این هفته مرد جوانی در ایستگاه مترو میدان آزادی ساعت ۷ صبح هنگامی که قطار به سرعت وارد ایستگاه شد روی ریل پرید و به شدت مجروح و به بیمارستان منتقل و در بخش سی.سی.یو بستری شد.
ماهی دو سه بار خبر خودکشی دختر یا پسری جوان، زن یا مرد میانسالی در یکی از ایستگاههای مترو که مانند یک مسافر معمولی منتظر ورود قطار میایستند و در یک لحظه خود را روی ریل میاندازند و زندگی پر از درد و رنج، فقر و فاقه را ترک میکنند.
دکتر عاطفه دستگیر روانکاو به روزنامه کیهان لندن میگوید، به طور روزانه با بیمارانی که از افسردگی و تشویش سنگین رنج میبرند سر و کار دارد. وی میافزاید، منصرف ساختن افرادی که از هیچ چیز زندگی لذت نمیبرند و خودکشی را تنها و بهترین راه برای خلاصی از عذاب روزانه انتخاب میکنند کار بسیار سختی است.
او تعریف میکند: «یکی از بیمارانش که هیچگونه دلخوشی در زندگی نداشت و دلیلی برای ادامه حضور در دنیا نمیدید دو بار خود را جلوی قطار پرت کرده بود اما به هر دلیل کشته نشده بود پس از این دو حادثه به بیمارستان مراجعه کرد و مدام تحت نظر من بود. من در مداوای اینگونه بیماران تجربه ده ساله دارم و در بهبود بسیاری از آنان نقش داشتم اما در جریان معالجه این فرد باید در کنفرانسی به آمریکای جنوبی میرفتم.
در بازگشت به کار حس کردم همکارانم میخواهند موضوعی را به من بگویند ولی با چهرههایی افسرده و نگران این دست و آن دست میکنند. سرانجام خبر غمانگیز و تکاندهنده را به من دادند که خودکشی همان بیمارم بود، همکارانم هم او را میشناختند.»
دکتر عاطفه دستگیر میگوید: «او یک روز پیش از آنکه خود را جلوی قطار پرت کند چند بار سعی داشته با من تماس گیرد اما موفق نشده و با حضور در بیمارستان درباره من از همکارانم میپرسد به او گفته میشود در سفرم و همان روز وی خود را روی ریل قطار میاندازد و از دنیا میرود.»