فیروزه رمضان زاده- بزرگداشتهای موسوم به «دهه فجر» انقلاب اسلامی که به روزهای پایانی آن نزدیک میشویم برای مردم ایران یادآور برگزاری مراسم فرمایشی و تبلیغاتی سالانه با هزینههایی گزاف و برپایی راهپیمایی حکومتی «۲۲ بهمن» در نقاط مختلف ایران است.
سی و هشت سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران میگذرد. پس از گذشت این سالها آیا شهروندان ایران با وقوع انقلاب اسلامی موافق هستند؟ در مورد برپایی مراسم تبلیغاتی «دهه فجر» چه فکر میکنند؟ این انقلاب، چه دستاوردهایی برای مردم ایران داشته است؟
در گزارش میدانی زیر به سراغ تعدادی از شهروندان ایرانی در سنین و موقعیتهای اجتماعی و تحصیلات متفاوت رفته و پرسشهایی را با آنها در میان گذاشتهایم.
وقوع انقلاب و ارتجاع فرهنگی
یک استاد علوم سیاسی دانشگاه مهمترین نتایج مثبت و منفی انقلاب اسلامی ایران را در دو عبارت استقلال سیاسی و ارتجاع فرهنگی خلاصه میکند و میگوید: «پس از پیروزی انقلاب و تحقق و تثبیت ولایت فقیه، جامعه ایران با ارتجاع فرهنگی بدخیمیمواجه شد که ناشی از تلاش حکومت برای اجرا و تحمیل احکام فقهی و پاک کردن خشونتآمیز جامعه از مظاهر نقض احکام اسلامی بود. بنابراین در دهه ۱۳۶۰ اگرچه تصمیمات بالاترین مرجع قدرت سیاسی و سایر نخبگان حاکم در ایران تحت نفوذ مقامات سیاسی جهان غرب به ویژه آمریکا و انگلستان نبود، ولی جامعه ایران با مشکلاتی در زمینهی آزادیهای اجتماعی مواجه شد که در دهههای قبل اصلا «مشکل» محسوب نمیشدند. به عبارت دیگر، استقلال سیاسی نتوانست به آزادیهای سیاسی مطلوب در ایران منتهی شود ولی ارتجاع فرهنگی توانست آزادیهای اجتماعی را تا حد زیادی از بین ببرد.»
به گفته این استاد دانشگاه، برخی افراد «تحقق جمهوریت» و «خشونت و کشتار و اعدامهای سیاسی و جنگ هشت ساله» را هم جزو نتایج مثبت و منفی انقلاب اسلامی میدانند. اگرچه این رأی نادرست نیست ولی با توجه به مسخ شدن جمهوریت در ایران پس از انقلاب، و نیز با توجه به بی سابقه نبودن جنگ و اعدام سیاسی در تاریخ ایران از زمان قاجار تا به امروز، احتمالا میتوان جمهوریت مسخشده و خشونت ناشی از سیاست را در این بررسی کوتاه، کنار بگذاریم.
این استاد علوم سیاسی معتقد است: «فقدان استقلال سیاسی ایران در دهه ۱۲۹۰ خورشیدی نیز به مرگ و میر بسیاری از ایرانیان در اثر قحطی گسترده منجر شد. تلفات آن قحطی شاید بیشتر از تلفات دهه نخست انقلاب اسلامی بوده باشد. آنچه در سال ۵۷ تازگی داشت، انقلاب برای استقلال و ارتجاع بود. نیروهای اجتماعی و سیاسی مترقی جامعه ی ایران، در کنار مطالبه آزادی، خواستار استقلال سیاسی بودند، نیروهای اجتماعی غیرمترقی هم خواستار برچیده شدن بساط آزادیهای اجتماعی و فرهنگی برآمده از ظهور مدرنیسم در ایران بودند. اگرچه رهبران سیاسی این نیروهای اجتماعی، این مطالبه را صریحاً مطرح نمیکردند تا حمایت نیروهای اجتماعی مترقی را در جریان انقلاب از دست ندهند. این مطالبات پس از تثبیت قانونی ولایت فقیه تدریجاً مطرح و متحقق شدند. پس با منها کردن جمهوریت و خشونت سیاسی، میتوان نتایج کلان انقلاب اسلامی را به استقلال سیاسی و ارتجاع فرهنگی محدود کرد. تلخی ارتجاع فرهنگی فقها در ایران پس از انقلاب در حدی بود که امروز بسیاری از مردم ایران باور دارند که «استقلال» را نمیتوان مهمترین ارزش سیاسی دانست. از این منظر، مهم این است که نظام سیاسی مستقل در اختیار چه کسانی قرار میگیرد. کسانی که به ارزشهای دموکراتیک جهان مدرن باور دارند یا کسانی که استقلال سیاسی را یکی از لوازم اصلی تحقق ارزشهای غیر دموکراتیک قرون گذشته در جامعه ایران میدانند.»
