اینجا نبض زندگی کُند می‌زند…

یک مهاجر خشک‌سالی از روستاهای اطراف زابل: هامون که خشک شد، زندگی ما هم خشک شد
شهناز مادر دو کودک تابستانی و ساکن یافت‌آباد: تا چند وقت بعد از اینکه آمدیم اینجا نمی‌دانستم حاشیه‌نشین شدیم. اما یک بار که از مرکزی آمده بودند آمار بگیرند، فهمیدم ما الان حاشیه‌نشین شدیم!

جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ برابر با ۰۹ سپتامبر ۲۰۱۶


روشنک آسترکی – حاشیه‌نشینی یکی از پدیده‌های اجتماعی است که سال‌های گذشته در ایران با رشدی صعودی و سریع همراه بوده است. اگر تا سال‌های پیش تنها چند کلان‌شهر مانند تهران و مشهد و تبریز با حاشیه‌نشنی روبرو بودند اما اکنون این پدیده به شهرهای کوچک هم سرایت کرده و آمارهایی که در این‌باره منتشر می‌شود قابل توجه و در مواردی تکان‌دهنده است.

سال گذشته عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی از وجود ۱۸ میلیون نفر حاشیه‌نشین در ایران خبر داد. این تعداد یک سوم از جمعیت ۵۵ میلیون نفره شهرنشین ایران را شامل می‌شود.

حاشیه نشینیاما جدیدترین اظهار نظر در مورد جمعیت حاشیه‌نشین ایران آخر مردادماه امسال توسط علی اکبر سیاری، معاون وزیر بهداشت انجام شد که اعلام کرد ۲۵ درصد جمعیت شهری ایران حاشیه‌نشین هستند و ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در سکونتگاه‌های غیر رسمی شناسایی شده‌اند. حاشیه‌نشین‌ها بیشتر مهاجران روستایی و تهی‌دستان شهری هستند. به گفته معاون وزیر بهداشت فقر، محرومیت اجتماعی، پایین بودن شاخص‌های توسعه انسانی، بی بهره ماندن از خدمات شهری، پایین بودن سطح بهداشت عمومی و شیوع بیماری‌ها از جمله مشکلات حاشیه‌نشینان است.

رشد حاشیه‌نشینی تنها به ایران محدود نمی‌شود و سازمان‌های بین‌المللی در برآوردهای خود اعلام کرده‌اند که بیش از یک میلیارد نفر از مردم یعنی در حدود ۳۲ درصد جوامع شهرنشین در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند. حاشیه‌نشینی گسترده امروزی در جهان از دهه ۹۰  میلادی شروع به رشد کرده و پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۰ به بیش از ۲ میلیارد نفر افزایش پیدا کند.

خشک شدن هامون آواره‌شان کرد

هر چند بسیاری از کارشناسان دلایل عمده بروز حاشیه‌نشینی را مسائلی چون ضعف مدیریت شهری، ناتوانی اقشار کم درآمد برای خرید مسکن و اجاره، بالا بودن اجاره و خرید مسکن در شهرها عنوان می‌کنند اما یکی از دلایلی که حاشیه‌نشینی در ایران را در سال‌های اخیر افزایش و شکلی بحرانی به آن داده است، خشک‌سالی و بحران ناشی از کم‌آبی است. برای نمونه با خشک شدن دریاچه هامون در استان سیستان و بلوچستان هزاران خانواده ساکن در اطراف این دریاچه که از کشاورزی و دامپروری امرار معاش می‌کردند، کار و درآمد خود را از دست دادند و ناچار به مهاجرت شدند. بسیاری از آنها به استان‌های کرمان و خراسان رفته‌اند که در این بین آنها که شانس کمتری داشتند بیکار و حاشیه‌نشین شده و در شرایطی نامساعد به سر می‌برند.

حاشیه نشینان در نیشابور
حاشیه نشینان در نیشابور

یکی از این مهاجران که اهل یکی از روستاهای اطراف زابل هستند و همراه همسر و سه فرزندش دو سال است در اطراف نیشابور حاشیه‌نشین شده در گفتگو با کیهان لندن در مورد علت مهاجرتش می‌گوید: «من و فامیلم کشاورز و دامدار بودیم. خشک‌سالی به قدری زیاد شد که زمین‌هامان کم کم به شوره‌‌زار تبدیل می‌شد. خیلی خانواده‌ها دام‌هایشان را فروختند و از روستا رفتند، من و برادرم هم با زن و بچه به نیشابور آمدیم تا اینجا کاری پیدا کنیم. زابل به ما نزدیک بود اما خود شهر زابل هم الان مشکلاتی به خاطر بی‌آبی داره و خیلی روستایی به آنجا رفتند و بیکارند. ما از وقتی آمدیم نیشابور چند ماه بیکار بودیم و خرج و مخارج اینجا هم بالاست برای ما، همه پولی که آورده بودیم خرج شد و الان مجبور شدیم زن و بچه‌ها را بیاوریم در چادر چون حتی پولی برای کرایه اتاق هم نداریم، خودمان روزمزد کارگری می‌کنیم اما کار که دائمی نیست و کفاف هزینه‌هایمان را نمی‌دهد».

