[دیدگاه]
کیهان آنلاین – ۱۲ اسفند ۹۳ – اندیشه همگرایی پایدار ایرانیان، بنابه سرشت خود یک اندیشه سیاسی-اجتماعی حق مدار است که به شهروندان، طبیعت و محیط زیست به مثابه یک کل واحد می نگرد. چنین اندیشه ای به ناگزیر دمکراسیخواه، لاییک و عدالتجویانه است و از این رو به نقد و مبارزه با سیاست هایی که ناقض این حقوق و اصولاند می پردازد.
*****
یکی از مانعهای اساسی بر سر راه همگرایی پایدار ایرانیان، ذهنیت استبدادزده انسان ایرانی است. سایه سنگین حاکمیت استبداد در طول تاریخ دیرپای ایران، چنان فضای مسمومی ایجاد کرده که نه تنها مانع رشد و شکوفایی اندیشه های سیاسی می شود، بلکه فرهنگ سیاسی کشور را دچار بیماری مزمنی کرده است که برخی از نشانه های آن عبارتند از:
- توطئه پنداری: ذهنیت استبدادزده در پس هر حرکت سیاسی ابتدا در جستجوی یک توطئه است.
- تهدیدانگاری: ذهنیت استبدادزده در وجود هر حرکت سیاسی، به جای دیدن فرصت و امکان نوین، در درجه اول خطر و تهدید جدید می بیند.
- مطلق گرایی: ذهنیت استبدادزده گرایش به مطلق کردن واقعیت ها دارد. از این دیدگاه تنها یک «هدف عمده» سیاسی و اجتماعی وجود دارد. برای رسیدن به این «یگانه هدف» تنها یک راه و شیوه وجود دارد. هر هدف و شیوه دیگری به مثابه «انحراف» از حقیقت مطلق درک شده و باطل خوانده می شود.
نمونه های فراوانی از این علامت های فرهنگ بیمار سیاسی را می توان در رفتار و ادبیات سیاسی حکومتگران ایران به روشنی مشاهده کرد. هر حرکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که به مذاق حکومتگران خوش نمی آید مُهر «توطئه استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل» می خورد (توطئهپنداری). هر گونه حرکت اجتماعی، فرهنگی، هنری و حقوق بشری که دگراندیشانه باشد، تهدید تلقی شده و به شدت سرکوب میشود. برای نمونه حتی درویشان نیز در جمهوری اسلامی خطر محسوب می شوند (تهدیدانگاری). از دید حکومتگران ایران، تنها یک حزب (حزب الله)، یک رهبر (ولی فقیه)، یک فرهنگ (ولایت مدار) و همیشه تنها یک چیز وجود دارد که قابل قبول است (مطلقگرایی).
متاسفانه ذهنیت و فرهنگ سیاسی استبدادزده، تنها منحصر به حکومتگران و صاحبان قدرت نیست. این فرهنگ و ذهنیت در لایه لایه اجتماع و به شدت و ضعف در میان مخالفان حکومت و قدرت نیز به چشم می خورد. به عنوان نمونه می توان نشانههای پیش گفته را در نزد برخی نیروهای سیاسی اپوزیسیون در برخورد با اندیشه همگرایی پایدار ایرانیان به روشنی مشاهده کرد.
پس از طرح این اندیشه در فضای سیاسی خارج از کشور، برخی آن را «توطئه»ای از سوی قدرتها در چارچوب جهانی شدن و در سمت اضمحلال ملی قلمداد کرده، برخی دیگر آن را به «جنبش سبز» منتسب کرده که قصد «انحراف مبارزه» را دارد (توطئهپنداری). بعضی ها نیز طرح اندیشه «سیاست آلترناتیو» در چارچوب همگرایی پایدار ایرانیان را «خطر»ی برای «آلترناتیو»سازی علیه رژیم نامیده (تهدیدانگاری) که مانع اتحاد نیروهای اپوزیسیون در جهت «یگانه هدف سیاسی» که همانا براندازی حکومت است، می شود (مطلق گرایی).
چنین نگرشی، با وجود پیگیری اش در مبارزه علیه رژیم و اعلام نیّت خود مبنی بر ایجاد اتحاد برای سرنگونی حکومت، طی سی سال گذشته، متاسفانه موفقیتی نداشته و برعکس، از بسیاری از ظرفیتهای بالقوه مبارزه سیاسی استفاده نکرده و به گسترش واگرایی ها یاری رسانده است.
واقعیت تلخ این است که ذهنیت استبدادزده با مطلق گرایی خود، قدرت سیاسی و در نتیجه مبارزه علیه آن را به یک جنبه فرو کاسته، خود را از دیدن تنوع سطوح مختلف واقعیت محروم کرده است. یکی از سطح های مبارزه سیاسی، سطحی است که در آن «آلترناتیوسازی» توسط گروه های منفرد یا همسو صورت می گیرد. اما سطح دیگری نیز وجود دارد که به چارچوب های عام تری می پردازد که در نهایت تکمیل کننده سطح «آلترناتیوسازی» است. «سیاست آلترناتیو» موردِ نظر همگرایی پایدار ایرانیان مربوط به این سطح عام تر است. مشکلات سیاسی امروز را با همان طرز فکر و اندیشه هایی که موجب پیدایش این مشکلات شده اند، نمی توان حل کرد. از این رو است که فرهنگ سیاسی ما به «سیاستی آلترناتیو» که ضعف ها و کمبودهای این فرهنگ را شناخته و جبران کند، نیاز دارد. بی توجهی به یک سطح، ارجحیت دادن یکی بر دیگری، رویارویی با نیروهایی که در این یا آن سطح فعال اند، تنها به ادامه فقر سیاسی و تداوم واگرایی های موجود می انجامد.
اندیشه همگرایی پایدار ایرانیان، بنا به سرشت خود یک اندیشه سیاسی- اجتماعیِ حق مدار است که به شهروندان، طبیعت و محیط زیست به مثابه یک کل واحد می نگرد. چنین اندیشه ای به ناگزیر دمکراسیخواه، لاییک و عدالتجویانه است و از این رو به نقد و مبارزه با سیاست هایی که ناقض این حقوق و اصول اند می پردازد؛ چه در امروز ج. ا. و چه در فردای پس از آن؛ چرا که سخن از یک همگرایی پایدار است. چنین همگرایی تاریخ مصرف ندارد و فقط مربوط به یک مقطع مشخص تاریخی نیست. البته روشن است که به دلیل تنوع نیروهای شرکت کننده در این فرآیند، همگرایی پایدار ایرانیان، در سطح «آلترناتیوسازی» نمی تواند عمل کند. اما چنین فرآیندی می تواند فرهنگ سیاسی، خودآگاهی اجتماعی و شبکه ای از امکانات مادی و معنوی ایجاد کند که به روند ایجاد آلترناتیوهای پایدار در کشور ما کمک کند.
به این ترتیب نگرانی آن دسته از نیروهای سیاسی، که با مضمون همگرایی پایدار ایرانیان هم جهتاند، از اینکه این همگرایی مانع اتحاد و آلترناتیوسازی آنان شود، بی مبنا است. مخالفت این نیروها با اندیشه همگرایی پایدار ایرانیان در وهله اول به آن هدفی ضربه می زند که آنان برایش در تلاش اند.
شرکت فعال این نیروها در شکل دادن و مضمون بخشیدن به فرآیند همگرایی پایدار ایرانیان، در درجه نخست گامی است بلند به سوی هدف هایی که خود آنان برایش مبارزه می کنند.