کامیار بهرنگ- سوختن و فروریختن ساختمان پلاسکو در تهران روزهای گذشته بسیاری از رسانهها و مردم را درگیر خود کرد.
از شایعات در مورد علت فروریختن تا میزان تلفات انسانی هیچکدام هنوز مورد تایید هیچ منبع مستقلی قرار نگرفته است. اما به این فاجعه میتوان از زاویه دیگری نیست نگریست: نقصهای عملا موجود در ساختار شهری تهران و نوسازی و بازسازی ساختمانهای قدیمی و نظارت بر امنیت ساختمانهای جدید در این پایتخت میلیونی.
پروفسور مسعود اسماعیلو استاد معماری و شهرسازی دانشگاه ونیز در گفتگو با کیهان لندن جنبههای گوناگونی از ساختار ناقص شهری و فرآیند منتهی به فروریختن ساختمان پلاسکو پرداخته است.
تدابیری برای حفاظت شهری
این استاد شهرسازی با اشاره به تاریخ شهرسازی و اهمیت تامین امنیت در آن گفت: «مساله شهر بسیار ارگانیک است و البته به روشنی میتوان گفت شهر بدون شهروندان (شهرنشینها) معنی ندارد. اگر به ریشه شهرنشینی که از ایران آغاز شده و بعدها غربیها از همان مدل برای زندگی شهری خود استفاده کردند نگاه کنیم یکی از اصول مهم شهری مساله حفاظت از آن است. از دیوارهای حفاظتی تا خندق کشیدن و راههای گوناگون، اینها اقداماتی برای مقابله با ترس و بالابردن ایمنی شهر بود. این موضوع در گذر تاریخ ادامه داشته. اما وقتی به عصر حاضر میرسیم اکثر کلانشهرهای ایران نه فقط الگوبرداری بلکه یک کپی از نمونههای غربی است. از آنجاکه تهران بافت تاریخی (مانند اصفهان یا یزد) ندارد بنابراین کپیبرداری شهری آن از نمونههای غربی راحتتر اجرا شده و هیچ کدام از اسلوبهای لازم برای شهرسازی متناسب با نیازهای شهری در تهران رعایت نشده است. متاسفانه شهر تهران در فضایی گسترش پیدا کرده که به واسطه مسیر بادها و وقوع عوامل طبیعی جایگاه نامناسبی در حوزه توسعه دارد. بنابراین به طور کلی شهر تهران از همان ابتدای زایش خود، سالم به دنیا نیامده است.»
پروفسور اسماعیلو ادامه میدهد: «اگر بخواهیم تهران را به عنوان شهری ناسالم در نظر بگیریم که آتشسوزی ساختمان پلاسکو یک نمونه از نقصهای آن بود و نمونههای دیگری میتوان آورد که در صورت روی دادن کمر شهر را خواهد شکست، باید گفت هرچند تهران بیمار به دنیا آمد اما در طول زمانها هم تدبیری برای مراقبتهای لازم و در این مورد مشخص، مراقبتهای ویژه در پیش گرفته نشد».
چه باید کرد
این استاد معماری و شهرسازی پس از اشاره به جایگاه تاریخی امنیت شهری به طور مشخص در مورد شهر تهران میگوید: «اولین موضوع در مورد امنیت و حفاظت شهری، نیروی پلیس یعنی قدرت مرکزی است که بتواند با استفاده از ارگانهای خود امنیت را برای شهروندان خود تداعی کند. توجه داشته باشید در مواقعی همچون آتشسوزی و سیل اگر مردم بترسند میتوانند موجب حرکاتی غیرقابل پیشبینی شوند. بنابراین نیروی پلیس در تمام مواقع و بخصوص چنین مواردی امنیت مردم را تامین میکند. متاسفانه در شهر تهران ما چنین موضوعی را نمیبینیم چرا که معمولا وقتی بلایای طبیعی یا اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی رخ میدهد نیروهای نظامی وارد عمل میشوند و سریع هم امنیت را برقرار میکنند بدون آنکه بتوانند مانع تخریبی شوند که روی داده یا مانند حریق در حال روی دادن است. در واقع نهادی مانند سپاه پاسداران که حتی میتواند به نیروهای ارتش دستور دهد و تمام نهادهای انتظامی نیز ملزم به فرمانپذیری از آن هستند، موضوع مدیریت امنیتی شهر تهران را دچار ناهماهنگی و نقصان جدی میکند. از سوی دیگر در تهران، جدا از تمام ناامنیهایی که وجود دارد شهروندان نیز آرامش روانی ندارند».
