظار میرفت که از ظرفیتهای دفاعی تازه کشور در مراکز واقعی مورد تهدید خارجی استفاده شود در حالی که با حمل موشکهای اس- ۳۰۰ و رادارهای آن به فردو، جمهوری اسلامی اصرار به نمایش گردش در، به روی پاشنه سابق را دارد!
تعطیل مراکز حساس اتمی بعد از برجام، دست کم نیمی از نیازهای دفاعی پیشبینی شده برای استفاده از سامانه موشکی اس– ۳۰۰ را آزاد ساخته است در حالی که ضعف دفاع هوایی ایران در سایر نقاط و مقابل تهدیدهای خارجی افزایش یافته است.
آسمان ایران به دلیل محروم ماندن از یک نیروی هوایی پیشرفته، جوان و مجهز، در مقابل هر نوع هجوم هوایی خارجی بی دفاع مانده است، در حالی که کشورهای عربی مدعی ایران در سواحل جنوبی خلیج فارس هر روز با خرید و دریافت تجهیزات پیشرفته نظامی در هوا و دریا ظرفیت تهاجمی خود را افزایش میدهند.
در وضعیت کنونی، مرزهای جنوبی و حدود ملی ایران در آبهای خلیج فارس در مقابل تهدیدهای برونمرزی به آسیبپذیرترین بخش در مجموعه دفاع ملی کشور تبدیل شده است.
در حالی که جنگ یمن و حمایت جمهوری اسلامی از حوثیها، عربستان سعودی را بر آشفته و حکومت ریاض را به دشمن ایران مبدل ساخته، ادعای امارات، همپیمان ریاض، نیز علیه جزایر سهگانه ایران (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) هر روز تکرار میشود.
حرکات تحریکآمیز قایقهای تندرو و گشت سپاه در خلیج فارس، با تمام احتیاطهایی که نیروهای آمریکایی برای پرهیز از تقابل با آنها به خرج میدهند، عامل افزودهای بر آسیبپذیریهای دفاعی ایران در آبهای جنوب است.
در اوج «جنگ تانکرها» در سال منتهی به توقف جنگ ۸ ساله با عراق، علاوه بر بمباران شدن متوالی پایانه نفتی خارک که مرکز عمده صادرات نفت ایران است، در فاصله کوتاهی پس از هدف قرار گرفتن یک ناو آمریکایی توسط یک فروند میراژ-اف۱ عراقی، و به منظور مجبور ساختن جمهوری اسلامی به قبول آتشبس، دو سکوی نفتی ساسان، و نصر، در نزدیکی جزیره سیری، به وسیله ناو آمریکایی مستقر در منطقه مورد حمله قرار گرفته و با تحمیل صدها میلیون دلار خسارت به آتش کشیده شدند.
در جریان جنگ نفتکشها در ۵ ژوئن سال ۱۹۸۴ بعد از بر خاستن دو فروند فانتوم ایران از بوشهر برای هدف قرار دادن یک تانکر عازم آبهای عربستان، دو فروند هواپیمای اف ۱۵ سعودی به مقابله با آنها برخاسته و با استفاده از تجهیزات پیشرفتهتر- و نه مهارت بیشتر سرنشینان، یکی از دو فانتوم ایران را در آسمان منفجر و دیگری را بعد از آسیب رساندن مجبور به فرود اجباری در جزیره کیش ساختند.
در جریان درگیری بر فراز آبهای خلیج فارس، دو خلبان ایرانی فانتوم منفجر شده، خلبان همایون حکمتی و خلبان سیروس کریمی در دم جان باختند.
در طول ۲۸ سال گذشته، پس از درگیری یاد شده، نیروی هوایی ایران به علت غفلت و ناتوانی حکومت پیرتر و کوچکتر شده، و کشورهای مدعی ایران در حاشیه جنوبی خلیج فارس هر روز به ظرفیت نظامی خود افزودهاند- واقعیتی که با سر در شن فرو کردن و ندیده گرفتن، قابل انکار نیست.
در چنین وضعیتی، نصب نیمی از ظرفیت سامانه موشکی خریداری شده از روسیه در جزایر سهگانه، و همچنین پایانه نفتی خارک، و سکوهای نفتی ایران در فلات قاره و حتی تنگه هرمز، با نیازهای دفاعی روز ایران بسیار همسوتر است تا نصب نمایشی آنها در فُردوی تعطیل شده که نماد عقبگرد و تسلیم اتمی جمهوری اسلامی است.
پرسش اینجاست که آیا رفقای روسی تحویل سامانه موشکی اس- ۳۰۰ را بدون پیششرط به یک کشور آزاد و یک حکومت مستقل فروختهاند، یا حکومت تهران تحمیل شرط روسیه برای استقرار موشکها در محلهای مورد موافقت رهبران کرملین را پذیرفته و مجاز به حمل سامانه موشکی به جزایر و حدود آبهای ملی ایران در خلیج فارس نیست؟