حبیب مفتاح بوشهری از آوازه‌ و موفقیت موسیقی بوشهری در غرب می‌گوید

جمعه ۲ مهر ۱۳۹۵ برابر با ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۶


کتایون حلاجان (+عکس، صدا) حبیب مفتاح بوشهری، آهنگساز، نوازنده و خواننده، همان طور که از نام‌اش پیداست، زاده‌ی بوشهر است.

حبیب مفتاح بوشهری
حبیب مفتاح بوشهری

او از سال ۲۰۰۰ میلادی طی قراردادی با یک کمپانی فرانسوی در این کشور مشغول به کار شد. در سال ۲۰۰۵ در یکی از سفرهایش به ایران دستگیر شد و بعد از سه سال توانست به فرانسه بازگردد. وی دیگر هرگز به ایران سفر نکرد.

حبیب مفتاح بوشهری

حبیب مفتاح بوشهری با گروه‌های مختلف موسیقی همنوازی و همکاری می کند. از این گروه‌ها می‌توان به اعظم علی، رومی، مانوشان، تریو(عدنان جبران)، قصیده (فلامینکو ایرانی)، تی‌تی روبن، تریو آذرین اشاره کرد. همچنین  اجراهای او از شبکه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی در فرانسه پخش می‌شود. او سازی به نام «دم دم» نیز ابداع کرده که برگرفته از ساز جنوبی «دمام» است. حبیب  این روزها مشغول کار بر روی  آلبوم جدیدش به نام «فریاد از دور» است. این آلبوم نگاهی دارد به شعرهای بومی  مردم بوشهر که با موسیقی مدرن تنظیم شده است.

حبیب مفتاح بوشهری

برای آشنایی بیشتر با حبیب مفتاح بوشهری و فعالیت هنری‌اش به گفتگو با او پرداختم.

-آقای بوشهری، از چند سالگی نوازندگی را شروع کردید؟
-منزل ما در نزدیکی مسجد محل بود، در آن زمان مراسم مذهبی در بوشهر بسیار پرهیاهو و جدی برگزار می‌شد. در مراسم مذهبی ساز اصلی سنج و دمام است. من که از کودکی شیفته موسیقی بودم از پدرم فلوت زدن را با اصرار یاد گرفتم و تقریبا از سن دوازده سالگی توانستم به عنوان نوازنده در مراسم مذهبی ساز بزنم.

-در جنوب ایران چه تفاوتی بین نوازندگانی که در مراسم مذهبی می‌نوازند با کسانی هست که در جشن و مهمانی ساز می‌زنند؟
-در بوشهر وقتی شما برای مراسم مذهبی ساز می‌زنی بهت نمی‌گویند موزیسین، صدایت می‌کنند «دمام‌زن» یا «فلوت‌زن»؛ اما اگر در مراسم عروسی و شادی بنوازی، می‌گویند «ساز کولی» یا «مطرب».

این تفاوت در قبل از حکومت جمهوری اسلامی وجود نداشت و نوازندگان آزادانه و به دور از قضاوت در تمام مراسم می‌نواختند و تفاوتی بین کسانی که در عزا و عروسی می‌زدند وجود نداشت زیرا نوازندگان هزینه‌های زندگی‌شان نیز از همین راه می‌گذشت. بعد از برقراری حکومت اسلامی تمام اینها تغییر کرد. یادم می آید که حتی سال‌ها موسیقی و حتی ساز «نی همبون» ممنوع بود. اولین آلبوم موسیقی در سال ۶۸ توسط نوازنده آبادانی به نام محمود جهان  به بازار آمد که در آن از ساز نی همبون هم استفاده شده بود و از بعد از آن موسیقی جنوب به فستیوال‌های داخلی راه پیدا کرد.