دهه زجر نه دهه فجر
یک فارغالتحصیل رشته تاریخ که تاکید میکند «دهه زجر» است و نه «دهه فجر» معتقد است: «اگر انقلاب نشده بود الان کشوری توسعه یافته و مدرن داشتیم. خیانت دولتّهای غربی به شاه، باعث شد دود انقلاب به چشم خودشان برود.»
یک معلم بازنشسته که چند بار تاکید میکند سیاسی نیست میگوید: «راستش باتوجه به شنیدهها و خواندههایم از دوره قبل و با آنچه که در این دوره دیدم و زندگی کردم در هر دو دوره مشکلات بسیاری بوده و هیچ کدام از دولتها طرف مردم نبودند.»
او میافزاید: «رضاشاه شخصیت برجسته دوره قبل بود ولی من ایشان را هم از لحاظ شخصیتی و حکمرانی در کشور قبول دارم.»
از این معلم در مورد برگزاری مراسم «دهه فجر» در مدارس میپرسم. جواب میدهد: «در مورد برگزاری مراسم دهه فجر تا آنجایی که یادم هست در سالهای قبل، در این ۱۰ روز، مراسم خاصتری برگزار میشد، هم از طریق رسانهها و هم مراکز آموزشی و مدارس، یادم میآید در دهه شصت و حتی سالهای دهه ۷۰ کلاسهای مدارس را تزیین میکردیم و کلاً در این ۱۰ روز، هر روز در مدرسهها مراسم برگزار میشد. رسانهها مثل رادیو و تلویزیون هم برنامههای زیادی داشتند ولی الان این مراسم کمرنگ شده فقط راجع به راهپیمایی ۲۲ بهمن خیلی تبلیغات میکنند.»
ترمه فارغالتحصیل رشته گرافیک که ساکن اورمیه است در پاسخ به اینکه آیا از وقوع انقلاب راضی است، میگوید: «اگر منظور شما از انقلاب، انقلاب اسلامی است، خیر، هر انقلاب باید به یک تحول و پیشرفت منجر شود مثل انقلاب صنعتی و یا انقلاب فرانسه؛ ولی انقلابی که تمام مبانی حقوق بشر را زیر پا بگذارد و چند هزار سال عوض پیشرفت، عقبگرد بکند از چه چیزش باید راضی باشم؟ در حکومتی که حقوق شهروندی در آن زیر صفر است و همیشه به عنوان یک مجرم به تو نگاه میکنند، جایی برای راضی بودن باقی نمیماند.»
مراسم «دهه فجر»، تحمیق بیشتر تودهها
یک دانشآموخته جامعه سیاسی با گرایش سیاسی چپ معتقد است: «تا قبل از بهمن ۵۷ دو جریان عمده مخالف وجود داشت، جریان اصلاحطلب و محافظهکار وابسته به جبهه ملی و توده و جریان برانداز ملی-اسلامی (مجاهدین) و مارکسیستها (فدایی). اما همان طور که در چند سال اخیر در جریان بهار عربی و به ویژه مصر دیدیم که آمریکا تا دقیقه ۹۰ از حسنی مبارک دفاع میکرد و یکباره با چرخش ۱۸۰درجهای به منظور تحریف انقلاب مصر خود را حامی آن تعریف میکند، به همین ترتیب، سالها قبل در مورد انقلاب مردم ایران رفتار کرد، خمینی و جریان روحانیت را تقویت کرد تا هم در عرصه خارجی بخشی از سیاست «کمربند سبز» به منظور پس زدن اتحاد جماهیر شوروی را عملی کرده باشد و در عرصه داخلی نیز، به عنوان یک کشور بسیار مهم خاورمیانه نگذارند یک جریان سومی در منطقه سر راست کند. تضمین خمینی به کارتر و تسهیلات کارتر در آرام کردن ارتش بخشی از این برنامه بود. این همکاری در مکاتبات خمینی و کارتر قابل مشاهده است.»