شهرسازی در نیم قرن گذشته جا مانده است
استاد شهرسازی دانشگاه ونیز در ادامه گفتگوی خود با کیهان لندن در مورد علم شهرسازی و جایگاه آن در توسعه تاریخی شهر تهران گفت: «شهرسازی یک علم است و بر اساس قوانین شهرسازی، از خانه و سینما تا پارک و مراکز فروش و هر آنچه در یک شهر تعریف میشود را برنامهریزی میکند و بر آنها نظارت دارد. متاسفانه نه در زمان سلطنت پهلوی و نه بعد از آن مساله ساخت شهر بر اساس یک نظام شهری جامع پیگیری نشد. ماجرا وقتی بدتر میشود که در زمان پهلوی اگر طرح جامع و ارگانیک شهر به درستی تهیه نشده بود اما تعدادی متخصص در کشور وجود داشتند که کارهای خوبی هم انجام شد اما پس از پیروزی انقلاب این متخصصها خانهنشین شدند و طرحهایی اجرا شد که تنها کپیبرداری از قبل بود و هیچ نظارت تخصصی و کارشناسی هم بر آنها وجود نداشت. تهران در سالهای گذشته بر اساس یک اسلوب شهرسازی توسعه پیدا نکرده است.»
وی ادامه داد: «چند مساله در تئوری شهرسازی را برای تامین امنیت شهر باید در نظر داشت؛ مشاهدات جنایی و جرم، اینجا جرم به معنی سرپیچی از قوانین است. اگر شما قوانین امنیت شهری یا ساختمانسازی را رعایت نکنید میتوانید مرتکب یک جرم جنایی شوید به دلیل اینکه شما با تخطی از قانون موجب به خطر انداختن جان یا حتی مرگ تعدادی شهروند شوید. این موضوع به طور کلی در ایران امروز دیده نمیشود و هم در حوزه نظارتی و هم در حوزه اجرا ضعف و کمبودهای اساسی وجود دارد. یکی دیگر از موارد پس از وقوع حادثه، جمعآوری مدارک و بررسی شهادت ناظران است تا بر اساس آن بتوان ضعفهای شهری را پیدا و پس از آن عملیات نوسازی را پیگیری و اجرا کرد. شهر باید بر اساس تحولات اجتماعی و پیشرفتهای فنآوری و البته خواستهای جدید بهروز شود که متاسفانه حتی در شهرهای غربی (به غیر از انگلیس که بهتر از سایر کشورها عمل میکند) هنوز بسیاری از شهرها در ساختارهای سال ۱۹۴۲ به بعد (زمان وقوع جنگ جهانی دوم) هستند. مرحله دیگر را باید ایمنسازی و پیشگیری شهری دانست که به مهندسان و شهرسازان باز میگردد که با قوانینی که آنها ارائه میکنند باید پروژههای شهری بهروز شوند. و در آخر مساله محیط زیستی شهر است که باید در نظر گرفته شود. اینها اصول و پایه شهرسازی هستند که متاسفانه در شهر تهران هیچ کدام از آنها به درستی توجه و انجام نشده است».
تهران یک بمب ساعتی است
پروفسور اسماعیلو پیرامون مقاومسازی ساختمانها اضافه کرد: «در شهر تهران که ۱۶ میلیون جمعیت روزانه و ۱۲ میلیون جمعیت شبانه دارد تنها ۱۲۰ ساختمان امن وجود دارد که از این تعداد هم تنها ۲ ساختمان واقعا امن هستند که میتوانند در مقابل حوادث ایمن بمانند. با همین آمار میتوانید ابعاد فاجعه در تهران را بهتر ببینید. در زمینهی گسترش برجسازی، بدون توجه به مساله تراکم، حتی اگر از مساله اجتماعی آن چشمپوشی کنیم، با یک مساله تکنیکی روبرو میشویم. وقتی شما ساختمانی را درست میکنید باید یک سری استانداردهایی را رعایت کنید یکی از آنها استاندارد REI است که سه مقوله مقاومت اسکلت ساختمان در برابر فشار، ماتریال قابل تحمل در مقابل گازها و بخارها و همچنین تحمل ساختمان و ایزوله کردن ان در برابر آتش و گرمای درون ساختمان در صورت آتشسوزی است. در ساختمانها امروزه وقتی این استاندارد بررسی میشود در مقابل REI یک عددی هم عنوان میشود که برای مثال ۶۰ و ۹۰ یا حتی ۱۲۰ است. این عدد نشان میدهد که ساختمان در مقابل آتشسوزی یا اتفاقی دیگر چه مدت مقاوم خواهد ماند تا ساکنان بتوانند از ساختمان خارج شوند. در ایران کلا چنین استانداردی مورد نظر قرار نمیگیرد و حالا اگر بخواهیم وارد مسائل دیگر همچون پلههای اضطراری و آسانسورها شوید، در واقع وارد یک ماجرای بیپایان و فاجعهآمیز میشویم. در این میان، مساله ترافیک را هم با توجه به عرض خیابانها و شکل ساختمانها باید به موضوع اضافه کرد که در واقع موضوع مفصلی است که نمیتوان در اینجا به آن پرداخت».
