کامیار بهرنگ- آرش صادقی، فعال سابق دانشجویی و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی که به ۱۹ سال حبس محکوم شده بود دست به اعتصاب غذا زده است.
نزدیک به یک ماه و نیم پیش آرش صادقی در اعتراض به اجرای حکم و نحوه بازداشت گلرخ ابراهیمی ایرایی همسرش با انتشار نامهای از داخل زندان این اعتصاب را اعلام کرد. بنا به گزارشها، وضعیت جسمی او روز به روز وخیمتر میشود و در آخرین خبرها به دلیل افت فشار خون و بالا آوردن لختههای خون به بیمارستان منتقل شده است اما همچنان به اعتصاب غذای خود ادامه میدهد.
در همین حال کمپین «آرش صادقی را آزاد کنید» دست به کارزار جدیدی برای همصدایی با خواستههای او زده و مجموعهای از ویدیوهایی را که حامل پیامهای گوناگون شهروندان است منتشر میکند.
به همین مناسبت با حسین ترکاشوند و سلمان سیما گفتگویی انجام دادیم.
حسین ترکاشوند هدف از آغاز این کمپین ارسال ویدئوهای هم صدایی با آرش را اینگونه بیان کرد: «واقعیت این است که وضعیت جسمی آرش به نقطهی بسیار خطرناکی رسیده است و بعد از نزدیک به ۴۰ روز عدم پیگیری درخواستهای آرش از سوی مسئولان قوه قضائیه و زندان به مرزی رسیده بود که هر لحظه امکان این وجود داشت که اتفاق خطرناکی بیافتد. البته باید بگویم که این وضعیت امروز نه تنها بهتر نشده که وضعیت بدتر و خطرناکتری را پیدا کرده است. از طرفی دیگر متاسفانه آرش در نوعی انزوای خبری قرار گرفته بود و آنچنان به وضعیت آرش رسیدگی نمیشد و این سکوت و انزوا وضعیت آرش را چندین برابر بدتر کرده بود. مشابه این وضعیت پیش از این وجود داشت و ما شاهد نتایج ناگواری بودیم و به همین جهت بسیار نگران تکرار آن بودیم. یک بخش دیگر از انگیزههای ما این بود که وقتی یک زندانی برای رساندن صدای خودش به گوش دیگران از جاناش به عنوان آخرین ابزار استفاده میکند و دست به اعتصاب غذا میزند، کسانیکه خارج از زندان هستند اخلاقا و انسانا موظف هستند تا از صدای آن زندانی باشند و فارغ از تفکر و عقیده زندانی از او حمایت کنند».
از حسین ترکاشوند در مورد اینکه چرا از موضوع سکوت خبری به این سرعت عبور کرد سوال کردم. او بر این باور است که «پرونده آرش در سالهای گذشته با یک فراز و نشیب عجیبی روبرو شد و این موضوع به یک سری مسائل دامن زد که خبررسانی در مورد آرش را با سکوت همراه کرد.» ترکاشوند گفت: «من نمیخواهم این اتفاق را عمدی بدانم اما میدانم که خبررسانی در مورد آرش چه زمانیکه وکیلاش آقای علیزاده طباطبایی بود و چه بعدها که حتی زندان بودن آرش زیر سوال رفت همه اینها در هالهای از ابهام فرو رفت و این وضعیت موجب میشود کسانی که دغدغه دارند و در زمینه حقوق بشر فعالیت میکنند دست و دلشان بلرزد که برای وضعیت آرش کاری انجام دهند. اولین کاری که کمپین ما انجام داد این بود که این تردید را از بین ببرد و بگوید خانم و آقای محترم، فارغ از باور و عقیده آرش، آیا حاضر هستید اخلاقا از یک زندانی که در اعتصاب غذا به سر میبرد دفاع کنید یا نه؟»
سلمان سیما البته به جنبهی دیگری از این سکوت خبری اشاره کرد و گفت: «در ابتدای صحبتهایم مایلام عرض کنم که علاوه بر وضعیت بحرانی و فوقالعاده خطرناک آرش صادقی زندانی دیگری به نام مرتضی مرادپور هم بر اثر اعتصاب غذا در وضعیت خطرناکی به سر میبرد؛ همچنین سعید شیرزاد نیز از روز گذشته لبهای خودش را در زندان رجاییشهر دوخته و مهدی و حسین رجبیان، وحید صیادی و علی شریعتی به همراه رسول رضوی از جمله زندانیان سیاسی هستند که در اثر اعتصاب غذا در شرایط جسمانی خوبی به سر نمیبرند.»
