در «امثال و حکم» دهخدا آمده است: «روز پیری پادشاهی هم ندارد لذتی»؛ در واقع بسیاری میگویند قبل از اینکه پیر شوی بعضی از کارها را باید انجام داد چرا که بعدها پشیمانی سودی ندارد.
در اینجا لیستی را بررسی میکنیم تا پیش از اینکه زمان بگذرد به آنها فکر کنید، اما پیش از آن شاید بد نباشد که این چهارپارهی خیام را یادآوری کنیم:
این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
۱) از دست دادن شانس یک سفر به تنهایی
سفر زمانی که سن شما بالا میرود سختتر میشود بخصوص وقتی شما مسئولیت یک خانواده را بر عهده دارید و به جای یک بلیت باید پول چند بلیت را تهیه و هزینههای یک خانواده را تأمین کنید.
۲) نیاموختن یک زبان جدید
وقتی بعدها به یاد میآورید که دست کم ۳ سال در دبیرستان یک زبان خارجی آموختهاید و حالا هیچ از آن را به خاطر ندارید، خود را سرزنش خواهید کرد. پس تا دیر نشده یک زبان دیگر را هم بیاموزید.
۳) ماندن در یک رابطهی بد
هیچ کس را نمیتوان پیدا کرد که وقتی به زندگی مشترک و رابطهی بدی که داشته نگاه میکند، آرزو نکرده باشد که کاش هرچه زودتر از آن عبور کرده بود.
۴) فراموش نکردن کرم ضد آفتاب
چین و چروک، خال و سرطان پوست تا حدود زیادی میتوانند اجتناب پذیر باشند البته اگر شما در زمان لازم از پوست خود به خوبی مراقبت کنید.
۵) ندیدن کنسرت خواننده و هنرمند مورد علاقه
«نننه! کنسرت بعدی نیروانا وقتی به شهرم آمد را حتما میروم» این شاید افسوس خیلیها باشد که دیگر امکان شرکت در کنسرت هنرمند محبوب خود را ندارند. پس در هر جای دنیا که هستید چنین فرصتهایی را هرگز از دست ندهید.
۶) ترسیدن از انجام کاری
بعدها وقتی به گذشته خود نگاه میکنید احتمالا خواهید گفت: «این که من ازش ترس داشتم همین بود؟»
۷) از دست دادن فرصت داشتن اندامی متناسب
بسیاری از ما بخش زیاد زندگی خود را روی مبل میگذرانیم. وقتی به ۴۰، ۵۰ یا ۶۰ سالگی میرسیم احتمالا آنچه میتوانستیم برای داشتن یک اندام خوب انجام دهیم فقط در رویا خواهیم دید.
۸) خارج نشدن از فرمهای جنسیتی تعریف شده
بعضیها زمانی که مسن میشوند میگویند: «خب! آن وقت که باید انجاماش ندادم».
۹) ترک نکردن یک شغل وحشتناک
مسلم است که باید صورتحسابها پرداخت شود اما اگر شما نتوانید جایگاه خود را بهبود ببخشید ممکن است یک روز بیدار شوید و ببینید که ۴۰ سال از عمر خود را در یک جهنم کار و زندگی کردهاید.
۱۰) سختکوشی در مدرسه
درست است که نمرههای شما در مدرسه شاید تاثیر مستقیمی در نتیجه نهایی زندگی شما نداشته باشد. با این حال احتمال دارد در آینده خود را سرزنش کنید که کاش در آن زمان وقت بیشتری صرف آموختن میکردید.
۱۱) توجه نکردن به اینکه چقدر زیبا هستید
بسیاری از ما جوانیمان را بر سر ناراضی بودن از چهره خودمان تلف کردهایم این در حالیست که اتفاقا تنها در جوانیست که ما در یکی از زیباترین زمانهای ممکن خود قرار میگیریم.
۱۲) ترسیدن از گفتن «دوستت دارم»
وقتی شما مسن هستید، زمانی که که دیگر برای شما مهم نیست محبت و عشق شما با محبت و عشق پاسخ داده شود زمانیست که میتوانید متوجه شوید چه حسی را میتوانستید با یک جملهی کوتاه و سادهی «دوستت دارم» به وجود آورید.
۱۳) گوش نکردن به پند پدر و مادر
زمانی که جوان هستید به حرفهای پدر و مادر خود گوش نمیکنید اما زمانی موضوع بدتر میشود که شما متوجه میشوید آنچه آنها میگفتند حقیقت داشت و به سود شما بود.
۱۴) در خود فرورفتنهای جوانی
شما بی تردید در مورد صرف وقت خودتان به این شکل خجالت زده خواهید شد. در خود فرورفتنهای جوانی شاید اجتناب ناپذیر و متعلق به آن دوران به نظر برسد. ولی فایدهاش چه بوده؟!
۱۵) توجه بیش از اندازه به حرف دیگران
۲۰ سال دیگر شما هیچ اهمیتی به این نخواهید داد که دیگران دربارهی شما چه فکر میکنند و یا چه میگویند.
۱۶) توجه کردن به رویای دیگران بیشتر از رویای خودتان
حمایت کردن از آرزوها و رویاهای زیبای دیگران زمانی خوب است که رویای خودتان را هرگز فراموش نکنید.
۱۷) نداشتن سرعت کافی برای انجام امور
بیشتر افراد مسن وقتی به دورههای طولانی سپری شده نگاه میکنند در بسیاری موارد از اتلاف وقت خود در آن دورانی که میتوانستند بیشتر فعالیت داشته باشند، ناراحت میشوند.
