مانی تهرانی – شنیدن آوای خوش آیدا به زبان ترکی در نگاه اول فقط لذت و تحسین بر میانگیزد. آوای خوشی که برای خودش داستانی دارد.
پدری ایرانی و مادری اهل ترکیه به کشور سوئد مهاجرت میکنند و آنجا دختری متولد میشود که مانند پدر عاشق موسیقی است. فرزند این خانواده مهاجر از کودکی آواز خواندن را شروع میکند و در ابتدا به زبان سوئدی و بعد به انگلیسی میخواند. خودش میگوید که به همه نوع موسیقی و به هر زبانی گوش میکرده و به چهار زبانی که بلد است آواز خوانده و دو ساز گیتار و تنبک را هم در اندازهای آموخته که بتواند برای آهنگسازی از آنها بهره بگیرد.
آیدا مُشرّف یک شخصیت کاملأ شرقی دارد که در چهره و حتی زبانِ حرکاتاش جاری است و شاید به همین دلیل در مسابقات صدای ترکیه (او- سس) علاوه بر آنکه داوران و تماشاچیان را شگفتزده کرد، در میان ایرانیها و افکار عمومیکشور ترکیه هم به شهرت و محبوبیت دست یافت.
او که این روزها در لندن مشغول میکس تازهترین آلبوم انگلیسیزبانش است که شعرها و آهنگهایش را خودش ساخته، میگوید: «چون زنان در ایران آزادی ندارند، من به عنوان یک هنرمند زن وظیفه و مسئولیت خودم میدانم که حتمأ به فارسی هم آواز بخوانم تا صدای زنان ایران باشم.»
-با اینکه در سوئد به دنیا آمدهاید، امروز بیشتر به عنوان یک هنرمند شرقی شناخته میشوید. آیا ملیت پدر و مادرتان شما را به سوی خاورمیانه کشانده؟
-بله، صد در صد همینطوره. من در سوئد به دنیا آمدهام ولی شبها با شنیدن داستانهای قدیمی فارسی و ترکی به خواب میرفتم. از کودکی بیشتر به انگلیسی آواز میخواندم. البته از همان کودکی به آهنگهای سوئدی، انگلیسی، ترکی و فارسی گوش میکردم.
-یعنی موسیقی را با آواز شروع کردید؟
-بله، پدر و مادرم برایم فیلمهای والت دیسنی میخریدند که تماشا کنم و همیشه آوازهای انگلیسی آنها را میخواندم. همیشه با رقص و موزیک و آواز بزرگ شدهام. به هر چهار زبان هم آهنگ گوش میکردم و هم میخواندم.
-دلیل مهاجرتتان به ترکیه چه بود؟
-من سه سال در ترکیه زندگی کردهام و الان هم چون در پروسه تولید یک آلبوم موسیقی انگلیسیزبان هستم، در لندن زندگی میکنم.
-به عنوان یک هنرمند، فضای ترکیه و سوئد و بریتانیا برایتان با یکدیگر متفاوت نیست؟
-متفاوت که هست، اما همه این فرهنگها جزیی از وجود من و زندگی من است. به همین دلیل هم این تفاوتها برای من بیگانه نیست.
-با اینکه گفتید به هر چهار زبان خواندهاید، فکر میکنید چرا در میان مردم بیشتر به عنوان خواننده ترک شناخته میشوید؟
-من در مسابقه «او- سس» ترکیه شرکت کردم و در آنجا آهنگ انگلیسی هم خواندم، اما از لحظهای که ترکی خواندم و مخصوصأ بعد از خواندن یک آهنگ معروف ترکی خیلی طرفدار پیدا کردم و شهرتام بیشتر شد.
-شما در آن مسابقه داوران را شگفتزده کردید؛ اصلأ چه شد که تصمیم گرفتید در «او- سس» شرکت کنید؟ و اسم آن آهنگ معروف چیست؟
-به همراه مادرم هنگام مسافرت تابستان در ترکیه در تلویزیون آگهی «او-سس» را دیده بودم و چند کلیپام را برایشان فرستادم که سه هفته بعد تماس گرفتند گفتند بیا. البته من از ابتدا به «او-سس» نرفته بودم، بلکه از طرف برنامه تلویزیونی (Turkeys got talent) به «او- سس» دعوت شدم. یعنی اول به مرکز «تلنت شو» رفتم و از آنجا مرا به «او- سس» معرفی کردند و بعد هم به برنامه «د وویس» ترنسفر کردند. اسم آهنگ معروفی که در آن برنامه خواندم «ایسیان» (به معنی عصیان) بود از Halil Sezai حلیل سزایی که اصلا یک سال قبل از این مسابقه من به سبک خودم با گیتار خوانده بودم و در یوتیوب هم پخش شده بود. این آهنگ را که برای مسابقه خواندم خیلی گرفت.