حبیب مفتاح بوشهری
حبیب مفتاح بوشهری

می‌دانید، موسیقی سنتی بوشهر مجموعه‌ای  از موسیقی کار، لالایی، مذهبی وشاد است.  اما  دو بخش اصلی این موسیقی شامل همان موسیقی مذهبی و شادی است. من به همراه دوستم که ساز نی همبون می‌نواخت شروع کردیم به نواختن  در مراسم  شاد که کاملا با مراسم مذهبی تفاوت داشت و این آغاز تجربیات زیادی برای من بود. گرچه در نخستین روزها با مشکلات بسیاری روبرو بودیم از جمله مخالفت خانواده‌ام که این مسئله را نمی پذیرند. اما با غلبه بر تمام مشکلات از چهارده سالگی توانستم به فستیوال‌ها راه پیدا کنم.

-از چه سالی توانستید در فستیوال‌های خارجی حضور داشته باشید؟
– از سال ۷۲ خورشیدی وارد جشنواره‌های داخلی شدم و در گروهی به نام «لیان» به همراه دوستم محسن شریفیان برنامه اجرا می‌کردیم. بعد از گرفتن دیپلم در رشته معماری با تمام علاقه‌ای که به ادامه تحصیل در این رشته داشتم مجبور شدم برای گرفتن پاسپورتم به خدمت سربازی بروم زیرا پیشنهادات زیادی برای اجرای برنامه در خارج از ایران داشتم  و بدون داشتن پاسپورت این امر ممکن نبود. در سال ۷۸ دوست و همکارم سعید شنبه‌زاده از من دعوت کرد تا به جزیره کیش بروم و در آنجا با هم به کار موسیقی ادامه دهیم. بعد از آن به فستیوالی در ایتالیا دعوت شدیم و آنجا یک کمپانی فرانسوی از ما دعوت به کار کرد. ما در سال ۲۰۰۱ وارد فرانسه شدیم و شروع به کارکردیم.

-چرا در ایران  دستگیر و ممنوع کار شدید و چطور توانستید دوباره از ایران خارج شوید؟
-من و سعید شنبه زاده در شهر لیون فرانسه پرفورمانسی اجرا کردیم که بسیار کار موفقی شد و بارها از تلویزیون فرانسه در آن زمان پخش شد و تقریبا بیشتر مردم در ایران نیز این کار را دیدند. در زمان ضبط این کار چندین نفر از بخش فرهنگی سفارت ایران نیز این کار را دیدند و بسیار ما را تحسین کردند وهیچ مشکلی با اجرای این کار نداشتند.

در آن اجرا قطعه‌ای وجود دارد که خانمی موسیقی مذهبی «باروک» می‌خواند و ما هم  در همراهی با او موسیقی مذهبی بوشهر را می‌خوانیم و باهاش سینه می‌زنیم. در سال ۲۰۰۵ برای دیدار با خانواده ام به همراه همسرم که در آن زمان باردار بود به ایران سفر کردم. چند روز بعد از ورودم در شبی که در مراسم عزاداری دوست نزدیکم شرکت کرده بودم  دستگیر شدم. مرا چشم‌بسته به جای نامعلومی بردند که بعدها متوجه شدم دستشویی پایگاه بسیج بود؛ آنجا تقریبا ۲۴ چهار ساعت بدون هیچ توضیحی مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و تنها چیزی که می‌شنیدم فحاشی به محمد خاتمی بود و این که ما دست‌پروده نظام خاتمی هستیم!

حبیب مفتاح بوشهری

در دادگاه بدون اینکه به وکیلم اجازه حضوردهند به جرم انجام «فعل حرام» و «توهین به مقدسات» به دو سال زندان و تحمل ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شدم وهمچنین ممنوعیت از کار و خروج از کشور. با پیگیری و کمک خانواده‌ام توانستم با قید وثیقه از زندان آزاد شوم؛ و از بوشهر به تهران رفتم و در آنجا ساکن شدم. تمام قراردادهای کاری‌ام در فرانسه فسخ شد.  نزدیک به سه سال به غیر از ضبط یک یا دوقطعه موسیقی برای فیلم و سریال آن هم به طور پنهانی بدون به کار بردن اسمم هیچ کار دیگری نکردم. من که در سال حدود ۱۸۰ اجرا در سراسر دنیا داشتم با این ممنوعیت دچار افسردگی شدم و تامین هزینه زندگی همسر و فرزندم بدون کمک خانواده میسر نبود. آقای نعمت احمدی آخرین وکیل من توانست بعد از سه سال مرا در دادگاه تبرئه کند و سرانجام در سال ۲۰۰۸ از ایران خارج شدم و به فرانسه پناهنده شدم و دوباره همه چیز را از نقطه صفر شروع کردم.

