کامیار بهرنگ- محمد شفیعی، مدیرکل دفتر روستایی و شوراهای استانداری خراسان جنوبی با اشاره به «مهاجرت گسترده روستاییان در این استان» اضافه کرده است که «۱۰۷۳ روستای خراسان جنوبی خالی از سکنه شده و روند مهاجرت در استان به دلیل خشکسالیها در حال افزایش است».
حسن امامی مدیرعامل آب منطقهای خراسان جنوبی نیز به روند مهاجرت از ۷۰ درصد روستاهای استان اشاره کرده و گفته است: «۴۷ درصد از روستاها به دلیل نبود آب خالی از جمعیت شدهاند».
خشکسالی پدیده جدیدی در ایران نیست و به باور بسیاری آینده ایران را باید با همین وضعیت بررسی کرد. مدیریت انجام شده در سالهای گذشته نه تنها نتوانسته به بحران موجود پاسخ مناسبی بدهد بلکه اوضاع را خرابتر کرده است. برای بررسی این موضوع و پیامدهای آن با اعظم بهرامی، کارشناس ارشد فیزیک محیط زیست و انرژیهای تجدیدپذیر به گفتگو نشستیم.
او به اهمیت استان خراسان جنوبی اشاره کرد و گفت: «محصولات غیر نفتی صادراتی مهمی شامل زعفران، زرشک، انار و محصولات متنوع دیگری در این استان تولید میشوند. از سوی دیگر این منطقه مرزی اهمیت جغرافیایی بالایی نیز دارد. علاوه بر آن فرهنگ و تمدن بسیار قدیمی را نمایندگی میکند و کافیست به این موضوع اشاره کنیم که بعد از مدرسه دارالفنون دومین دبیرستان ایران در بیرجند آغاز به کار کرده بود. به این موضوع نیز باید توجه داشت که دور تا دور این منطقه خالیست و این منطقه تا کرمان و یزد و از سوی دیگر تا اصفهان و زاهدان، بیرجند تنها شهر مرکزی منطقه در این محدوده محسوب میشود».
اعظم بهرامی در ادامه به تغییرات استان خراسان جنوبی پس از تقسم استان خراسان به سه استان جداگانه اشاره کرد و گفت: «از آن زمان توسعه شهرهای کوچک و حاشیهای اهمیت بیشتری پیدا کرد و بیرجند به عنوان مرکز استان خراسان جنوبی خود به خود موقعیت بالاتری را پیدا کرد. اما تغییر اقلیم و عواقب آن را باید در کوتاهمدت و بلندمدت بررسی کرد؛ بیرجند منطقهای است که ارتفاع زیادی از سطح دریا ندارد، فاصله زیادی با دریا دارد و دو کویر اصلی ایران نزدیک بیرجند است. گرمترین نقطه کره زمین درست بین خراسان جنوبی و کرمان قرار گرفته است؛ تمام این عناصر به اضافه طول و عرض جغرافیایی استان به ما میگوید که ما با محدودهای خشک و نیمه خشک روبرو هستیم که تحت تاثیر بادهای شدید و سوزان استان سیستان و بلوچستان نیز قرار دارد. جدا از اینها ما با یک خشکسالی طولانیمدت در خراسان جنوبی روبرو بودیم که سابقه آن به حدود ۱۰ تا ۱۴ سال گذشته بازمیگردد و تحقیقات دانشگاهی انجام شده به همراه گزارشهای مکرر سازمان هواشناسی نشان میدهد که ما از سال ۸۰ دورههای خشکسالی متوالی داشتهایم که این موجب از بین رفتن توانایی زمین، کاهش سطح