کارگردان نمایش‌های فاخر

پنج شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ برابر با ۱۹ ژانویه ۲۰۱۷


آوازه – رکن‌الدین خسروی استاد و کارگردان برجسته تئاتر درگذشت و تئاتر برون‌مرزی ایران از آنچه هم که بود لاغرتر شد.

تئاتر در ایران مثل موسیقی، همزمان با مشروطه یا کمی پیش از آن شکل امروزی خود را به دست آورده. البته از تعزیه می‌گذریم که بررسی آن را باید به فرصت دیگری واگذاشت. از اواخر دوره ناصری آشنایی با نمایش‌های ناحیه قفقاز به شکل گروه‌های تئاتری که به شهرهای شمالی ایران می‌آمدند آغاز شد و جوانان آن نواحی را به پرداختن به کار نمایش راغب می‌ساخت. تئاترهای قفقازی بیشتر رنگ بومی داشت، همین بومی‌کاری‌ها رفته رفته زمینه‌های لازم را برای پرورش تئاتر ملی ایران فراهم آورد. با این همه در همان گروه‌های میهمان نمایش‌های بین‌المللی نیز دیده می‌شد که جامعه ایران را با زبان بین‌المللی تئاتر آشنا می‌ساخت. این آشنایی در سیر تکوینی خود به یاری بخش متجدد تئاتر ملی آمد. این همه تا پیش از انقلاب اسلامی با ادغام در یکدیگر سبب جلوه‌گر شدن تئاتر ایران شد.

رکن‌الدین خسروی

رکن‌الدین خسروی که اینک شوربختانه در میان ما نیست به جناح دوم تئاتر ایران پیوسته بود که در زمینه تئاتر مدرن کار می‌کرد. تئاتری که از زمان عبدالحسین نوشین پا گرفته بود و تلاش می‌کرد جامعه ایران را با تئاتر مدرن اروپا به ویژه تئاتر آرمان‌گرا آشنا کند.

به این ترتیب از همان سال‌های دهه سی به این سو جریان تئاتری در ایران با کیفیت و به سرعت رشد کرد. اولی جناح تئاتر ملی با مشارکت عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی و… دیگری تئاتر فاخر اروپایی با مشارکت رکن‌الدین خسروی، حمید سمندریان و… که با چشم‌پوشی از بعضی از تفاوت‌ها دنباله‌ی همان گروه‌های آرمان‌گرای نوشین بودند.

بی اغراق تا شروع انقلاب این هر دو جناح به هدف‌های خود نزدیک شده بودند و تئاتر را در دو جبهه ملی و بین‌المللی سر پا نگاه داشته بودند. چیزی که در کار تئاتریون تفاوت ایجاد می‌کرد، سلیقه آنها بود. بر اساس همین سلیقه هم بود که بیشتر تئاتریون بی آنکه خود بخواهند یا بدانند از نظر کارگردانی از یکی از بزرگان اروپایی تبعیت می‌کردند. در کارنامه کارگردانان تازه آثار «برتولت برشت» و «فرناندو آرابال» غلبه داشت. در کار کارگردانانی که آرمان‌گرا و از نظر اجتماعی «متعهد» نام می‌گرفتند، خسروی بیش از همه پای‌بند آرمان خود بود. نقطه نظرهای چپ در کارگردانی‌هایش تاثیر می‌گذاشت. آثار برشت و ساعدی از نوشته‌های مورد علاقه او بود.

خسروی در تهران ادبیات خوانده بود و در سال ۱۳۳۳ در کلاس‌های ویژه تئاتر «فرانک دیویدسون» شرکت می‌کرد. او پس از تاسیس اداره هنرهای دراماتیک که به سرپرستی مهدی فروغ بنیاد شده بود به عنوان بازیگر و کارگردان مشغول به کار شد و از آن پس رابطه‌ای ناگسستنی با صحنه برقرار کرد و هر سال بر رپرتوار نمایشی خود افزود. اگر قرار باشد بهترین کارهای او را یادآوری کنیم، این نمایشنامه‌ها به ذهن و حافظه می‌آید: «آنتیگون» از ژان آنول، «گوشه‌نشینان آلتونا» از ژان پل سارتر، «شاه اودیپ» از سوفوکل، «دشمن مردم» از ایبسن، «باغ آلبالو» از چخوف و شماری چشمگیر از آثار برتولت برشت. از نویسندگان خودمان آثاری از غلامحسین ساعدی، منوچهر رادین، اکبر رادی و…

خسروی همان‌طور که از فهرست یاد شده بر می‌آید در عین پای‌بندی به تئاتر بین‌المللی به آثار دوره مشروطیت نیز علاقمند شده بود و شماری از نمایشنامه‌های آن زمانی را در صحنه‌های امروزی بازسازی کرد. ولی به گمان من نمایش‌های دوره مشروطیت هیچ چیز دندان‌گیری برای صحنه‌ای شدن ندارند. نمایشنامه‌هایی چون «وزیر خان لنکران» و «ابراهیم بیک توپچی» نه تنها در متن خود حرف به درد بخور ندارند بلکه از نظر تکنیک هم بسیار سطحی و ابتدایی نوشته شده‌اند. جامعه از تئاتر تازه بینش تازه و حرف تازه می‌طلبد.

خسروی از سال ۱۳۸۰ به اروپا مهاجرت کرد و در این مدت در انگلستان و آلمان اقامت گزیده بود. او در مهاجرت نیز توانست گاهی نمایشنامه‌های دیگری را روی صحنه بیاورد.

خسروی چند سالی بود که به بیماری فراموشی دچار شده بود و دیگر چیز زیادی از روزگار نمی‌طلبید. مرگ، او را از گرفتاری‌های زندگی در غربت آسوده ساخت.

*رکن‌الدین خسروی روز ۲۶ دی‌ماه ۹۵ در ۸۶ سالگی در لندن درگذشت.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=65176