-دستگیری در ایران و سه سال زندگی در شرایط سخت و دوری از موسیقی چه تاثیری در موسیقی و روحیه شما به جای گذاشت؟
-تاثیرش اندوهی است که در موسیقی من نشسته است. حالا دیگر هر چه می‌خوانم و می‌سازم غمگین است، موسیقی من با گذشته تفاوت دارد، ملودی‌هایم خودبه‌خود رنگ  اندوه گرفته‌اند، حتی در آهنگ‌هایی که سعی دارم شاد بسازم باز این اندوه از گوشه‌ای سر بیرون می‌آورد.

حبیب مفتاح بوشهری

من که بسیار دلتنگ ایران می‌شدم و هر فرصتی پیدا می‌کردم به ایران سفر می‌کردم، حالا دیگر اصلا دلم برای ایران تنگ نمی‌شود. در فرانسه زندگی می‌کنم و آزادانه مشغول کار موسیقی هستم.  تاثیر آن سرکوب، زندگی مرا دگرگون کرد.  بعضی تصاویر آن روزها هرگز از خاطره‌ام محو نخواهد شد و کابوس‌های شبانه‌ام هیچ‌گاه پایانی نخواهد داشت، کابوس‌هایی که بارها و بارها در هفته تکرار می‌شود و تمام آنها داستان مشترکی دارد: تحقیر، کتک، ترس، فرار و یا تهدید خانواده  و کودک خردسالم؛ گاهی نیمه‌شب از خواب می‌پرم و دیگر نمی‌توانم بخوابم. دلم برای ایران اصلا تنگ نمی‌شود  تا روزی که بتوانم آزادانه در شهری که دوستش دارم بخوانم و ساز بزنم. دلم برای آن روز تنگ است.

-چه بر سر آلبومی که در ایران منتشرکرده بودید آمد؟
-آلبوم «دی زنگ‌رو» حاصل تجربیاتی است که تا آن زمان  من از موسیقی ملل مختلف کسب کرده بودم و با گنجینه‌ای که از موسیقی بوشهر با خود داشتم  تصمیم به انتشارش گرفتم. این آلبوم با هزینه شخصی خود من توسط شرکت آواخورشید (بتهوون) همزمان با دستگیری من منتشر شد. بعدها که من از ایران خارج شدم نمی‌دانم بر سر آلبوم چه آمد زیرا تا همین امروز من هیچ پولی بابت فروش آن نگرفتم؛ آلبوم چند بار تجدید چاپ شده و این بدان معنی است که این آلبوم فروش بسیارخوبی دارد اما من هیچ حق و حقوقی نسبت به آن ندارم و هر وقت هم با ناشر تماس می گیرم جواب‌هایی که به من می‌دهند خنده‌دار و غیر منطقی است. بنابر این آن آلبوم بی صاحب رها شده و پولی که از فروش‌اش در می‌آید نمی‌دانم به جیب چه کسی می‌رود.

حبیب مفتاح بوشهری

-«دی زنگ‌رو» یعنی چه؟
-دی زنگ‌رو یعنی «مادر سیاه‌رو» که برگرفته از یک مراسم سنتی قدیمی در بوشهر است. افسانه‌ای وجود دارد که می‌گویند وقتی ماه‌گرفتگی می‌شد مردم فکر می‌کردند آن لکه سیاه که  روی ماه را می‌پوشاند، زن سیاه‌رو و حشتناکی است که در زبان عامیانه به او «جن» می‌گفتند و جن‌ها نیز از وسایل فلزی می‌ترسند و به همین دلیل در زمان ماه‌گرفتگی مردم شروع می کردند با قاشق و چنگال روی دیگ‌های مسی می‌کوبیدند و می‌خواندند تا این جن سیاه از روی ماه دور شود.

بیشتر بشنوید:

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=53430