پلاسکو نماد مدرنیتهی دورانِ خود
این استاد معماری در مورد جایگاه معماری ساختمان پلاسکو گفت: «ساختمان پلاسکو در دورانِ خودش یک معماری مدرن بود و اتفاقا یکی از الگوهای خوبی بود که مدرنیته را تداعی میکرد. ساختمان پلاسکو در سالهای گذشته مورد بازسازیهای لازم قرار نگرفت، شاید کارهایی صورت گرفته باشد اما حتما کافی نبود و بهینهسازی این ساختمان به صورت علمی انجام نشد. این ساختمان میتوانست در مقابل آتشسوزی مقاومت بسیار بالایی داشته باشد. معماری پلاسکو البته در آن زمان یک معماری متفاوت بود اما نمیتوان از آن به عنوان یک اثر معماری نام برد که ارزش زیادی داشته باشد. در واقع ارزشهای معنوی آن بیشتر بود که باید به همین دلیل آن را حفظ میکردند. با نابودی ساختمان پلاسکو یکی از شاهدانِ معماری شهر تهران در دههی چهل خورشیدی از بین رفت و این زنگ خطری برای دیگر ساختمانهاییست که به هر شکلی مدرنیته قبل از انقلاب را نمایندگی میکنند.»
پروفسور اسماعیلو ادامه داد: «در مورد پلاسکو به یک نکته دیگر هم باید توجه داشت که بر خلاف بیشتر بلندمرتبهسازیهایی که در شمال شهر تهران انجام میشد، این ساختمان در منطقه مرکزی و تقریبا جنوبی پایتخت ساخته شد و به همین دلیل یک انتخاب هوشمندانه و دارای ارزش اجتماعی بود».
در آتشسوزی و فروریختن پلاسکو جرم جنایی صورت گرفته
پروفسور اسماعیلو در ادامه گفتگوی خود با کیهان لندن به فروریختن ساختمان پلاسکو در آتشسوزی روز ۳۰ دیماه اشاره کرد و گفت: «اگر نهادهای مسوول با وجود تمام اخطارهایی که دادند و افراد ساکن در این ساختمان به هر دلیلی به موارد ایمنی توجه نکردند، باید کل این ساختمان را تا زمان رفع این مشکلات پلمپ میکردند. اینکه گفته میشود ما گفتیم ولی عمل نکردند، اتفاقا مسئولیت مقامات را بیشتر میکند چرا که نشان میدهد به تمام نواقص و کمبودهای آن ساختمان آگاهی داشتند و میدانستند این ساختمان در وضعیت خطرناکی قرار داد ولی هیچ استانداردی را به صورت الزامی پیگیری نکردند. حال آنکه این امکان وجود داشت که ساخت و پیکرهی آهنی ساختمان را بازسازی کرده و همان استاندارد REI را که به آن اشاره کردم پیاده کنند و آن را به حداقل استاندارد ۹۰ دقیقه مقاومت برسانند.»
استاد شهرسازی دانشگاه ونیز شهرداری تهران را مقصر اصلی در نابودی ساختمان پلاسکو دانست و گفت: «شهرداری نمیتواند با انتشار نامهنگاریهای خود و تذکرهایی که داده است از خود سلب مسئولیت کند. حتی باید گفت جرمی که شهرداری تهران در این مورد مرتکب شده، یک جرم جنایی است چرا که سبب از دست رفتن جان چندین انسان از جمله آتشنشانان شده است.»
ساختمانها نیز دارای حقوق هستند
پروفسور مسعود اسماعیلو در پایان گفتگوی خود با کیهان لندن گفت: «به یقین میتوان گفت که میشد به شکلهای گوناگون ساختمان پلاسکو را مقاومسازی کرد. من چندی پیش مطلبی را در یک سمینار مطرح کردم و در مورد «حقوق ساختمان» صحبت کردم. هر ساختمان حق بقا دارد به این دلیل که شاهد معماری دوران خود است. در حافظه شهری، این ساختمانها به عنوان یادگار میمانند و حذف آنها از شهر به هر شکلی میتواند موجب افسردگی شهری و گم شدن هویت آن شهر شود. فروریختن ساختمان پلاسکو، یک شکست روانی برای شهر تهران است. با نابودی پلاسکو یکی از شاهدان شهر تهران کشته شده است و از دید من به عنوان یک شهرساز و معمار در واقع یک جنایت صورت گرفته است؛ جنایتی در ذهن شهرسازی و تاریخ معماری؛ جنایتی علیه روح و روان شهروندان تهران. اگرچه ما در این گفتگو وارد جنبههای سیاسی این رویداد نشدیم اما میبینید که از زاویهی معماری اهمیت این فاجعه بیش از جنبههای سیاسی آن است! جای خالی پلاسکو همواره به صورت یک زخم باقی خواهد ماند».