انقلاب نافرجام و فرسوده

شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ برابر با ۰۴ فوریه ۲۰۱۷


از ادعاهای رایج درباره «دزیده شدن» انقلاب و «مقصر» دانستن جوانان و روشنفکران آن دوران یا «گناهکار» دانستن خاندان پهلوی و یا «تقصیر» خارجی‌ها که بگذریم، گمان نمی‌رود کسی در این واقعیت تردید داشته باشد که یک انقلاب، آن هم در ابعاد آنچه در سال ۵۷ روی داد، نه یک شبه شکل می‌گیرد و نه فقط یک دلیل و علت دارد.

همه‌ی رویدادهای اجتماعی حاصل فعل و انفعالات عناصر مختلف داخلی و خارجی هستند که بنا بر تاریخ و فرهنگ و امکانات عملا موجود نیروهای جامعه اتفاق می‌افتند. هر کسی به اندازه‌ی خود در این رویدادها سهم و نقش مثبت یا منفی دارد.

به نظر رهبر و بنیانگذار رژیم اسلامی ایران و مقاماتی که هم‌ اکنون زمام کشور را در دست دارند، انقلاب پیروز شد زیرا آنها را به قدرت رساند. به همین دلیل هم هر سال جشن می‌گیرند و خود را می‌ستایند. همیشه این طور است که «پیروزی» توسط «قدرت» و دارندگان آن تعریف و تعیین می‌شود.

وضعیت موجود اما نه تنها نشانی از پیروزی ملت و مملکت ندارد بلکه با وجود ۳۸ سال حکومت به زور سرکوب، خود رژیم هر سال بیش از پیش احساس خطر کرده و موقعیت خود را متزلزل‌تر از سال‌های نخستین انقلاب می‌بیند. جمهوری اسلامی در سال‌های  نخستین با پشتیبانی گسترده‌ی مردم، توانست خود را تثبیت کند. اما از آنجا که نتوانست به نیازهای اقتصادی و اجتماعی همان مردم پاسخ دهد، راه تشدید فشار و سرکوب در پیش گرفت. راهی که طی آن البته عده‌ای هر روز ثروتمندتر و گروه عظیمی تنگدست‌تر از گذشته شدند.

انقلاب اسلامی ایران، واپسمانده‌ترین نیروی اجتماعی، یعنی «مشروعه‌خواهان» دوران مشروطه را روی کار آورد. نیرویی که در عصر جدید، قدرت بسیج طرفداران خود را از اسلام سیاسی، و نیروی تهاجمی و آشتی‌ناپذیر خود را  از «اخوان‌المسلمین» مصر و رهبران فکری آن مانند شیخ حسن بنا و سید قطب می‌گرفت. این بستر در ایران «فداییان اسلام» را به وجود آورد که در سال‌های سازندگی ایران در تقریبا چهار دهه‌ از ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ خورشیدی دست به ترور‌های گسترده زدند. فداییان اسلام، نطفه‌ی ناخجسته و شوم انقلاب اسلامی بود که در نبرد بین پیشرفت و  واپسگرایی، تجدد و ارتجاع، در ایران بسته شد.

در اوایل دهه‌ی چهل خورشیدی این نطفه به جوانی تبدیل شده بود که از گلوی روح‌الله خمینی مخالفت صریح خود را با هر آنچه نماد پیشرفت و گسست از دنیای قدیم بود اعلام می‌کرد: حق رأی زنان، اصلاحات ارضی، دانشگاه‌ها، مدارس مختلط و… بدون اینکه توجه کسی در داخل و خارج به این خطر ارتجاعی جلب شود. خطری که می‌رفت بستر بنیادگرایی و تروریسم اسلامی را در سراسر جهان بگستراند.  فقط ۱۵ سال وقت لازم بود تا این نیرو در کشوری استراتژیک و با گسترده‌ترین پشتیبانی از سوی جامعه‌ی خود ایران و قدرت‌های جهانی به قدرت برسد.

اینک ۳۸ سال از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد. آن انقلاب جوان که مغزش فرسوده و فسیل بود بر شمار «مستضعفان» و «کوخ‌نشینان» افزود و صلح و امنیت و رفاه را به رویا تبدیل کرد. تاریخ ایران همزمان با به خاکسپاری رهبران پیر و فرسوده‌ی انقلاب اسلامی که یکی پس از دیگری می‌میرند، خود را برای دفن این انقلاب نافرجام آماده می‌کند بدون آنکه آنچه را برای ما خواب دیده، لو دهد.

[کیهان لندن شماره ۹۷]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=66637