والیبال، شطرنج، آواز، بازیگری در تآتر و سینما، تحصیل و کار در برخی رشتههای معین، رفت و آمد در کوچه و بازار، و در یک کلام، همه عرصههای فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی برای زنان در ایران، علاوه بر محدودیتهایی که همگان از زن و مرد و پیر و جوان باید تحمل کنند، با یک سدّ خودساخته و بیپایه روبروست: حجاب اجباری!
صرف نظر از اینکه کم نیستند مراجع و فقهایی از همه فرقههای اسلامی که معتقدند چیزی به نام «حجاب اسلامی» در این دین وجود ندارد، اینکه چرا خمینی، هنوز زیر پای قدرتش سفت نشده، در اسفندماه ۵۷ موضوع «حجاب اسلامی» را مطرح کرد، بیش از منابع اسلامی، ریشه در موقعیتی داشت که زنان ایران پیش از انقلاب به آن دست یافته بودند. خمینی شاخصترین چهرهای بود که با صراحت با حق رأی زنان مخالفت کرد و لحظهای به این نیندیشید که این مخالفت با جهان معاصر همخوانی ندارد، درست همان گونه که نظام و حکومتی که بنیان گذاشت بر اساس تفکرات عصر حجر بنا شده است. این حقیقت را پس از سه دهه که جامعه و حکومت در دو خط موازی حرکت میکنند و هر چه میگذرد بیشتر از هم دور میشوند، بهتر میتوان دریافت.
در این سوی جهان، جوامع باز و کشورهایی که بر اساس دمکراسی اداره میشوند، در ابتدا دچار این گمان شدند که «تنوع فرهنگی» پدیدهای است که بر اساس آن میتوان تفاوتهای بین اندیشههای دمکراتیک و تفکرات ارتجاعی را توضیح داد. اما این فقط یک دورهی گذار کوتاه بود به سوی دریافت این حقیقت که «تبعیض» و «سرکوب» و «بیحقوقی» را نمیتوان «تنوع» نامید! این معضل زمانی بیشتر روی نمود که اسلامگرایان فرقههای مختلف مدعی اجرای احکام شریعت خود در این کشورها شدند.
نقض نظام حقوقی مبتنی بر دمکراسی توسط احکام تبعیضآمیز دینی، این جوامع را به خود آورد تا آنچه را توسط مذهبیون افراطی به مردم و به ویژه زنان تحمیل میشود، نه به عنوان «تنوع فرهنگی» بلکه همان چیزی ببینند که هست: تبعیض و سرکوب!
این است که در سالهای اخیر، علاوه بر تمام اعتراضها علیه بیحقوقیهایی که به نام دین و مذهب در مورد زنان اعمال میشود، موضوع «حجاب» نیز به یک مقوله جهانی تبدیل شده است. در این میان، فعالیتهای ورزشی زنان ایران، چه به عنوان ورزشکار و چه به عنوان تماشاگر، نقش برجستهای مییابد. اگر هنر بازیگری و آواز و موسیقی با امکاناتی که زنان برای خود به وجود آوردند، به زندگی خود به محدودترین شکل ادامه میدهد، ورزش زنان اما «حجاب اجباری» را به یک معضل برای جمهوری اسلامی تبدیل کرده است:
کوتاه نیامدن از حجاب اجباری یعنی از دست دادن میدانهای بینالمللی، و کوتاه آمدن از آن یعنی شکستی قاطع در برابر عقایدی که در جهان امروز خریداری ندارد و دیر یا زود باید به آن تن دهد.