فیروزه رمضان زاده- در حالی که برگزاری کنسرتهای موسیقی در ایران به دلیل مخالفت امامان جمعه و مقامهای امنیتی با موانع بسیاری روبرو است اجرای موسیقی خیابانی در برخی از خیابانها، پارکها یا مراکز خرید و رفت و آمد در شهرهای بزرگ، رونق یافته است. هرچند در این میان برخی از گروههای موسیقی خیابانی به دلیل اجرای موسیقی و ترانههای اعتراضی و یا اجرا در مکانهای عمومی پر رفت و آمد یا شکایت کسبه از سوی ماموران نیروی انتظامی بازداشت میشوند.
آیدین شیخ سرپرست گروه «هوگربند» از آن دسته از خوانندگان موسیقی خیابانی است که همراه با اعضای گروهاش تابه حال چندین بار به دلیل اجرا و خواندن شعرهای اعتراضی محسن نامجو، سید مهدی موسوی و محمدرضا حاج رستم بیگلو از سوی ماموران نیروی انتظامی بازداشت شده است.
وی به کیهان لندن میگوید تا چند ماه پیش، محل اجرای این گروه مجتع ارگ واقع در تهران خیابان تجریش بود اما پس از بازداشت اعضای گروه، تعهد دادند که در منطقه یک تهران فعالیتی انجام ندهند.
این هنرمند که اشعار برخی از ترانههای گروهاش را نیز سروده است می افزاید: « پس از چند بار بازداشت و تعهد کتبی، عملاً منطقه یک را از دست دادیم و الان با ترس و لرز در خیابان ولی عصر اجرا می کنیم.»
این خواننده و نوازنده دف، متولد ۱۵تیرماه ۱۳۶۳ در تهران است که از سال ۱۳۸۰ فعالیت خود را با تک نوازی دف و خواندن اشعار عرفانی آغاز کرد.
این هنرمند جوان، نزدیک به چهار سال پیش، با چهار نوازنده سنتور، کاخن و تنبک که از شاگردان کیوان ساکت و محمدرضا لطفی بودند آشنا شد و پس از این آشنایی، گروه آنها با عنوان «هوگربند» تشکیل شد. گروهی که به گفته وی، موسیقی فیوژن تلفیقی از موسیقی مدرن و سنتی را ارائه می کند.
آیدین شیخ میگوید: «در اولین سالهای فعالیتام بعضی وقتها با مخاطبانی اشنا میشدم که مرا به چشم دورهگرد و ترحمآمیز نگاه میکردند. وقتی گروه هوگربند تشکیل شد گاهی توسط ماموران نیروی انتظامی بازداشت میشدیم. پس از چند روز در بازداشت و گرفتن سازها دوباره کار خود را در یک محله دیگر شروع میکردیم. وقتی میدیدند پایه اصلی موسیقی ما اشعار عرفانی و سنتی است به ما کاری نداشتند.»
اگر مجوز داشته باشیم از کف خیابان بالا میآییم
رضا تهیدست، سرپرست و خواننده گروه موسیقی خیابانی «آس و پاسها» متولد ۱۳۵۲ ساکن تهران است که همراه با یک گیتاریست از دو سال پیش تا کنون در منطقه غرب تهران به اجرای موسیقی خیابانی می پردازد.
وی میگوید که پیام و خط مشی گروه «آس و پاسها» بیشتر تشویق جوانان و شهروندان ایرانی به حضور در موسیقی زنده و خیابانی و دور کردن آنها از موسیقی الکترونیک و دیجیتال است.
وی با بیان این که صدا در موسیقی زنده بدون افکت کامپیوتری از میکروفون خارج میشود میافزاید: «موسیقی زنده مثل غذای سالم و طبیعی برای شادابی و سلامت اعصاب و روان افراد و بهخصوص دوری جوانان از مواد مخدر بسیار مفید است.»
او میگوید: «دوست داشتم در گروهمان سه یا چهارنوازنده دیگرداشته باشیم اما درآمدی نداریم اگر این کار را بکنیم باید آخر وقت مبلغ ناچیزی را تقسیم کنیم که برای هیچ یک از اعضای گروه به صرفه نیست.»
