اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و عقیدتی همچنان ادامه دارد. علی شریعتی که بیش از ۷۵ روز پیش اعتصاب غذای خود را آغاز کرد در شرایط جسمانی بسیار خطرناکی بسر میبرد.
شایسته شهیدی مادر علی شریعتی در ۷۲امین روز اعتصاب غذای فرزندش به علت عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد. علی شیرزاد هم پس از بیهوشی در زندان رجاییشهر به بیمارستان خمینی منتقل شد.
در حال حاضر علاوه بر علی شریعتی و علی شیرزاد، آیتالله محمد رضا نکونام، مهدی کوخیان، فواد یوسفی، محمدصابر ملک رئیسی، احمد رضا جلایی و شهروند لبنانی نزار ذکا نیز در اعتصاب غذا بسر می برند. در روزهای گذشته زینب سکاوند که در زندان اورمیه در انتظار اجرای حکم قصاص به اتهام قتل همسرش بسر میبرد، با قول مساعدت مقامات زندان به اعتصاب غذای خود پایان داد.
مرگی که عصیان یک زندگی است
سعید شیرزاد، فعال حقوق کودکان که بدون خواستی برای خود و تنها برای حمایت از دیگر زندانیان و خانوادههای آنان از ۱۷ آذر با دوختن لبهایش اعتصاب غذا را آغاز کرده است، قبل از بیهوشی و انتقال به بیمارستان در نامهای که نسخهای از آن به کیهان لندن نیز ارسال شده است، مینویسد: «همانطور که در نامهی اعتصاب غذا اعلام کرده بودم، این اعتصاب به هیچ عنوان شخصی نیست. لذا با توجه به ادامهی رویهی مذکور که حتی مواردی از آنها منجر به مرگ زندانیان شده است، به این اعتصاب ادامه میدهم. بلکه اینگونه صدای محبوسشدهی زندانیان دربندی باشم که صدای بیصدایشان را فریادرسی نیست.»
سعید شیرزاد این نامه را با شعری از کارو به پایان میرساند:
من میمیرم… اما مرگ من، مرگ زندگی من نیست …
مرگ من انتقامی است که زندگی من از جعلکنندهی نام خود میگیرد …
من میمیرم تا زندگی زیر دست و پای مرگ نمیرد …
مرگ من عصیان یک زندگی است که نمیخواهد بمیرد!
آرش را دریابید
آرش صادقی که با خواست آزادی همسرش گلرخ ابراهیمی ایرایی اعتصاب غذا را آغاز کرده بود و پس از موافقت با مرخصی گلرخ به این اعتصاب پایان داده بود، با وجود وضعیت جسمانی بسیار بد، پس از چند ساعت از بیمارستان مجددا به زندان بازگردانده شد. همزمان با تمدید مرخصی گلرخ موافقت نشد و حکم بازگشت او به زندان زنان اوین صادر شد. مقامات به راحتی زیر قولهایی زدند که به آرش در رابطه با پرونده همسرش داده بودند. حسین صادقی، پدر آرش، ۲۳ دیماه نامهای خطاب به علی خامنهای نوشته که نسخهای از آن برای کیهان لندن نیز ارسال شده است.
حسین صادقی از جمله مینویسد: «حالِ این روزهای من جوری است که نه کاری به گریههای شما دارم نه به گریههای خودم. من به تنلرزه دچار شدهام. جوان من دارد آب میشود. بعد از هفتاد روز اعتصاب غذا، چند جور بیماری به تار و پودش راه یافته از درون میخوردش.»
حسین صادقی در پایان نامهاش از علی خامنهای میخواهد که «آرش را دریابد». حسین صادقی مینویسد: «من نه از شما برای پسر و عروسم آزادی میخواهم نه برای خودم گرهگشایی. لطفاً دستور فرمایید آرشِ مرا از زندان به یکی از بیمارستانها ببرند و مداوایش کنند. فکر نمیکنم این خواسته زیادی باشد. مگر اینکه طعم گریههای پرندهای که همه کرک و پر خود را کنده تا جوجههایش را از سرما برهاند به چیز دیگری تعبیر شود. آرشِ مرا دریابید آقا. دارد از دست میرود. دستور بفرمایید به بیمارستانی منتقلش کنند و مداوایش کنند.»
ضرب و شتم زندانی در اعتصاب غذا
بر مبنای اخباری که از زندان اردبیل به خارج نفوذ کرده است، زندانی سیاسی بلوچ، محمدصابر ملک رئیسی که بیش از دوهفته پیش اعتصاب غذای خود را آغاز کرده، پس از آنکه درخواست مقامات زندان برای پایان دادن به اعتصاب خود را نپذیرفت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. جراحات وارده در حدی بود که مجبور شدند او را در بهداری زندان بستری کنند. محمدصابر ملک رئیسی دوم مهر ماه ۱۳۸۸ در سن ۱۷ سالگی بازداشت و به ۱۵ سال زندان محکوم شده است.