آبهای زیرزمینی و خشک شدن قناتها شده است. به این ترتیب، یک تغییر اقلیمی به وجود آمده که مناطق زیادی از روستاها را تبدیل به بیابان کرده. آنها آب کشاورزی خود را از دست دادهاند به نحوی که نزدیک به ۵۰۰ روستا در اطراف بیرجند بین ۵ تا ۱۰ سال است که آبرسانی میشوند. باید توجه داشت که آبرسانی با وانت و کامیونهای حمل آب تنها یک راه حل موقت و حداکثر برای یک سال پیشبینی میشود اما در بیرجند سالهاست که این موضوع ادامه دارد و نشان میدهد که مدیریت علمی در منطقه نداشتیم. توسعهای که در منطقه پیگیری شده یک توسعه پایدار نبوده و کافیست تنها به این موضوع نگاه کنیم که در کل استان خراسان جنوبی یک مرکز تصفیه فاضلاب وجود ندارد در حالی که در ۱۰ سال گذشته اگر این پروژه اجرا میشد یکی از بهترین راهها برای تامین آب کشاورزی بود. قناتهایی که آنجا باید لایروبی شوند با وجود تامین بودجه اما همچنان بدون پیشرفت ماندهاند. همچنان ۹۰ درصد آبهای موجود در استان صرف امور کشاورزی میشود و این در حالی اتفاق میافتد که ما در آنجا رشته قناتهایی داشتهایم که در طول سالیان گذشته و نسل به نسل محصولات دیمی تولید میکردند. این نشان میدهد که این منطقه پتانسیل آن را داشته که خود را با وضعیت اقلیمی تطبیق دهد، منتهی این موضوع مدیریت نشده و عواقب آن منجر به از بین رفتن کشاورزی و روی آوردن مردم به دامداری شده است. حال باید در نظر داشت که وقتی علف هرز هم در آن منطقه رشد نکند، مردم مجبور به رها کردن دامداری شده و آن منطقه خالی از سکنه میشود».
این کارشناس محیط زیست با اشاره به سفر سال گذشته حجتالاسلام حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران به استان خراسان جنوبی گفت: «در آن سفر بودجهای تصویب شد اما عملا ما وقتی به موضوع انتقال آب و چاه و به طرحهای نیمهکاره یا حتی در حوزهی سدسازی (که در جای خود آسیبرسان هم هست) نگاه میکنیم متوجه میشویم که هم استان خراسان جنوبی و هم سیستان و بلوچستان در لیست اولویت پروژهها قرار ندارند. این نشان میدهد که برای مرکزنشینها اهمیت روستاها و مناطقی مانند بیرجند مفهومی ندارد. از شش منطقه اصلی استان خراسان جنوبی پنج منطقه در خط قرمز خشکسالی قرار دارد و وضعیت بحرانی را هم رد کردهاند. کمترین نتیجه این بحران همان خالی شدن منطقه از سکنه است اما باید به مساله اقتصادی موضوع هم توجه داشت. محصولات و تولیداتی که وابسته به کشاورزی و دامداری در این منطقه بود هم از بین رفتهاند و بیکاری بالایی به وجود آورده. حالا به این موضوع نگاه کنید که این منطقه در نزدیکی مرز افغانستان میتواند به افرایش قاچاق مواد مخدر و حتی استفاده از آن در منطقه منتهی شود که به مشکلات اجتماعی در منطقه هم دامن میزند».
