ما هر چه بنویسیم قطعا برای گوشهای ناشنوای حاکمان و مقامات و مسوولان جمهوری اسلامی در ایران نیست.
آنها بسی بهتر از ما و شما میدانند چه امکانات عظیم مالی در اختیار دارند، بر چه منابعی مسلط هستند و این همه در چه راههایی مصرف میشود که صنّار از آنها در جهت ارتقای رفاه و امنیت و سطح زندگی مردم نیست. آنها سرکوب را معادل حفظ امنیت میدانند و نه ایجاد شرایطی که ایرانیان در خانه و خیابان و جاده و محل کار و اماکن عمومی احساس امنیت کنند.
وقتی عکسهای شیوهی خاموش کردن آتش بیامان ساختمان پلاسکو را در رسانههای خارجی میبینید، عرق شرم بر پیشانی مینشیند. کشوری که حاکمانش ادعای اقتدار در منطقه و جهان دارند و در این توهم بسر میبرند که گویا سری میان سرها در آوردهاند، مهمترین تجهیزات آتشنشانیشان همان لباسهایی است که بر تن مأموران بدون امکانات فنی پوشاندهاند که تازه آن هم معلوم نیست تا چه اندازه آنها را از شعلههای حریق در امان میدارد.
نردبانها و جرثقیل و آبپاشها در ابتداییترین مراحل فنی برای خاموش کردن آتش به ساختمانی روانه شدند که از یک سو سالها رنگ تعمیر و بازسازی و نوسازی و تجهیزات ایمنی را به خود ندیده بود و از سوی دیگر تنها ممکن بود با هلیکوپترهای مجهز آتش خاموشکن بتوان حریق را فرو نشاند تا با سرایت به دیگر نقاط ساختمان سبب آتشسوزی بعدی و فروریختن آن نشود. ساختمانی که پس از انقلاب توسط بنیاد مستضعفان مصادره شد و ذرهای از دریافتیهای کسبهای که در آنجا به تولید اشتغال داشتند، صرف نوسازی و امنیت آن نشد.
محمدباقر قالیباف شهردار تهران که راهی ساختمان سوخته و فروریختهی پلاسکو شد بیش از هر کسی میداند چقدر برای ساختن مسجد و مناره در این شهر خرج میشود و چقدر برای امنیت محل کار و رفت و آمد ساکنان این شهر چندمیلیونی هزینه میگردد.
متولیان مقبرهی خمینی میدانند تا کنون چقدر هزینهی جاه و جلال گوری کردهاند که بنیانگذار دوران تخریب و نابودی کشور را در خود جای داده است.
مقامات امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی میدانند چقدر صرف تجهیزات مدرن برای سرکوب مردمی کردهاند که که رهبران نظام فقط هنگام گردآوری آرای نمایشی به یاد آنها میافتند.
امثال قاسم سلیمانی که عکس خود را در قابهای تاریخ تصور میکنند، بیش از هر کسی میدانند که چقدر هزینهی جنگ خانمانسوز و دخالت ایران در سوریه و گسترش نفرت مردم منطقه علیه کشور شده و چقدر خرج بازسازی تخریبهای مشابه در عراق و سوریه میشود.
با اندکی از همهی این هزینههای بیفایده و زیانبار، میتوان تجهیزات مدرن برای آتشنشانیهای شهرهای ایران تهیه کرد و از آموزش و تجربهی کشورهای دیگر بهره گرفت.
اکنون نیز بنیاد مستضعفان و متولیان آن شکم خود را برای زمین سوختهی پلاسکو در یکی از بهترین مناطق تجاری پایتخت صابون زدهاند تا بر خون آتشنشانان جوان که جان خود را در آتشسوزی ۳۰ دی ۹۵ از دست دادند بنایی به نام رژیمی بسازند که جز نکبت و فلاکت و سوختن برای این کشور به بار نیاورده است.