وی میافزاید: «البته هر دو جریان برانداز در مورد خمینی نیز در محاسبات خودشان اشتباه کردند. چه جریان مجاهدین خلق که از خمینی به عنوان «رهبر کبیر انقلاب» نام میبرد و چه جریان فدایی- توده (اکثریت) که خمینی را به عنوان یک رهبر «ضد امپریالیستی» قلمداد میکردند. این اشتباهات، تاثیرات بسزایی در انشعابات درونی جریانات برانداز نیز داشت که ما آن را مثلاً به شکل فدایی اکثریت و اقلیت میبینیم ولی جریان روحانیت به هیچ کدام رحم نکرد و همه را، چه آن جریانی که معتقد به ربودن انقلاب توسط خمینی بود و چه جریانی که به خمینی دلخوش کرده بود را از دم تیغ گذراند. در این میان هرچند دخالت غرب در موفقیت خمینی نقش بسزایی داشت ولی کمآگاهی مردم ایران نقش بیشتری داشت و مردم تاوان ناآگاهی خویش را دادهاند.»
از او در مورد برگزاری «دهه فجر» میپرسم، میگوید: « دهه فجر در حقیقت در ادامه و توجیه سرقت انقلاب و مصادره آن توسط ارتجاع مذهبی و به منظور تحمیق بیشتر تودههاست که البته بخش عظیمیاز امکانات دولتی و اقتصادی کشور نیز در این راستا تلف میشود.»
یک دختر دانشجوی ۲۰ ساله ساکن تهران که خود را فردی مذهبی معرفی میکند میگوید: «به نظرم انقلاب باعث شد که امنیت به جامعه برگردد تا مردم بتوانند آزادانه نظرشان را اعلام کنند و مستقل شوند. دین و مذهبشان را مخفی نکنند و اسلامستیزی از جامعه خارج شد ولی از نظر اقتصادی وضعیت زندگی مردم بدتر شده.»
از او میپرسم آیا اطمینان دارد که پس از انقلاب اسلامی آزادی بیان و عقیده اجرا میشود؟ پاسخ میدهد: «در مستندهایی که از زمان شاه در تلویزیون پخش میکنند میتوان به وضوح دید که چقدر قبل از انقلاب به مردم فشار میآوردند و هر کسی که میخواست از اسلام و شیعه دفاع کند یا شکنجه میشد یا شهید. چون قبل از انقلاب، مسوولان به دین عقیده نداشتند و هر بلایی میخواستند سر مردم معترض در میآوردند. اما الان مردم دینشان را آزادانه بیان میکنند و محدودیتی ندارند. مخصوصاً الان که بحث مدافعان حرم حضرت زینب مطرح شده و خیلی از جوانهای مذهبی داوطلبانه در جنگ شرکت میکنند و عاشق شهادتاند.»
این دانشجو که حجاب و پوشش کامل خود را یک مصونیت در جامعه عنوان میکند معتقد است حجاب مانعی برای او نیست و بیشتر باعث امینت زنها است.
با وجود فحشا و اعتیاد چطور از «دهه فجر» حرف بزنم
یک خانم پرستار که در بخش بیماران عفونی یک بیمارستان دولتی کار میکند در گفتههای خود به وضعیت اجتماعی دوران پس از انقلاب اشاره میکند و میگوید: «ای بابا، چه سوالهایی میکنید، داریم تو فحشا و اعتیاد و قتل و… غلت میزنیم.»
او که تا به حال از نزدیک با برخی از زنان خیابانی و کارتنخواب در بیمارستان محل کارش روبرو شده میگوید: «گاهی وقتها عذاب وجدان میگیرم، از اینکه نمیتوانم مفید باشم، به خودم حق نمیدهم از وضعیت زندگیام گلایه داشته باشم چون من شب در خانه گرم و نرمام روی تخت نرم و بالشی پراز پر میخوابم، ولی ۱۰ شب به بعد خیابانها پراست از زنهای خیابانی و کارتنخواب، آن وقت چطور من از انقلاب و دهه فجر حرف بزنم وقتی وضعیت اجتماعی ما به این شکل درآمده؟»
یک دختر ۲۳ ساله ساکن منطقه مهرشهر کرج در پاسخ به پرسشهای من میخندد و میگوید: «والله من که در آن دوران نبودم، ولی وقتی که فیلمها و حرفهای مربوط به دوره شاه را میشنوم خیلی غبطه میخورم که چرا الان شاه نیست و شدیداً از این که انقلاب شده ناراضی هستم. واقعاً الان دوران خیلی مزخرفی است، فقط اسمش است که انقلاب شده ولی نه اوضاع اقتصادی کشور درست است و نه دخترپسرها اصلا شکل مسلمانانی نیستند که حکومت میخواهد باشند.»
او در ادامه میگوید: «چند وقت پیش، ماموران گشت ارشاد مرا در خیابان انقلاب تهران به داخل ماشین خود بردند، در صورتی که اصلاً آرایش نداشتم فقط به خاطر بافتی که پوشیده بودم و جلویش باز بود، در صورتی که زیر بافت، یک لباس خیلی بلند پوشیده بودم. این است وضع انقلاب ما و انقلابی که بیشتر پدر و مادرها به خاطرش به خیابانها ریختند و الان همانها از این کارشان پشیمان هستند.»