وی سپس ادامه داد: «در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که متاسفانه پس از انتخابات سال ۱۳۹۲ و روی کار آمدن آقای روحانی به اصطلاح شستن دست آلوده جمهوری اسلامی از نقض حقوق بشر از سوی برخی آغاز شد. لذا برای این عده که خیلی هم تبلیغ عوض شدن فضا را میکنند انکار گفتمانشان خواهد بود که بگویند وضعیت در همین دوران بدتر هم شده است؛ البته این حرف من نیست و شما میتوانید به گزارشهای سازمان عفو بینالملل و آقای احمد شهید نگاه کنید تا متوجه وضعیت حقوق بشر شوید. منفعت عدهای از اصلاحطلبان این نیست که بخواهند در این مورد که هیچ حتی در مورد رهبران در حصر جنبش سبز هم صحبت کنند. این دسته از اصلاحطلبان صدای کسانی که خودی هستند را منتشر نمیکنند چه برسد به کسانی مانند آرش صادقی که حضورش در زندان و اعتصاب غذایش انکار تمام ادعاها و تهمتهاییست که به او وارد شده بود. من به خوبی به یاد دارم که دوستان در سایت کلمه به نقل از انصاف نیوز و با استناد به صحبتهای محسنی اژهای گفته بودند که حتی آرش در زندان به سر نمیبرد. امروز دیگر آنها نمیتوانند زندانی بودن او را انکار کنند و روسیاهی این ماجرا به روی کسانی ماند که با بیانصافی تمام زندانیان را دستهبندی میکنند و خودی و غیر خودی به راه میاندازند».
در مورد موفقیت این کمپین حسین ترکاشوند تاکید میکند: «ما بر این باوریم که خوشبختانه به بخشی از هدف خود رسیدیم و آن هالهای که پیشتر به آن اشاره کردم را شکستیم. باید بگویم امیدواریم که در مرحله اول آرش به خواستههای خود برسد و اعتصاباش را بشکند و در دیدی وسیعتر امیدواریم هرچه سریعتر آرش آزاد شود. اینجا باید تاکید کنم که آرش تنها زندانی در حال اعتصاب غذا نیست و ما به هیچ عنوان نمیخواهیم بگوییم تنها میخواهیم از آرش دفاع کنیم بلکه باید برای دیگر زندانیانی که در اعتصاب غذا هستند هم فعالیت شود و صدای آنها را هم بلند کرد. از همینجا هم اعلام میکنم که من و بخش بزرگی از دوستانم حاضر هستیم اگر دوستان و اطرافیان این زندانیان حرکتی را آغاز کنند در صورت نیاز هر کمکی لازم باشد انجام دهیم».
سلمان سیما نیز به اهمیت همصدایی با زندانیان اشاره کرد و گفت: «یک شعری هست که میگوید “ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد”؛ میخواهم بگویم اولین وظیفه ما بیرون زندان این است که به زندانی بگوییم از یاد نرفتی. بنا به اطلاعاتی که ما داریم خبر این ویدیوهای حمایتی به گوش آرش رسیده؛ اینجا اجازه بدهید به تجربه شخصی خودم اشاره کنم. من دانشجوی دانشگاه آزاد بودم و وقتی در زندان بودم خیلی از دوستان و گروهها لطف کردند و حمایت کردند (که اینجا از همه آنها تشکر میکنم) اما یک انجمن دانشجویی در بوشهر که من اصلا آنها را نمیشناختم برای آزادی من بیانیه داده بود و همین یک بیانیه که در یک وبلاگ گمنام منتشر شده بود برای روحیه من کافی بود. اتفاقی که آنجا میافتد این است که بازجو میخواهد به تو بگوید که ببین، دنیا سر جای خودش هست و برای کسی مهم نیست که تو در اعتصاب هستی یا نه. این کمپینها در واقع برای آن است که به زندانی نشان دهیم که تو برای ما مهم هستی، شاید نتوانیم با این کمپینها تو را آزاد یا خواستههایت را برآورده کنیم اما در حد همین که به تو میگوییم ما هم با تو هستیم، ارزش دارند. شما به تنوع گروهها و تفکرات افرادی که این ویدیوها را ارسال کردند نگاه کنید، ما چنین همبستگی را کمتر شاهد بودیم و این همبستگی تنها به دلیل مظلومیت و صداقت آرش است. امروز وظیفه ماست که صدای آرش باشیم».
حسین ترکاشوند که خود مدتی زندانی بود و اتفاقا دست به اعتصاب غذا هم زده بود درباره دلایل این اقدام در زندانهای جمهوی اسلامی به کیهان لندن چنین گفت: «وقتی پای شما به سیستم زندان و سیستم قضائی در جمهوری اسلامی باز میشود با یک مجموعهای روبرو میشوید که با هیچ منطق و عقل سلیمی که شما با آن آشنا هستید، سازگار نیست. این منطق، یا بهتر است بگویم این بیمنطقی، که قابل درک برای بیرون از این مجموعه نیست، باعث میشود که هر مسیر منطقی برای رسیدن به خواستهها به نتیجه نرسد و شما چارهای جز این ندارید که به این طریق تلاش کنید. شما در واقع با این کار میگویید من اعتصاب غذا میکنم، روز به روز بدنام را نابود میکنم تا این پیام را به بازجو و سیستم برسانم که من چیزی برای از دست دادن ندارم و با تمام وجودم اعتراض میکنم. در واقع اساس این تصمیم که از بیرون غیرعقلانی به نظر میرسد، به دلیل غیرمنطقی بودن سیستم است. سیستم است که زندانی را به سمت اعتصاب غذا میبرد».