این مهاجر خشک‌سالی در مورد وضعیت زندگی در چادر به کیهان لندن می‌گوید: «بچه‌ها مدرسه نمی‌روند. برق و آب هم نداریم، همین‌طور سر می‌کنیم تا شاید کار بهتری پیدا کنیم. امنیت هم که نیست، از غروب باید خانه باشیم که معتادها و دزدها سراغ زن و بچه‌ها نیایند. زمین کشاورزی‌مان را هم می‌خواهیم بفروشیم اما کسی زمین بایر نمی‌خرد. هامون که خشک شد، زندگی ما هم خشک شد».

برخی از دل شهر به حاشیه می‌روند

حاشیه نشینی در کنار مهاجرانی که از روستاها به شهرها و از شهرستان‌ها به کلان‌شهرها مهاجرت می‌کنند، برخی از ساکنان شهرهای بزرگ نیز در یک دهه گذشته مجبور شده‌اند به حاشیه شهرها مهاجرت کنند. این شهروندان با افزایش بیکاری و اخراج کارگران از کارخانه‌ها و مراکز تولیدی بر اثر بحران اقتصادی و همچنین به دلیل گرانی اجاره مسکن ناچار به نقل مکان به مناطق حاشیه‌ای شهرها شده‌اند. شهناز به همراه دو فرزندش سه سال است که به یکی از مناطق یافت‌آباد نقل مکان کرده. او درباره علت جابجایی‌اش به حاشیه تهران به کیهان لندن می‌گوید: «قبلا مولوی زندگی می‌کردیم. سه سال پیش بیکار شدم و همزمان قرارداد خانه تمام شد و صاحب‌خانه جوابم کرد. من چهار سال در آن خانه بودم و خبر نداشتم با هفت میلیون پول ودیعه دیگه نمی‌تونم جایی اجاره کنم. بعد از چند هفته تلاش و دیدن قیمت‌های خانه‌ها اجاره‌ای که انگار می‌خواستند قیمت خون پدرشان را بگیرند، مجبور شدم دست بچه‌هایم را بگیرم و به یافت‌آباد بیایم. الحمدالله به لطف این حکومت بیکار هم شده بودم و دیگه نمی‌تونستم پول اجاره بدهم».
شهناز همسرش را در یک حادثه رانندگی از دست داده و دو کودک دبستانی دارد که در مدرسه‌ای با فاصله زیاد از خانه تحصیل می‌کنند. او تا قبل از بیکاری در آشپزخانه یک بیمارستان کار می‌کرد و در خانه هم سبزیجات پاک شده و ترشی آماده کرده و می فروخت و مخارج خودش وکودکانش را تامین می‌کرد اما حالا در یک کارگاه مبل‌سازی کار می‌کند، کاری که به گفته خودش مردانه است و یکی از همسایه‌ها برایش پیدا کرده. او در مورد وضعیت‌اش در یک محله‌‌ حاشیه‌ای تهران می‌گوید: «خود من تا چند وقت بعد از اینکه آمدیم اینجا نمی‌دانستم حاشیه‌نشین شدیم. همیشه فکر می‌کردم حاشیه‌نشینی، زندگی در همان حلبی‌آباد است. اما یک بار از یک مرکزی آمده بودند سوال جواب می‌کردند که آمار بگیرند، فهمیدم ما الان حاشیه‌نشین شدیم! خب، تهران ما را پس زد به حاشیه و اینجا. شاید کسی باورش نشود من تا چند سال پیش که شوهرم زنده بود خانه و زندگی داشتم و مثل آدم زندگی می‌کردم وقتی هم که شوهرم مرد تا دو سال زندگی را حفظ کردم اما خب وقتی نباید بشود، نمی‌شود. اینجا دست کم یک اتاق دارم که سقف دارد، برق دارد، آب لوله‌کشی وفاضلاب دارد و حلبی‌آباد نیست ولی امنیت ندارد. این محله پر از موادفروش و خلاف‌کار است. من می‌ترسم بچه‌هایم را تنها در خانه بذارم. خودم هم غروب به بعد بیرون نمی‌روم».

شهناز می‌گوید فقط او نیست که از مرکز تهران به یافت‌آباد آمده و یک زوج دیگر را می‌شناسد که به دلیل از کارافتادگی مرد خانواده مجبور شده‌اند از نازی‌آباد به یافت آباد بیایند. اوخوشحال است که توانسته کودکانش را در مدرسه‌ای ثبت نام کند و می‌گوید این محله پر از کودکانی است که به مدرسه نمی‌روند.

%d8%ad%d8%a7%d8%b4%db%8c%d9%87-%d9%86%d8%b4%db%8c%d9%86%db%8c-3

پژوهشگران معتقدند درآمد اندک یا بیکاری از مهمترین عوامل ساکن شدن مردم در محله‌های حاشیه‌ای است. برای نمونه یکی از پژوهش‌ها در مورد وضعیت حاشیه‌نشینان کرمان در سال ۹۳ نشان می‌دهد ۵۱ درصد حاشیه‌نشینان شهر کرمان درآمدی کمتر از ۳۰۰ هزار تومان و به‌طور کل ۸۰ درصد آنها درآمدی بین ۳۵۰ تا ۵۰۰ هزار تومان دارند.

در پایان گفتنی است بیشتر محله‌هایی که در حاشیه‌ شهرها شکل گرفته است از امکاناتی چون سرویس حمل‌ونقل عمومی، خانه بهداشت، بیمارستان، پارک و فضای بازی، مهدکودک و مدرسه برخوردار نیستند و این بدان معناست که یک سوم جمعیت شهرنشین ایران از امکانات اولیه زندگی شهری محروم هستند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=52119