احمد رأفت – در جهان امروز هر چیزی خریدار داشته باشد به فروش هم میرسد. در ماههای اخیر بازار فروش باکرگی دختران جوان از طریق شبکههای مجازی رونق گرفته است. در این دوران بحران اقتصادی و بیکاری روزافزون، کم نیستند دخترانی که در شبکههای مجازی اولین رابطه جنسی خود را به حراج میگذارند و خریداران هم کم نیستند و در این بازار به رقابت با یکدیگر نیز میپردازند.
کاترین استون، دختر ۲۰ ساله آمریکایی، برای جلوگیری از حراج خانهای در شهر سیاتل که در آن با پدر و مادرش زندگی میکند، باکرگیاش را به حراج گذاشته و خواهان ۴۰۰ هزار دلار است. مبلغی که باید به بانک بپردازد تا خانه حراج نشود. کاترین در گفتگو با شبکه خبری سی ان ان میگوید: «روزی در شبکههای مجازی با آگهی روسپیخانهای در ایالت نوادا روبرو شدم و به فکر افتادم با وساطت آنها باکرگیام را به حراج بگذارم». در ایالت نوادا روسپیخانهها قانونی هستند و از طریق آگهی در رسانهها و شبکههای اجتماعی مشتریان را جلب میکنند.
دنیس هوف، صاحب این روسپیخانه میگوید: «در این کار خیر از کاترین حمایت میکنیم و سهمی هم از این مبلغ برنخواهیم داشت». کاترین در همین گفتگو در پاسخ به کسانی که انتخاب او را به پرسش میکشند، میگوید: «معتقدند که اولین رابطه جنسی و از دست دادن باکرگی باید با عشق همراه باشد. من هم به خاطر عشقی که بهخانوادهام دارم تصمیم گرفتم باکرگیام را به فروش بگذارم». کاترین که خواهان ۴۰۰ هزار دلار است، آخرین پیشنهادی که دریافت کرده ۳۴۰ هزار دلار است. او میگوید: «بسیار خوشبین هستم که تا چند هفته دیگر بالاخره پیشنهادی ۴۰۰ هزار دلاری دریافت کنم».
فروش باکرگی، پدیدهای جهانی
از سیاتل به لندن میرویم. در پایتخت انگلستان، رُزی راید ۱۸ ساله نیز با آگهی در سامانهی اینترنتی باکرگی خود را برای پرداخت شهریه دانشگاه به حراج گذاشت. رُزی که همجنسگرا است و با دوست دخترش زندگی میکند، توانست برای باکرگیاش خریداری پیدا کند که به او ۱۲ هزار پوند پرداخت کند. خریدار باکرگی این دانشجوی ۱۸ ساله بریتانیایی مردی بود ۴۴ ساله، پدر دو فرزند که به تازگی از همسرش جدا شده بود. رُزی در گفتگو با نشریه بریتانیایی News of the World میگوید «تجربه هولناکی» بود و میافزاید: «پس از بازگشت به خانه در آغوش دوست دخترم ساعتها گریه کردم». رُزی دولت را مقصر میداند که «نه تنها اقدامی برای کاهش شهریه دانشگاهی نمیکند، بلکه هر چند سال یک بار نیز آن را افزایش میدهد».
النا، دختری بیست ساله در ایتالیا است که دو سال پیش پدرش را در یک حادثه از دست داد. مادر او سخت بیمار است وقدرت کار کردن ندارد و النا نه تنها از او بلکه از برادر ۱۲ سالهاش نیز باید نگهداری کند. النا در گفتگو با یک رسانه ایتالیایی میگوید: «از ناچاری به فکر فروش باکرگیام افتادم، چون در اینترنت خوانده بودم که مشتریان همخوابگی با دختران باکره کم نیستند.» النا میافزاید: «بسیاری از کسانی که در پی انتشار این آگهی با من تماس گرفتند جوانانی بودند که برای مزاح و لودگی برایم ایمیل میفرستادند، تا اینکه بالاخره مردی میانسال تماس گرفت».
النا میگوید: «شاید از دید بسیاری این کار خودفروشی به حساب بیاید، ولی من در هیچ لحظهای چنین احساسی نداشتم و البته شانس هم آوردم که طرف مقابل هم در هیچ لحظهای رفتاری نداشت که این احساس را در من به وجود آورد». النا در ادامه میگوید پس از آن شب، چندین بار دیگر نیز با این مرد ملاقات و رابطه جنسی داشته و هر بار هم از او پول دریافت کرده است، ولی بلافاصله میافزاید که با هیچ مرد دیگری در این مدت رابطه نداشته است.