مساله مهم این است که ایران در کنار مرز افغانستان و پاکستان با خشکسالی منطقهای روبروست. در بسیاری از شهرهای این کشورها هم مشکلاتی از این دست وجود دارد. اعظم بهرامی در واکنش به این خشکسالی تاکید میکند که «به دو موضوع مهم باید توجه داشت، یکی اینکه شما تغییر اقلیم را میتوانید یک مدیریت کوتاهمدت کنید که در همه جا وقتی خشکسالی اتفاق میافتد مرسوم است که تهمیداتی همچون انتقال آب را در نظر میگیرند. در همین حال باید به توسعه روستایی، بهینهسازی روستاها و موضوعاتی از این دست نیز توجه داشت. اما وقتی خشکسالی طولانیمدت میشود و همپای آن مدیریت نادرست هم وجود دارد این موجب میشود که این معضل ریشهای شود و آن اقلیم را از بین ببرد. از بین رفتن اقلیم به این معنی است که خاک اینقدر ناتوان میشود که نمیتواند رطوبت را در خود حفظ کند و برای جبران آن، اجرای پروژههایی در مدت زمانی طولانی نیاز است. ما عملا نمیتوانیم بگوییم خشکسالی در ایران با افغانستان و پاکستان متفاوت است فقط میتوان به این موضوع توجه داد که باید سیستم مدیریتی را در این مناطق بررسی کنیم. من برای شما اما میتوانم کشور اسراییل را مثال بزنم؛ کشوری که بخش بزرگی از آن خشکترین مناطق دنیا را تشکیل میدهد اما عملا اسراییل به یک فنآوری دست پیدا کرده که آب شیرین را حتی صادر میکند. در بسیاری از روستاهای آفریقایی این پروژهها و شرکتهای اسراییلی هستند که مشغول به فعالیت برای آبرسانی هستند. از سال ۲۰۰۰ که خشکسالی در اسراییل جدی شد، سرمایهگذاری بلندمدت را آغاز و پروژه شیرین کردن آب دریا را اجرایی کردند. همین پروژه در کشورهای حاشیه خلیج فارس با آسیبرسانی به محیط زیست همراه بود اما در اسراییل به دلیل انجام تحقیقات علمی و طولانیمدت این آسیب به کمترین حالت ممکن رسید».
این کارشناس ارشد فیزیک محیط زیست و انرژیهای تجدیدپذیر در ادامه به مشکلات سوء مدیریت در زمینههای دیگر اشاره کرد و گفت: «زمانی که شما تمام اقتصاد یک منطقه را به کشاورزی آن هم در منطقه بیابانی و نیمه بیابانی متصل میکنید مشخص است که یک توسعه ناپایدار را در دستور کار خود قرار دادهاید و با کمترین تغییری در اقلیم آن منطقه، دچار مشکلات اقتصادی و اجتماعی هم میشوید. به طور خلاصه باید بگویم این تفاوت را شما باید در مدیریت، برخورد قانونی و کلان با موضوع و همچنین تامین بودجههای لازم بررسی کنید. این موضوع در مورد خراسان جنوبی بعد از ۱۰ تا ۱۴ سال نشان میدهد که هیچ کدام از این موضوعات لحاظ نشده و متاسفانه باید گفت که این سرنوشتی خواهد بود که در انتظار بسیاری از شهرها و روستاهای ایران است».
اعظم بهرامی همچنین به مساله مهاجرت به ویژه در مناطق مرزی اشاره کرد و گفت: «از دو دیدگاه این مهاجرت بسیار اهمیت دارد که میتواند اول به ناامنی مرزها بیانجامد و از سویی دیگر امکان این وجود دارد که به درگیری میان استانها ختم شود. به این دو موضوع باید به مساله ظرفیتهای شهری هم توجه داشت، شما در شهری مانند مشهد چه تعداد مدرسه، بیمارستان و ساختار شهری دارید که بخواهد جمعیتی بیشتر از پیشبینی را تحمل کند و به همین شکل شما حاشیهنشینی ناامن در اطراف شهرهای بزرگ را شاهد خواهید بود. نگاه مرکزگرا در ایران موجب شده است که ما نه فقط با مشکلات اقلیمی روبرو باشیم بلکه مسائل اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی هم پس از آن خواهد آمد. برنامهریزی برای توسعه این روستاها در سالهای گذشته در واقع نتیجهای به هیچ شکل به همراه نداشته و حتی روستاهایی که برای آنها راهسازی شده اما هیچ خانوادهای در آنها زندگی نمیکند چرا که زندگی آنها بدون آب به هیچ شکلی ممکن نیست».