کامیار بهرنگ- این روزها صحبت از «عذرخواهی» سعید مرتضوی نسبت به جنایت صورت گرفته در بازداشتگاه کهریزک پس از اعتراضات به نتیجه انتخابات سال ۸۸ موضوع بسیاری از تحلیلهاست.
سعید مرتضوی در نامهای که هفته گذشته همزمان با روز «عرفه» منتشر شد این روزها را «به زیبایی شب قدر و دریاییست به وسعت بخشش الهی» دانسته و اضافه کرده است: «در رابطه با واقعه خونبار تیرماه ۸۸ که متعاقب فتنه بزرگ و توطئه پس از انتخابات ریاست جمهوری به وقوع پیوست رهبری معظم انقلاب به خاطر عمق فاجعه از آن به جنایت تعبیر فرمودند. به عنوان دادستان وقت عمیقا ابراز تأسف و اعتذار مینمایم و از مقام شهیدان مظلوم این حادثه جوادیفر، روحالامینی و کامرانی طلب پوزش نموده و علو درجات آنها را از خداوند بزرگ مسئلت مینمایم». مرتضوی در ادامه گفته است «اینجانب به عنوان دادستان وقت تهران در پیشگاه خداوند و وجدان خود از وقوع این حادثه هولناک اگرچه خداوند باریتعالی عالم است، در شکلگیری آن هیچ عمدی نبوده، ابراز شرمندگی میکنم».
انتشار این نامه همزمان با آخرین مراحل بررسی پرونده جنایت کهریزک در تیرماه سال ۱۳۸۸ حاشیههای بسیاری به همراه دارد. به منظور بررسی ابعاد گوناگون این نامه با مسعود علیزاده از شاهدان جنایت کهریزک و همچنین روزبه میرابراهیمی، روزنامه نگار به گفتگو پرداختم.
– آقای علیزاده، شما به عنوان کسی که مدتی در بازداشتگاه کهریزک بوده و آنجا مورد شکنجههای سنگینی قرار گرفتید، بعد از خواندن متن نامه سعید مرتضوی چه احساسی داشتید؟
– مرا به همان زمان روزها فاجعه کهریزک برگرداند. به یاد دارم که همان موقع سعید مرتضوی در یکی از روزنامهها گفته بود کسانی که به کهریزک آمده بودند یکسری اراذل و اوباش بودند که سلاحهای سرد و گرم داشتند، همان موقع در دادگاه بودیم که بازپرس هم از ما پرسیدکه «شما تروریست هستید؟»، تنها به دلیل اینکه مرتضوی چنین موضوعی را پیش کشیده بود. حالا بعد از ۷ سال که مرتضوی همواره خود را از آن فاجعه تبرئه کرده بود، آمده و این حرفها را میزند. ولی شما به یاد بیاورید آن بحث مننژیت را که به زور میخواست از رامین پوراندرجانی پزشک بازداشتگاه کهریزک که حاضر نشد زیر برگههایی را امضا کند که مرتضوی از بیرون زندان آورده بود. همان موقع مرتضوی گزارشی خلاف واقع تنظیم کرد تا نقش خودش را پنهان کند اما حالا این حرفها را میگوید و خیلی راحت عذرخواهی میکند. اول از همه باید بگویم که آیا عذرخواهی او کشتهشدگان کهریزک را زنده میکند؟ آیا رامین پوراندرجانی و دکتر سودبخش زنده خواهند شد؟ آیا این زخمهایی که روی بدن من و خیلیهای دیگر است درمان میشوند؟ آیا هرگز کابوس آن روزها از بین میرود؟ من شوکه شدم از اینکه به این راحتی از جنایتهای کهریزک حرف میزند و میخواهد با یک عذرخواهی تمام شود.