سلمان سیما هم در زندان تجربه اعتصاب غذا دارد و در مورد اعتصاب آرش صادقی میگوید: «طبق قانون مسئولیت حفظ سلامتی و جان زندانیها بر عهده سازمان زندانهاست. شما وقتی خلع سلاح شدهای و تنها چیزی که در دست داری جانات هست، آن سلاح آخرت را هم استفاده میکنی. من نمیتوانم بگویم که شرایط آرش را درک میکنم چرا که جای او نیستم ولی میتوانم تا حدی با آرش و دیگر دوستانی که در اعتصاب غذا هستند اعلام همدردی کنم. شما ببینید که چندین بار آرش را به زندان انداختهاند، انفرادی بودناش توسط برخی از اصلاحطلبان انکار شد، فشاری را که به او میآمد بالا بود، تصور کنید وقتی حمله میکنند که آرش را بازداشت کنند مادرش بر اثر فشار نیروهای امنیتی جاناش را از دست میدهد، تازه بیایند و پشت سرت شایعه هم درست کنند، مورد بیمهری واقع شوی و همسرت را هم به دلیل یک داستان منتشر نشده به زندان بیاندازند. واقعا در این حالت چه چیزی برای شما میماند؟ اعتصاب غذا آخرین سلاحیست که در دست آرش بود تا فریاد بزند یا مرگ یا آزادی. امیدوارم ما آزادی آرش را ببینیم نه اینکه متاسفانه شاهد آزادی آرش از زندان تناش شویم».
حسین ترکاشوند در مورد موفقیت و تاثیرگذاری کمپینهایی از این دست به کیهان لندن میگوید: «این چنین کمپینها قطعا روی ذهن کسی که اعتصاب غذا کرده است تاثیر دارد حالا یا به این معنی که زندانی به احترام این خواستهها اعتصاب خود را پایان میدهد یا اینکه متوجه میشود تنها نیست و روحیه بالایی به دست میآورد؛ تنها بودن از سختترین شرایطی است که زندانی داخل زندان با آن مواجه میشود. من بنا به تجربه شخصیام میگویم که احساس تنهایی سم مهلک برای یک زندانی است و کسانیکه بیرون هستند نباید اجازه بدهند که این حس به زندانی منتقل شود. سیستم جمهوری اسلامی نشان داده که تنها تحت فشار حاضر میشود یک روزنه تنفس باز کند یا درخواستی را عملی کند. من فکر میکنم وضعیت آرش و دیگر زندانیانی که در سکوت رسانهای بودند با این مدل فعالیتها که عموم مردم در آن مشارکت دارند جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار میدهد و آن را وادار به پاسخ میکند».
البته سلمان سیما بخش دیگری از این فشارها و کمپینها را نیز مطرح کرد و گفت: «فاز بعدی این کمپین در واقع فاز فشار سیاسی خواهد بود. فشار سیاسی از طریق نامهنگاری به سفارتهای جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف؛ همان کاری که به شکلهای مختلف سازمان عفو بینالملل انجام داده است، به راه انداختن توفانهای توییتری و مخاطب قرار دادن مقامات کشورهای دیگر از رئیس جمهوری آمریکا تا وزرای امور خارجه کشورهای دیگر. ما تجربه نسرین ستوده، حمید قاسمی و سعید ملکپور را داریم که حکم اعداماش شکست. ما حتی موقعیت مجید توکلی را تجربه کردیم که سه روز پس از اینکه جواد ظریف گفت او را نمیشناسد به مجید توکلی مرخصی دادند. میخواهم بگویم هر وقت به جمهوری اسلامی به صورت موثر فشاری وارد شد نتیجه مشخصی نیز حاصل شده است».
سلمان سیما که مدتی با آرش صادقی همبند بوده است در پایان این مصاحبه به شخصت آرش اشاره کرد و به کیهان لندن گفت: «من مدتی کوتاه با آرش در بند ۳۵۰ زندان اوین همبند بودم؛ آرش در زندان بسیار بیآزار بود اما یک سرسختی توام با لجاجت از او میدیدیم. وقتی بارها او را زندانی و آزاد میکردند ما به آرش میگفتیم که اعتصاب غذا نکند چرا که او شخصیت مبارزی دارد و تا پایان خط میرود. او به دسته خاصی وابسته نیست و به همین دلیل هم کل ظلم در نظام جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار داده نه اینکه ظلم جمهوری اسلامی را مانند برخی دوستان اصلاحطلب از خرداد ۸۸ به این سو بدانند. آرش کسی بود و هست که پای حرفاش میایستد و این درست همان چیزی است که مرا نسبت به اعتصاب غذای او نگران کرده. باید اینجا تاکید کنم با این شرایطی که به وجود آمده مسئولیت جان آرش صادقی امروز به طور مستقیم با شخص رهبر جمهوری اسلامی است».