زوزه‌‌ی گرگ‌ها در فوتبال؛
جمهوری اسلامی آلوده به تجزیه‌طلبی است

- تجزیه‌طلبان در استادیوم آزادی تهران در شرایطی علیه امنیت ملی و یکپارچگی کشور شعار داده و سرسپردگی آشکار خود به بیگانگان و کشورهای خارجی را به نمایش گذاشتند که دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی هفته‌ای نیست که فعالان مدنی و سیاسی را با اتهام واهی «اقدام علیه امنیت ملی» روانه زندان نکند

شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ برابر با ۱۷ دسامبر ۲۰۱۶


مسابقه فوتبال میان دو تیم استقلال و تراکتورسازی تبریز که نوزدهم آذرماه ۹۵ در ورزشگاه آزادی برگزار شد با حاشیه‌هایی روبرو شد که از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند.

در این مسابقه تعداد قابل توجهی از هواداران تیم تراکتورسازی تبریز با سردادن شعارهایی ضد ایران و تمامیت ارضی، و همچنین شعار بی ربط «خلیج عربی» پرچم بی‌ربط‌تر جمهوری آذربایجان را برافراشتند و صدای زوزه‌ی گرگ را که نماد پان‌ترک‌هاست سر دادند. آنها همچنین اقدام به خواندن سرود فرقه دموکرات آذربایجان کردند.

تحریکات پان‌ترکیستی در مسابقه فوتبال

پیشتر نیز در بازی‌های تراکتورسازی تبریز چنین اقداماتی از سوی هواداران این تیم ورزشی رخ داده که با واکنش دیگر تماشاچیان حاضر در ورزشگاه، ورزشکاران و مربیان از جمله علی دایی، هنرمندان و تعدادی زیادی از مردم روبرو شد. در این میان از واکنش مورد انتظار، یعنی واکنش مسئولان ورزشی، فدراسیون فوتبال، نهادها و سازمان‌های امنیتی و دولت هیچ خبری نبوده است.

نکته قابل توجه اینست که تیم تراکتورسازی متعلق به سپاه عاشوراست و مصطفی آجرلو یکی از چهره‌های امنیتی سپاه پاسداران، مدیر عامل این تیم است. به بیان دیگر در حالی فعالان تجزیه‌طلب در تیم تراکتورسازی و در قالب طرفدار به راحتی به ورزشگاه می‌آیند، بنر «آذربایجان جنوبی ایران نیست» به دست می گیرند و شعارهای تجزیه‌طلبانه سر می‌دهند که این تیم متعلق به یکی از امنیتی ترین نهادهای جمهوری اسلامی است؛ نهادی که مدعی است برای تامین امنیتی ملی کشور در خارج از مرزهای ایران در عراق و سوریه وارد جنگ و عملیات نظامی شده است.

ریشه‌های تاریخی یک تحریف هدفمند

گذشته از چگونگی به وجود آوردن «جمهوری آذربایجان»، تاریخ به ما می‌گوید در استان آذربایجان، بعد از حوادث مشروطه که در آن ایران‌گرایی محور اصلی و سعادت ایران مسئله بود، در درون آتش جنگ جهانی دوم، فرقه دموکرات توانست بر خلاف مصالح ایران و وحدت ملی گام بردارد. در عین حال اسناد نشان می‌دهد که کارگزاران و عوامل آن جدایی‌طلبی هدفمند، از «دایی یوسف» استالین و میرجعفر باقراف و بریا، فرمان و دستور می‌گرفتند. آن غائله قبل از رسیدن ارتش ملی و به همت اهالی منطقه و وطن‌خواهان خاموش شد و عوامل استالین کمتر از یک سال نتوانستند با تکیه بر قدرت ارتش سرخ و فداییان قفقاز بر آذربایجان فرمان برانند.

به نظر می‌رسد قبل از انقلاب سال ۵۷ آگاهی مناسب نسبت به این حادثه و ریشه‌ها و نگاه آن غائله وجود داشت و توجه  می‌شد که کانون آن خطر که بیرون از مرزهای ایران قرار داشت کاملا از بین نرفته است.