– با اینکه به شما سالها فشار آمد که شکایت نکنید، چرا حالا مرتضوی از آن جنایات ابراز شرمندگی میکند؟
– وقتی من از کهریزک به اوین منتقل شدم مرتضوی مقابل همان زندان با من دیدار داشت و گفت شما حق ندارید بگویید این اتفاق برای شما در کهریزک رخ داده است. از یک طرف قاضی حداد و حیدریفر را میفرستاد تا از بچهها به زور امضا بگیرد که در کهریزک هیچ اتفاقی نیافتاده و اگر کسی امضا نمیکرد تهدید میشد که سالهای سال در زندان نگاه داشته خواهد شد. دیگر متهمان اصلی این پرونده البته هنوز آزاد هستند و به مجازات جنایات خود نرسیدهاند، رادان، محصولی و تمدن هنوز هیچ صحبتی در مورد کهریزک نکردهاند.
من فکر نمیکنم مرتضوی وجدانی داشته باشد که بخواهد به تمایل خودش این حرفها را زده باشد و به نظرم فشارهای بیرونی مخصوصا پیگیریهای آقای روحالامینی او را مجبور کرده است.
– همان موقع که با مرتضوی روبرو شدید، برخورد او چگونه بود؟
– زمانی که ما از کهریزک وارد اوین شدیم بسیار زخمی بودیم مخصوصا من که شب سوم آنجا آویزان شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودم. تمام تنم زخم بود و سرم را شکسته بودند. امیر [جوادیفر] خون بالا آورده بود و ما تمنا میکردیم که به او آب بدهند و ماموران حتی یک قطره آب هم به او ندادند و او جلوی چشم ما جان داد. محسن [روحالامینی] هم با تن زخمی روی آسفالت داغ خوابانده شده بود و هیچ رسیدگی به او نشد. وقتی ما وارد اوین شدیم، مرا همراه دو نفر دیگر که به شدت آسیب دیده بودیم پیش مرتضوی بردند و آنجا او خیلی پریشان و عصبی بود. اصرار داشت که بگوییم این اتفاقها بیرون از کهریزک رخ داده و دستور داد که مستقیم به بهداری بروم. جالب اینجاست که او همیشه میگوید او آن زمان در مرخصی به سر میبرد در حالی که ما او را همان زمان بارها در زندان دیدیم.
– از مرتضوی بعدها شکایت کردید که آن هم برای شما بدون هزینه نبود!
– من سال ۸۹ که پرونده مرتضوی به جریان افتاد به دنبال شکایت از او رفتم. همان موقع تلفنهای ناشناس آغاز شد که پولی بگیرید و از شکایت صرف نظر کنید. من به تلفنها توجهی نکردم و حتی به عنوان شاهد به دادسرای کارکنان دولت مراجعه کردم. همان موقع بود که ساعت ۱۱ شب چند نفر با چاقو به من حمله کردند، درست دو روز قبل از اینکه قرار بود به دادگاه بروم و از مرتضوی شکایت کنم. با این همه آن شکایت انجام نشد اما سال ۹۰ سرانجام شکایت من ثبت شد ولی من دیگر از ایران خارج شدم.
– بعد از ۷ سال که به آن روزها نگاه میکنید چه چیزی به نظر شما فراموش شده است؟
– من در اینجا لازم میدانم از فرصت استفاده و به این نکته اشاره کنم که در تمام پرونده کهریزک تنها به کشتهشدگان اشاره میشود و کمتر از ما آسیبدیدگان حرفی به میان میآید. امثال مایی که تا دم مرگ هم رفتیم، ما شاهدان زنده جنایت کهریزک هستیم. شکایت ما در این سالها رسیدگی نشد و در این سالها کمتر به ما توجه شد. شاید حالا زمانش رسیده باشد که صدای ما نیز شنیده شود.
در گفتگو با روزبه امیرابراهیمی از او میپرسم:
– برداشت شما از این نامه چیست؟ آیا جنبههای سیاسی آن اهمیت دارد؟
– وقتی به صداقت گوینده شک وجود دارد، من شخصا این اقدام مرتضوی را به هیچ عنوان واقعی و از سر شرمساری نمیبینم و فکر میکنم پشت این ماجرا یک اقدام و فشار سیاسی وجود دارد حتی به نحوی میتوان گفت که معامله یا توافقی در دستگاه قضایی و مقامات عالی نظام وجود دارد تا یکجوری بخواهند مرتضوی را به شکلی از این داستان کهریزک و محاکمه او بیرون بکشند. شاید با این نامه بخواهند بگویند چون عذرخواهی کرده به نوعی تخفیف بگیرد و حتی از مجازات فرار کند. این نامه احتمالا بخشی از پازلی خواهد بود که خودش را میتواند در حکم نهایی نشان دهد ولی فکر میکنم با این برنامه مرتضوی میخواهد از این مجازات رهایی پیدا کند.