۱۸) کینهورزی مخصوصا به کسانی که شما را دوست دارند
چه دلیلی دارد که بخواهیم زندگی را دوباره و دوباره از نگاهی دیگر آغاز کنیم؟ دنیا از همین یک زاویه به ما میگوید که کینه ورزیدن هرگز زندگی را آسانتر نمیکند.
۱۹) توجیه کردن و دفاع از خود
برای مسنها بسیاری از امور اهمیتی ندارد، پس چرا امروز برای شما اهمیت دارد؟!
۲۰) به اندازه کافی کار داوطلبانه انجام ندادن
احتمالا وقتی مسن میشوید از اینکه قبلا کاری داوطلبانه انجام ندادید تا جهان جایی بهتر برای دیگران شود، احساس خوشایندی نداشته باشید.
۲۱) غفلت از سلامتی دندانها
مسواک زدن، نخ کشیدن، معاینه منظم و همه اینها به نظر خیلی راحتتر از آن است که در آینده دندان مصنوعی داشته باشید.
۲۲) سوال پرسیدن از پدربزرگ پیش از مرگ
بسیاری خیلی دیر متوجه میشوند که پدرومادربزرگها چه منابع ارزشمندی هستند. آنها میتوانند گاهی موضوعات را به گونهای برای شما توضیح دهند که دهانتان با علاقه و کنجکاوی باز بماند. البته فقط اگر در زمانی که این فرصت را داشتید، پای صحبت آنها نشسته باشید.
۲۳) بیش از اندازه کار کردن
نمیتوان تصور کرد که هیچ کس در بستر مرگ به گذشته خود نگاه کند و آرزو کند که کاش بیشتر کار کرده بود! اما میتوان پیشبینی کرد که بسیاری از انسانها در بستر مرگ آرزو کنند که کاش وقت بیشتری را با فامیل، دوستان و موضوعات مورد علاقهی خود صرف کرده بودند.
۲۴) یاد نگرفتن طرز پخت یک غذای بینظیر
دانستن طرز پخت یک غذای خاص میتواند جشنها و مهمانیهای شما خاصتر کند.
۲۵) به اندازه کافی صبر نکردن برای درک لحظه
جوانان به طور مداوم در حال حرکت هستند اما ایستادن و توقف در برخی زمانها برای درک آنچه دور و بر ما میگذرد هم خوب و هم لازم است.
۲۶) پایان ندادن به آنچه آغاز کردید
«آرزو داشتم روزی پرستار شوم. در کلاس دوره پرستاری هم ثبت نام کردم اما…» اجازه ندهید این «اما»ها آنچه را آغاز کردید بیسرانجام بگذارند.
۲۷) آرزوی برگزاری یک مهمانی بزرگ
شما شاید به صدها یا هزارها مهمانی در طول عمر خود بروید اما چرا یکی از آنها را خود شما برای همه دوستان خود برگزار نمیکنید؟
۲۸) عدم فرصت برای یک تجربه فرهنگی متفاوت
به خودتان اجازه دهید با فرهنگهای دیگر آشنا شوید. آشنایی با فرهنگهای دیگر جهان شما را بزرگتر میکند.
۲۹) اجازه ندادن به طی شدن دورههای دوستی
انسانها رشد میکنند. برای همین لازم نیست به گذشته چسبید و باید قبول داشت همه چیز تغییر میکند. ایستادن بیش از اندازه روی یک موضوع میتواند موجب غم و اندوه بسیار شود حتی در دوستی.
۳۰) تفریح نکردن با کودکان به اندازه کافی
زمانی که سن شما بالا میرود متوجه میشوید که کودکان به جای علاقه برای بازی کردن با شما بیشتر تمایل دارند که شما از اتاق بیرون بروید. حواستان باشد این اتفاق میتواند در یک چشم به هم زدن بیافتد.
۳۱) قبول نکردن یک ریسک بزرگ (مخصوصا در عشق)
یک جهش در ایمان، باور و احساس (حتی اگر شما با شکست روبرو شوید) می تواند زمانی که سن شما بالا رفت موجب آرامشتان شود.
۳۲) وقت نداشتن برای گسترش شبکه اجتماعی و افراد مرتبط
وقتی که جوان هستید ممکن است شما وجود یک شبکه از روابط اجتماعی را کاری بیمعنی و حتی بیفایده بدانید اما بعدها متوجه خواهید شد با همین شبکه است که میتوانید خیلی از کارها را انجام دهید.
۳۳) نگران بودن بیش از حد
همان طور که تام پتی میخواند: «بسیاری از آن چیزهایی که نگرانشان بودم، هرگز اتفاق نیفتادند».
۳۴) درگیر ماندن در یک درام پر دردسر
چه کسی واقعا به این احتیاج دارد؟ پس اگر درگیر آن هستید همین امروز بیشتر فکر کنید و آن را پشت سر بگذارید.
۳۵) صرف نکردن وقت به اندازه کافی با کسی که دوستش دارید
زمان ما برای صرف کردن با عزیزان و کسانی که دوستشان داریم محدود است. باید روی همه این زمانها حساب کنیم.
۳۶) هنرنمایی نکردن در مقابل دیگران
شاید این برای همه تاسف برانگیز نباشد اما بسیاری هستند که در کهنسالی آرزو دارند حتی برای یکبار هم شده کاش در برابر چشم دیگران تواناییهای خود را به نمایش میگذاشتند.
۳۷) سپاسگزار نبودن زودتر از آنچه باید
این بسیار سخت است که از ابتدا بببینم، اما کاملا مشخص است که هر لحظه روی کره زمین یک هدیه است و ما هم فوقالعاده خوششانس هستیم که این هدیه را دریافت کردهایم و خوب است لذت آن را با دیگران به اشتراک بگذاریم.
* منبع: Lessons Learned In Life
* ترجمه و تنظیم: کامیار بهرنگ