جمهوری اسلامی با ایدئولوژی انترناسیونالیستی

نگاه بخشی از  نیروهای مشارکت‌کننده در انقلاب ۵۷، معطوف به یک ایدئولوژی انترناسیونالیستی بود که بسیاری از گزاره‌ها و باورهای خود را از اندیشه چپ گرفته بود. یک اسلام‌گرایی با ادبیات انقلابی چپ که به‌ طور مشخص در تمایز با روحانیت سنتی قرار می‌گرفت. روحانیتی که مشروعیت خود را از مشروطه می‌گرفت و برای شاه شیعیان دعا می‌خواند و سلامتی او را خواهان بود. این روحانیت اما مجلس شورای ملی و نهادهای مدرن مدنی را نیز پذیرفته بود.

انقلاب ۵۷ اما با آموزه‌هایی همراه بود که آنها را از چپ تقلید کرده بود. مبارزه با سرمایه‌داری-و در واقع با بورژوازی ملی-، جنگ با ناسیونالیسم که به گمان آنها مانع حرکت مترقیانه جامعه به‌ سوی سوسیالیسم و اتحاد جهانی می‌شد و مخالفت با مشروطه و سلطنت.

ریشه‌های تحریف واقعیات تاریخی و حتی جغرافیایی در انقلاب ۵۷ با دو ایدیولوژی اسلامی و چپ که ظاهرا مخالف یکدیگر بودند، سیراب شد و با تثبیت جمهوری اسلامی به صورت برنامه‌ریزی شده و سازمان‌یافته در همه جا به پیش برده شد: از دبستان و دبیرستان و دانشگاه تا رادیو و تلویزیون و مطبوعات. در تمام نزدیک به چهار دهه‌ی گذشته، سعی شد حافظه تاریخی تا حد ممکن  منحرف و واقعیات تاریخی به شکل دیگری نمایش داده شوند. جمهوری اسلامی شروع کرد تا تاریخ را از نو بنویسد. تاریخ واقعی ایران و هر آنچه در اسناد و نقشه‌ها و تحقیقات آمده است، دست‌مایه تحقیر شد. کینه از تاریخ ایران و نمادهای آن به اندازه‌ای بود که خلخالی قاضی‌القضات جمهوری اسلامی حتی قصد ویرانی تخت جمشید کرد.

دوگانه ملت- امت و تقابل آنها با یکدیگر تبدیل به آموزه و برنامه رسمی نظام شد، به همین دلیل طبیعی بود که تمام عناصر متعلق به امر ملی مورد بی مهری واقع شود، از جمله زبان فارسی و تاریخ چندین هزارساله و هویت ملی و فرهنگی…

این رویکرد جدید باعث ‌شد، عوامل قوم‌گرا، اعم از چپ و راست، که متعلق به حوزه فکری قفقاز بودند بهتر بتوانند فعالیت کنند. آموزه‌های متعلق به حوزه جمهوری آذربایجان آن مقدار در جهت حذف همه نشانه‌ها و عناصر ملیت ایرانی مهیا شده بودند که بتوانند کادرهایی مناسب با این ایده فراهم کنند و منتظر فرصت مناسب بنشینند.

مطالبه‌سازی در دوران خاتمی

از سال ۷۶ و انتخاب محمد خاتمی به‌عنوان رییس‌ جمهور، جناح به اصطلاح «چپ» که به اصلاح‌طلبان مشهور شد، در رقابت‌های اعلام‌نشده با جریان‌های نه چندان قوی لیبرال و ملی، تلاش کردند مطالبات ملی و سراسری را به ‌صورت تحریف شده‌ به مطالبات محلی تبدیل و در واقع کاهش دهند. این مطالبه‌سازی با پروژه‌ی هویت‌سازی که در دستور کار همسایگانی چون ترکیه بود همخوانی داشت.

به این ترتیب در شرایطی که آگاهی ملی، در دوران پس از جنگ هشت ساله، صدمه و ضربه اساسی دیده است، نفوذ افرادی با گرایش‌های قومی در ارگان‌های رسمی عملاً فضا را مهیا کرد تا افراد فرصت‌طلب بتوانند کسانی را که از این فرآیند متأثر شده‌اند بسیج کنند.

این مطالبات اما با توجه به عملی کردن برخی خواست‌های پیش پا افتاده‌ی زبانی، مانند انتشار روزنامه و… باقی ماند تا احمدی‌نژاد با سفرهای استانی و پوشیدن لباس‌های محلی آن را به مضحکه تبدیل کند و روحانی‌ هم وعده‌ی «آموزش به زبان مادری» را تکرار کند. هیچ کدام از این حرکات و این ظرفیت‌ها از چشم همسایگان دور و نزدیک ایران پنهان نماند.