بازی فروش باکرگی
البته بسیاری از روی احتیاج مانند کاترین، رُزی و النا باکرگیشان را به حراج نمیگذارند. کم نیستند که حراج پیکر را نوعی بازی میدانند و یا برای خرید چند دست لباس گرانقمیت دست به این کار میزنند. آنا فشنکو، دختر ۱۷ ساله روس، یکی از آنهاست. آنا که چندی پیش در یک مسابفه زیبایی در مسکو در جایگاه دوم قرار گرفت، برای فروش باکرگی خود به دوبی سفر کرد.
آنا میخواست اولین رابطه جنسیاش نه عشق بلکه چند لباس از برندهای معروف و مقداری پول برای او به ارمغان بیاورد. البته برخلاف النا، رُزی و یا کاترین، باکرگی او در حاشیه خلیج فارس دههزار دلار و چند دست لباس بیشتر ارزش نداشت. آنا در بازگشت به مسکو، بنا بر آنچه دوستاناش به یک رسانه محلی گفتند، از حراج باکرگیاش زیاد راضی نبود. آنا گویا گفته است که در امارات عرضه باکرگی رواج بسیار دارد و بنا بر این پولی که برای خرید آن پرداخت میکنند به دلیل رقابت زیاد قابل توجه نیست.
فروش باکرگی در راه خیر
کاترینا میلیورین، دانشجوی برزیلی ۷۸۰ هزار دلار برای فروش باکرگیاش در یک حراج نیمه رسمی به دست آورد. مستندی با عنوان «در جستجوی باکره» داستان زندگی کاترینا را به تصویر کشیده است. این دختر برزیلی با پولی که از فروش باکرگی خود به دست آورد خانهای برای کارتنخوابها ساخت. پولی که یک مرد ژاپنی به نام ناتسو پرداخت. کاترینا نیز اتهام خودفروشی را رد میکند و شکی ندارد که فروش شب اول او نیز با عشق همراه بوده است. میگوید: «نه عشق به کسی که با من همخوابه شد، بلکه عشق به کسانی که از فروش این باکرگی صاحب سقفی روی سرشان شدند».
رافائلا فیکو که در سال ۲۰۰۹ در برنامه پربیننده «برادر بزرگ» ایتالیا شهرت یافت ادعا میکند که باکرگیاش را در خاتمه این سریال تلویزیونی به مبلغ یک میلیون و ۸۰۰ هزار دلار به ثروتمندی از یکی از کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس فروخته است. رافائلا نیز میگوید بخشی از این پول را در راه خیر مصرف کرده و با بقیه آن نیز آپارتمانی برای خود خریده است.
از این داستانها در رسانهها و به ویژه در فضای مجازی زیاد است. سوالی که بسیاری مطرح میکنند مربوط به تصمیم این دختران برای فروش اولین دیدار سکسیشان نیست. پرسش اصلی این است که چرا باکرگی دختران جوان این همه خریدار دارد! خریدارانی که حاضر هستند حتی یک میلیون و ۸۰۰ هزار دلار برایش پرداخت کنند.
تقاضا عرضه را میآفریند
استفانو کارتا، روانکاو ایتالیایی در گفتگو با کیهان لندن میگوید: «در دنیای امروز که همه چیز بر پایه عرضه و تقاضا است، در مسائل اجتماعی باید بیش از آنکه به دنبال دلایل عرضه بود به سراغ علل تقاضا رفت چون دومی است که شرایط را برای اولی مهیا میکند». این روانکاو و استاد دانشگاه میافزاید: «اگر تقاضا برای همخوابگی با یک باکره وجود نداشته باشد، عرضه آن به خودی خود منتفی میشود».
ولی چرا هنوز باکرگی یک «ارزش» به حساب میآید و چرا همخوابگی با یک باکره برای برخی تا این اندازه مهم و یا وسوسهانگیز است؟ استفانو کارتا در این رابطه به کیهان لندن میگوید : «همانگونه که باکرگی متاسفانه هنوز یک ارزش به حساب میاید، سکس با یک زن باکره برای برخی مردان نماد قدرت است. فکر میکنند با برداشتن باکرگی یک زن، برتری خود را به جنس مخالف به اثبات میرسانند».
این روانکاو ایتالیایی معتقد است: «مرد وقتی با زنی باکره رابطه جنسی برقرار میکند، احساس فتح یک قلعه را دارد و خود را جنگجویی میبیند که دشمن را شکست داده و بر او پیروز شده و اولین نفری است که در این جنگ به پیروزی دست یافته است». استفانو کارتا در پایان گفتگو با کیهان لندن میافزاید: «از نظر رابطه صرفا جنسی و لذت فیزیکی، همخوابگی با یک زن باکره و برداشتن باکرگی او «به هیچ وجه لذتبخش نیست. لذت این چنین رابطهای تنها روانی است و به همین دلیل نیز کسانی که صرفا از این رابطه لذت میبرند را باید بیمار روانی به حساب آورد».