عبیدالرحمن ملک رئیسی، برادر این زندانی، در نامهای بدون مخاطب که نسخهای از آن در اختیار کیهان لندن قرار گرفته است، مینویسد: «در این نوشتهام بر خلاف نامه برادرم هیچ دستگاه حکومتی را مخاطب قرار نمیدهم چرا که میدانم کسانی که به جرم ناکرده من حکم به حبس برادرم در پشت میلههای زندان دادند هیچ کاری برای او نخواهند کرد. مخاطب من در این نوشته همه صاحبان وجدان هستند، کسانی که فارغ از هر دین، مذهب و قومیتی به انسانیت، اصل مشترک میان تمام فرزندان آدم باور و یقین دارند.»
او در این نامه پس از گزارش وضعیت کنونی برادرش در زندان اردبیل، گزارشگر ویژه سازمان ملل را مورد خطاب قرار میدهد: «از خانم عاصمه جهانگیری و دیگر کسانی که در زمینه حقوق بشر فعالیت میکنند میخواهم به وضعیت محمد صابر ملک رئیسی و دیگر زندانیان عقیدتی سیاسی اهل سنت که به صورت همزمان از دو جنبه اقلیت مذهبی و قومیتی مورد نفرت شدید حاکمیت قرار دارند توجه ویژه داشته باشند.»
واکنشهای بینالمللی
اگرچه بسیاری از رسانههای فارسی زبان این روزها درگیر اخبار مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی هستند و کمتر اخبار اعتصاب غذای زندانیان سیاسی را پوشش می دهند، ولی کارزار حمایت از این زندانیان در شبکههای اجتماعی با برگزاری توفانهای توییتری با هشتگهای مختلف ادامه دارد. از جمله روز جمعه ۱۳ ژانویه ۲۰۱۷ کاربران توییتر با هشتگ «ما همه علی هستیم #WeAreAli» خواستار پیگیری وضعیت علی شریعتی شدند.
در عرصه بینالمللی نیز واکنشها به اعتصای غذای زندانیان آغاز شدهاند. سازمان عفو بینالملل ضمن ابراز نگرانی از وضعیت سلامت زندانیان عقیدتی در اعتصاب غذا، خواستار آزادی آنان شد. بیش از ۲۰۰ نفر از اعضای پارلمان اروپا نیز در بیانیهای خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط آرش صادقی و علی شریعتی شدند که به دلیل اعتصاب غذای طولانی در وضعیت بحرانی بسر برده و از درمان در بیمارستان محروماند.
عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای بررسی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، به همراه میشل فرست گزارشگر ویژه وضعیت مدافعان حقوق بشر و رولاند آژوی، گزارشگر کارگروه سازمان ملل در بازداشت های خودسرانه، با انتشار بیانیه ای نسبت به خطر مرگ زندانیان عقیدتی در اعتصاب غذا و یا زندانیانی که به تازگی اعتصاب غذای خود را پایان دادهاند از جمله آرش صادقی، علی شریعتی، سعید شیرزاد، محمدعلی طاهری، مهدی کوخیان، محمدرضا نکونام، حسن رستگاری و نزار زکا هشدار دادهاند.
این گزرشگران سازمان ملل در بیانیهی خود مینویسند: «ما مصرانه از دولت ایران می خواهیم فورا و بدون قید و شرط زندانیانی که به طور خودسرانه بازداشت شدهاند را آزاد کند. زندانیانی که به خاطر استفاده از حق آزادی بیان و تلاش مسالمتآمیز برای ترویج حقوق بشر در این کشور تحت پیگرد قانونی قرار گرفته اند.»
متاسفانه قوه قضائیه و دولت حسن روحانی هیچگونه توجهی به فراخوانهای بینالمللی و کارزارهایی که شهروندان در شبکههای مجازی راهاندازی کردهاند، ندارند. گویی چنانکه بازجوی آرش صادقی چندی پیش به این زندانی عقیدتی گفته بود، هدف همانا اعدام تدریجی زندانیان سیاسی و عقیدتی است که یا در بند از بین میروند و یا به دلیل ضعفهای جسمانی حتی در مرخصی و یا اندکی پس از آزادی جان خود را از دست میدهند. بازجوی آرش صادقی نیز به او گفته بود: «زنده از زندان خارج نخواهی شد.»
احمد رأفت