این هنرمند، مشکل اصلی گروهشان را شکایت تلفنی کسبه و مغازهدارها یا نیروی انتظامی یا شهرداری عنوان میکند و میافزاید: « برای مثال، جلوی قنادی لادن سعادت آباد می رویم، به شهرداری زنگ میزنند، میآیند و بساط ما را جمع میکنند و میبرند، در رستوران نارنجستان سعادتآباد هم همینطور، البته کسانی هستند که به موسیقی ما علاقه نشان داده و اشکالتراشی نمیکنند، مثل مدیر قنادی وی آی پی در شهرک غرب که خیلی هوای ما را دارد یا پاساژ تیراژه یک در اشرفی اصفهانی یا بعضی اوقات در پاساژ گلستان. مجموعه رستورانهای زنجیرهای بوفه، تیراژه، الماس هروی، پالادیوم و گلستان هم بدون دریافت پول، به ما اجازه فعالیت میدهند.»
به گفته وی، فعالان موزیک خیابانی شریفترین و حلالترین درآمد را کسب میکنند، هیچ قیمتی بر روی کاری که عرضه میکنند نمیگذارند، هر کس هر قدر دلش میخواهد میپردازد، بعضی وقتها ۵۰ نفر رد میشوند موزیک خیابانی را گوش میکنند ولی پولی نمیدهند.
او با تاکید بر حمایت زنان و دختران از موسیقی خیابانی میگوید: «از هر ده نفر آقایی که از جلوی ما عبور میکنند شاید سه نفرشان از بچههای موزیک خیابانی حمایت میکنند اما از هر ده خانمی که از جلوی موزیک خیابانی رد میشود هفت نفرشان از ما حمایت میکنند. به نظرمن، زنان درک بهتری از موزیک خیابانی دارند شاید اگر حمایت بانوان نبود این کار تعطیل میشد.»
به گفته تهیدست، آنها مجبور هستند دو شغل داشته باشند؛ صبحها سر کار دیگری هستند و بعد از ظهرها به کار موزیک خیابانی میپردازند چون این کار به تنهایی جوابگوی هزینههای آنها نیست مخصوصا اگر سه نفر در گروه باشند.
وی می افزاید: «ما موزیکهای شش و هشت اجرا نمی کنیم، اگر مردم حرکات موزون انجام بدهند موزیک را قطع میکنیم چون اساساً موزیک شاد اجرا نمیکنیم.»
تهیدست با اشاره به این که گروه «آس و پاسها» علاقمند به گرفتن مجوز رسمی هستند اما صدور مجوز مستلزم داشتن اسپانسر و حامی است میگوید: «اگر مجوز داشته باشیم از کف خیابان بالا میآییم، کف خیابان اجرا بسیار سخت است، مشکل باران و برف و سرما داریم، مشکل کاسبها را داریم که شاید هم طبیعی باشد، سر و صدا اذیتشان میکند، اما کاسبهایی هم هستند مثلاً در خیابان گاندی میگویند آقا بیا و کنار مغازه ما موسیقی اجرا کن، اما متاسفیم برای بعضی از کاسبها که زنگ می زنند به شهرداری و نیروی انتظامی، شهرداریها هم اگر جلوی گروه ما شلوغ باشد میآیند تذکر میدهند، بعد بساط ما را جمع می کنند و می برند که یک بار این اتفاق افتاد.»
این هنرمند در ادامه توضیح می دهد: «آدمهای پولداری که با ماشینهای مدل بالا و سر و وضع مناسب، جلوی قنادیها پارک می کنند تا شیرینی بخرند، نه تنها حمایت مالی نمیکنند بلکه بی محلی هم میکنند اما یک روز در حال اجرا بودیم که یک پیک موتوری که چند ظرف غذا همراهش بود، دو تا غذا به ما هدیه داد و گفت باهاتون حال کردم. شما معرفت را در قشر کم درآمد و پایین شهر میبینید، معرفت را آن دختر کارمندی دارد که با وجود حقوق ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومانی، برای تداوم موزیک خیابانی ۵ تا ۱۰ هزار تومان کمک میکند.»
گروههای جوان و با استعداد موسیقی خیابانی در ایران با وجود همه فراز و نشیبها و محدودیتها راه خود را برای جلب نظر عابران و رهگذران و امرار معاشی هرچند ناچیز ادامه میدهند. برای کسانی که جهت رفتن به کنسرتهای موسیقی پولی ندارند گوش کردن به اجراهای گروهی یا تکنوازی نوازندگان و خوانندگان موسیقی خیابانی فرصتی بیهمتا به شمار میرود.