-نظر داوران و تماشاچیها چه بود؟ بیشتر چه میگفتند؟
-اولین بار بود که من در یک سالن بزرگ آهنگ ترکی میخواندم. همه شوکه شده بودند چون فکر نمیکردند که بتوانم به ترکی هم بخوانم. به من گفتند صدایت گرم و سوزان است.
-بعد از موفقیت در «او- سس» چه اتفاقی افتاد؟
-از طریق همانجا با «سونی موزیک» قرارداد بستم و سه سال هم در ترکیه بودم و آهنگ Boğaz’da Yangın Var را آنجا ساختیم و سال ۲۰۱۵ با برند سونی موزیک در ترکیه منتشر شد.
-از این آهنگ چقدر استقبال شد؟
-خیلی. مردم خیلی دوست داشتند.
-فکر میکنید شهرت و موفقیت خواننده به زبان انگلیسی و سوئدی سختتر از ترکی و فارسی است؟
-نه، من هیچ موقع در سوئد و انگلیس در میان مردم نخوانده بودم که حالا بتوانم بگویم آنجا شهرت و موفقیت، سختتر است یا راحتتر. من آنجا در اتاقام یک استودیو خانگی داشتم که در آن آهنگ میساختم و آواز میخواندم. تولید در بازار موسیقی همه کشورها سخت است.
-یعنی شما کار موسیقی را بیشتر برای دل خودتان انجام میدهید و نه برای بازار؟
-بله خب، همه چیز اول از دل شروع میشود. کسی که دل ندارد، نباید وارد کار موسیقی شود. البته همیشه دوست داشتم که پیشرفت کنم و میخواستم که در یک اجرای بزرگ آواز بخوانم و مردم مرا با خواندن آهنگهای خودم بشناسند و دوست داشته باشند.
-شما با خواندن آوازهای ترکی در میان مردم ایران هم مشهور و محبوب شدهاید، فکر میکنید موسیقی ترکی چه ویژگی دارد که حتی فارسیزبانها که زبان ترکی هم نمیدانند، با آن ارتباط برقرار میکنند؟
-موسیقی را همه دوست دارند. البته هر کسی یک سلیقهای دارد. موسیقی کشورهای خاورمیانه به هم نزدیک است. در ایران هم که موسیقی محدود و موسیقی زنان ممنوع است، این مسئله خیلی تأثیر میگذارد و مردم به موسیقیهای کشورهای همسایه گوش میکنند. حتی اگر زبان خواننده را متوجه نشوند، باز هم موسیقی و فرهنگ کشورهای همسایه با هم بیگانه نیست.
-به عنوان خواننده فکر میکنید فرق موسیقی ایرانی و ترکی در چیست؟
-به نظر من موسیقی همهاش احساس است. مهم این است که مردم بتوانند با حس هنرمند ارتباط برقرار کنند.
-شما یک خواننده چندفرهنگی هستید که به چند زبان میخوانید، این ویژگی منحصر به فرد شما را برای مخاطب جذاب میکند اما از طرفی هم این تنوع باعث میشود مخاطب وفادارا و ماندگار نداشته باشید، فکر میکنید توانستهاید بر این سردرگمی مخاطب غلبه کنید و هوادارانی داشت باشید که موسیقی شما را دنبال کنند؟
-بله، هوادار دارم. این چندفرهنگی بودن هم باعث خوشحالی من است. احساس میکنم خیلی خاص و توانا هستم. همزمان احساس میکنم مسئولیت دارم که به عنوان یک خواننده زن به خواندن آواز فارسی هم ادامه دهم. الان هم به این دلیل در بریتانیا هستم که آلبوم انگلیسیام اینجا در مرحله پایانی میکس است. همزمان به این فکر میکنم که آهنگ ایرانی هم بسازم و فارسی بخوانم.
-اسم آلبوم انگلیسیتان چیست؟
-هنوز برایش اسمی انتخاب نکردهام. شامل پنج آهنگ است که همه را خودم ساختهام. سبک آهنگها هیپهاپ و آراندبی است.