او که پدرش، بازنشسته نیروی زمینی سپاه است ادامه میدهد: «مامان و بابایم از این که انقلاب شده راضی هستند نظرشان این است که چون مسلمانیم و در ایران قوانین اسلام رعایت میشود.»
یک کارمند ۴۸ ساله میگوید: «من از اولش هم راضی نبودم با این که آن موقع سنام کم بود.»
علت را میپرسم، پاسخ میدهد: «شاید باور نکنید من از سن ۱۲ سالگی دوست داشتم تروریست شخصیتهای سیاسی باشم البته با هدف. از این که مسولان کشورم اینها هستند احساس شرم میکنم.»
او در مورد «دهه فجر» معتقد است: «این دهه برای آدمهای چاپلوس و نان به نرخ روزخور خوب است، آدمهای کثیف و فرصتطلب، نه من که عاشق کشورم هستم. من واقعاً احساس بدی دارم از این دیکتاتورهای دزد.»
گرامیداشت انقلاب دامن زدن به فقر ملی است
یک استاد تدریسممنوع رشته اقتصاد در مورد برگزاری مراسم «دهه فجر» معتقد است: «من به طور کل با هر نو کارناوالبازی مخالف هستم و معتقدم پروپاگاندا در هر عرصهای جواب برعکس میدهد. امری مانند انقلاب اگر قرار باشد گرامی داشته شود که باید بشود با تحقق اهداف اعلام شدهاش هم گرامی داشته میشود و هم جنبههای مختلف و اثرگذار آن بازتولید میشود. انقلابی که یکی از مهمترین خواستهاش عدالت اجتماعی و اقتصادی بوده، در زمانی که بیشترین مردماناش از فقر رنج میبرند و دهکهای بین طبقاتی مدام در حال فروریزی هستند و هرروز تعداد قابل توجهی از مردم به زیر خط فقر سقوط میکنند، چه چیزی را میخواهد گرامی بدارد؟»
او میافزاید: «وضعیت معیشتی مردم بحرانی است و دولت قادر به اشتغالزایی نیست، ازسوی دیگر بسیاری از شغلهای قبل تعطیل میشوند، در همین حال، حاشیه و زاغهنشینی که برچیدن آن مهمترین اولویت انقلاب خوانده میشد چنان گسترده شده که جمعیت میلیونی را شامل میشود. در چنین وضعیتی هزینه کردن پول هنگفت به بهانه گرامیداشت انقلاب، دامن زدن به این فقر ملی است. با های و هوی راه انداختن و دمیدن در شیپور و پخش کردن نقل و نبات چیزی استوار نمیشود. بزرگداشت واقعی انقلاب بازگشت به گفتمان و اهداف دست اول انقلاب است. بزرگنماییهایی از نوع دهه فجر، نمایش حقیر و نحیف شدن ارزشهای راستین انقلاب است، که میخواهیم با بزرگنمایی آن را فربه وغنی نشان دهیم.»
۳۸ سال از ۲۲ بهمن ۵۷ گذشته است، مراسم و برنامههای «دهه فجر» در شرایطی هر سال در نقاط مختلف ایران برگزار میشود که فضای اقتصادی و اجتماعی کشور همچنان پر از تنش و فشارهای بسیار و مضطرب و ملتهب است.
ایران تقریبا چهار دهه پس از انقلابی که وعدههای بزرگ میداد، همچنان فاقد مطبوعات آزاد، احزاب و سازمانهای سیاسی و تشکلهای مدنی است. یکی از اهداف انقلابی که بیشترین تودههای مردم را به خود جلب کرده بود، برچیده شدن زندانهای سیاسی بود. انقلاب اسلامی اما دامنهی سیاست و امنیت را چنان گسترش داد که کمتر خانوادهای است که به هر دلیلی سر و کارش با زندان نیفتاده باشد. در عین حال انقلاب اسلامی علاوه بر قبضه کردن قدرت سیاسی و اقتصادی در دست خانوادههای مافیایی روحانی و سپاهی، قشر تازه به دوران رسیدهای را پرورش داد که ثروت نجومی و بادآورده به جیب زده در حالی که طبقهی متوسط هر روز نحیفتر و لایههای تنگدست بیش از پیش به زیر خط فقر رانده میشوند. «دهه فجر» در واقع جشن کسانی است که با جیبهای گشاد به قدرت رسیده و قصد سپردن آن به مردم و نمایندگان واقعی آنها را ندارند.