– برای اولین بار از سوی یک مقام ارشد، دست کم سه تن از کشتهشدگان کهریزک «شهید» خطاب میشوند و مرتضوی بعد از ۷ سال به نوعی قبول مسئولیت میکند. واقعا چه هدفی دنبال میشود؟
– خانواده روحالامینی که خودشان نزدیک به حکومت هستند بارها و بارها در مورد حقخواهی فرزندشان موضوع نقش آقای مرتضوی را مطرح کردند. در واقع مدلی که میخواهند درون نظام موضوع را مطرح و پیگیری کنند، این نامه را هم میتوان در همان چهارچوب دید. بحث شهید و اینهایی که از زبان مرتضوی بیان میشود فکر نمیکنم که ادبیات پذیرفته شده خود مرتضوی باشد بلکه به نظرم این ادبیات آن جمع بالاتر از مرتضویست که میخواهد به نوعی این پرونده را جمع کند. به هر حال باید توجه کنیم که آقای خامنهای هم در مورد اتفاقات تاسفبار کهریزک از واژهی جنایت استفاده کرد، پس هر کسی که در آن جنایت نقشی داشته است حالا باید جوابگو باشد. کسانیکه در آن جنایت، قربانی شدند در ادبیات حاکم حداقل عنوانی که میتوان به آنها اطلاق کرد همین شهادت است و فکر میکنم این ادبیات هم در ادامه همان رویکردی هست که مجبور کرده مرتضوی این نامه را بنویسد.
این نامه به باور من چند هدف دارد یکی میتواند این باشد که بگوید چنین مواردی را درون نظام باید پیگیری کرد و به نتیجه هم میرسد. هدف دیگری که از همین «شهید» خواندن میتوان دید، با اینکه باور ندارم صادقانه باشد، اما محتوا و ادبیاتیست که دارای یک بار مشخص است. یعنی پذیرفتن جنایت از سوی دادستان وقت و شهید خواندن قربانیان و مباحثی که در لابلای خطوط این نامه وجود دارد دارای بارهای سیاسی و حقوقی است که به این نامه اهمیت میدهد وگرنه شرمساری مرتضوی در این میان اولویت و اهمیت آخر است.
باید در نظر داشته باشیم که در سالهای گذشته اسناد متعددی وجود داشت که مرتضوی در کهریزک نقش مستقیم داشته اما او همواره این نقش را منکر شده بود و حالا پس از سالها آمده و با عذرخواهی به آن نقش رسمیت بخشیده است. اینکه چه حکمی برای او صادر شود هم مهم است، به این معنی که نشان میدهد قبول این جنایت از سوی او یک نمایش و بازی سیاسی است یا نه.
– شما چندبار تاکید کردید این نامه به مرتضوی تحمیل شده است. خود شما نیز چندین بار مستقیم در دادگاه با او روبرو شدید، چقدر این نامه را مطابق زبان سعید مرتضوی میدانید؟
– اول باید بگویم که آقای مرتضوی سواد نوشتن چنین نامههایی را ندارد. اگر در عرصه دادستانی هم با او برخورد کرده باشید یا مثلا حتی نوشتههای حقوقی که از روی پروندهها مینویسد و حتی با او دیالوگ داشته باشید در این شکی نخواهید داشت که این ادبیات او نیست. این متنیست که بخش اصلی یا پیشنویس اصلی آن توسط کسان دیگری آماده شده تا آقای مرتضوی از آن رونویسی کند. همان کاری که بارها در ابعاد دیگری در مورد قربانیان انجام شد. در حال حاضر اتاق فکری بر اساس یک پازل به دنبال اهدافیست که یکی از آنها میتواند رها کردن مرتضوی از مجازات باشد. به هر صورت تاکید میکنم من با شناختی که از آقای مرتضوی دارم فکر میکنم آدمی نیست که سواد نوشتن چنین نامههایی را داشته باشد.