-ولی آهنگهای ترکی و فارسی که خواندهاید پاپ بودهاند، یعنی دوست دارید دائمأ سبکهای مختلف را تجربه کنید؟
-نه، اما سبک موسیقی من هیپهاپ هم هست. بهتره بگویم نمیخواهم خودم رابه یک سبک محدود کنم. به نظر من هنر و هنرمند همیشه مثل هر چیز دیگر مرتبا در حال تغییر و پیشرفتاند. من دوست دارم دائمأ در تغییر باشم و فکر میکنم آرتیست باید همیشه بتواند خودش را تغییر دهد.
-با این حساب لابد در میان خوانندههای غربی، ترک یا ایرانی الگو هم ندارید؟
-هنرمندانی هستند که از آنها الهام میگیرم. مدتی قبل از اینکه به بریتانیا بیاییم، مشغول یادگیری تنبک بودم و در آن مقطع به موسیقی سنتی ایرانی گوش میکردم و یک بار هم به کنسرت محمدرضا شجریان و همایون رفتم که اجرایشان را خیلی دوست داشتم و مرا به دنیای دیگری برد. در موسیقی ترک هم خیلی از خوانندهها را دوست دارم مثل Sezen Aksu. به طور کلی خیلی روی اسمها تعصب ندارم و بیشتر موزیک خوب برایم مهم است.
-چه سازهایی مینوازید؟ و از چه موقع نوازندگی را شروع کردید؟ و به جز آواز چه کارهایی را خودتان انجام میدهید؟
-پدرم نوازنده گیتار است و من هم از شانزده سالگی شروع به یاد گرفتن گیتار کردم و همزمان شعر مینوشتم و ترانه میساختم. نوازنده حرفهای نیستم، اما در حدی که بتوانم آهنگ بسازم مسلط هستم. تنبک را در سوئد شروع کردم و یک سال مشغول یادگیری بودم تا اینکه به بریتانیا آمدیم و مشغله درس و دانشگاه وقتی باقی نگذاشت که ادامهاش بدهم.
-رفتار هواداران ایرانی، ترک و غربی با شما چقدر متفاوت از یکدیگر است؟
-فرقی ندارد. من همه مخاطبانم را به یک اندازه دوست دارم و آنها هم متقابلأ علاقه نشان میدهند و کارهای مرا دنبال میکنند، ایرانی و ترک و غربی هم ندارد.
-مردم به صدای آوازخوان بیشتر اهمیت میدهند یا به صورت و ظاهرش؟
-امیدوارم که به صدایاش بیشتر اهمیت بدهند. البته متأسفانه امروزه صدا به تنهایی عامل موفقیت خواننده نیست.
-پیشنهاد بازی در فیلم و سریال هم داشتید؟
-بله، پروژههایی پیشنهاد شده اما تا امروز جور نشده، یعنی یا زمان فیلمبرداریاش با وقت من هماهنگی نداشته، یا پروژه به مرحله تولید نرسیده. اما اگر پروژه خوبی پیش بیاید و موقعیتاش هم با موقعیت من جور باشد، حتمأ بازی میکنم.
-هنر موسیقی خیلی شخصی است و در تولید آن شما هستید و نهایتإ شاعر و آهنگساز و تنظیم کننده، اما در بازیگری با مجموعه بزرگی طرف هستید که هنر شما در رابطه با آنها شکل میگیرد و در نتیجه تأثیر فرهنگ عمومی در آن پر رنگتر است. بر این اساس دوست دارید در فیلم و سریال غربی بازی کنید یا ایرانی یا ترک؟ یعنی بازی در کدام را ترجیح میدهید؟
-من پروژه خوب را ترجیح میدهم. از هر فرهنگی که باشد.
-تا امروز کارهای تولیدی خودتان کدامها بوده؟
-کارهای زیادی تولید کردهام. اما یکی از تازه ترینها آهنگی ترکی است که خودم ساختهام به اسم «گَل» (به معنی بیا) که منتشر شده و الان در یوتیوب هم در دسترس است. همه کارهایم به صورت دیجیتال در اینترنت عرضه میشود.
-شما به ایران هم سفر میکنید؟
-یک بار وقتی چهارده سالم بود رفتیم تهران و فامیل پدرم را دیدیم، اما بعد از آن دیگر نشد.
-الان اگر به ایران بروید چه اتفاقی برایتان میافتد؟
-نمیدانم (میخندد).