امروز مسئله ابعاد خطرناک‌تری پیدا کرده است  و این را در التهاب خاموش نشدنی منطقه که با جنگ سوریه بیشتر گُر گرفته است می‌توان دید.

کام‌روایی تجزیه‌طلبان

اکنون افرادی که آلوده به تفکر قوم‌گرایی و اقتدار قومی هستند در بسیاری از سطوح جمهوری اسلامی خود را نشان می‌دهند. از یک سوی در مجلس شورای اسلامی، فراکسیون مناطق ترک‌نشین راه می‌اندازند و بر طبل جدایی و تبعیض بیشتر بین مردمی می‌کوبند که به هر حال به دلیل سیاست‌های نابخردانه‌ی جمهوری اسلامی از یکدیگر پراکنده‌اند، و از سوی دیگر می‌توانند امکاناتی برای تیم تراکتورسازی ایجاد کنند که هواداران‌اش تبدیل به ابزار دست دشمنان یکپارچگی ایران شوند.

بهنام محمدی kayhan.london©

از جمله افرادی با این دیدگاه که به سطوح بالای امنیتی رژیم ایران راه یافته‌اند می‌توان به محمدحسین صدیق، از دوستان نزدیک حسن خمینی و مسئول نشر آثار آیت‌الله خمینی به زبان ترکی در «مرکز نشر آثار امام» اشاره کرد که اقدام به شکایت از روزنامه‌نگارانی کرده است که در نقد فعالیت تجزیه‌طلبان در ایران مطلب نوشته‌اند. عباس سلیمی نمین از چهره‌های امنیتی جمهوری اسلامی و مدیر «دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران» یکی دیگر از این افراد است که ناصر پورپیرار را چنان بال و پر داد که هر آنچه می‌خواهد در کتاب‌هایی که تاریخ ایران و هویت ملی و فرهنگی ایرانیان را به شدت تحریف می‌کند، بنویسد و منتشر کند.

از این نکته‌ی مهم نیز نباید گذشت که وقتی افرادی با توجیه پیگیری به اصطلاح مطالبات قومی «آذری‌ها» در ورزشگاه تهران نام خلیج ‌فارس در جنوب ایران را با نام جعلی «خلیج عربی» عوض می‌کنند، روشن می‌شود که مسئله اصلا بر سر مطالبات محلی یا قومی نیست بلکه افرادی که این هواداران بی‌خبر و ناآگاه را شیر کرده و پرچم و بنر به دست آنها داده‌ و شعار در دهان‌شان گذاشته‌اند، به دنبال اهداف دیگری هستند که فقط بر اساس تحریف و تخریب هویت تاریخی و فرهنگی مردمان و کشور هزاران ساله‌ای ایران می‌توان به آن دست یافت.

همان‌گونه که انتظار می‌رفت، پس از آنچه در استادیوم آزادی تهران روی داد، مجری شبکه «العربیه» با انتشار ویدئوی شعار هواداران تراکتورسازی از آنها تقدیر کرد و مدعی شد: مردم ایران می‌دانند که نام واقعی این خلیج «خلیج عربی» است! معلوم نیست چرا «مردم ایران» باید به جای خلیج فارس سنگ «خلیج عربی» را به سینه بزنند. همچنین «گوناز تی‌وی» که از رسانه‌های حامی تجزیه‌ی ایران است و از استان‌ آذربایجان در ایران با عنوان جعلی «آذربایجان جنوبی» نام می‌برد، با نشان دادن تصاویر مربوط به ورزشگاه آزادی و شعارها و حرکات هواداران تراکتورسازی، به بهره‌برداری تبلیغاتی به نفع جریان‌های تجزیه‌طلب و دشمنان یکپارچگی ایران پرداخت.

واقعه‌ی استادیوم آزادی تهران علیه امنیت ملی و یکپارچگی کشور و سرسپردگی آشکار به بیگانگان و کشورهای خارجی در حالی روی داد که دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی از یک سو مدعی  است همه چیز را زیر کنترل خود دارد و از سوی دیگر هفته‌ای نیست که فعالان مدنی و سیاسی را با اتهام واهی «اقدام علیه امنیت ملی» روانه بازجویی و زندان نکند.

[کیهان لندن شماره ۹۰]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=62592