آزاده کریمی، علی اشتیاق (+عکس) شصت و هفتمین دوره فستیوال فیلم برلین با اهدای خرس طلایی بهترین فیلم به ایلدیکو انیدی کارگردان مجار و خرس طلای بهترین کارگردانی به آکی کوریسماکی کارگردان فنلاندی به کار خود پایان داد تا از کشورهای اسکاندیناوی به سوی اروپای شرقی، چشماندازی از دنیای امروز اروپا را به نمایش بگذارد.
در این دوره نزدیک به ۴۰۰ فیلم بلند داستانی، مستند، کوتاه و انیمیشن به نمایش در آمد ولی تولیدات مشترک سینمای اروپا بیشترین جوایز را از آن خود کردند و این بار برلیناله مشکلات و دغدغههای فیلمسازان کشورهای اروپا را در مرکز توجه خود قرار داد.
سینمای ایران که در این دوره فقط با فیلم تجربی «تمارض» ساخته عبد آبس در بخش فوروم شرکت کرده بود، برخلاف همیشه نه حضور چشمگیری داشت و نه جایزهای دریافت کرد. با اینکه سازمانهای حکومتی برلیناله را به سیاسیکاری و نمایش فیلمهای سیاهنما از ایران متهم میکنند و فیلمسازان حاضر در این فستیوال را «مجرم» میدانند، اما حضور سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی، شرکتهای تولید فیلم و خبرنگاران ایرانی از همیشه پررنگتر بود.
تقسیم خرسها
علاوه بر آثار ایلدیکو انیدی (مجارستان) و آکی کوریسماکی (فنلاند) «فلیسیته» (فرانسه/سنگال/بلژیک/آلمان/لبنان) به کارگردانی آلن گومیس با دریافت خرس نقره ویژه هیات داوران مورد تحسین قرار گرفت.
جایزه بهترین بازیگر زن به کیم مین هی برای بازی در فیلم «تنها در ساحل شب» از کره جنوبی رسید و گیورگ فریدیش برای فیلم «شبهای روشن» (آلمان و نروژ) جایزه بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد.
جایزه ویژه آلفرد بائر به «رد پا» (لهستان/آلمان/جمهوری چک/سوئد/اسلواکی) به کارگردانی آگنیشکا هولانداین رسید و جایزه بهترین فیلمنامه این دوره نیز برای «یک زن شگفتانگیز» (شیلی/آلمان/آمریکا/اسپانیا) نوشته سباستین للیو و گونزالو مازا رسید.
فستیوال ۱۰ روزه، امسال بیش از ۵۰۰ هزار نفر تماشاگر داشت و ۶/۲ میلیون یورو بلیت فروخت، ۶ میلیون یورو اسپانسر و حامی مالی داشته و ۸ میلیون یورو از دولت بودجه دریافت کرده. برنامهها و جشنهای برلیناله مجموعا ۲۴ میلیون یورو هزینه داشته که این مبلغ نسبت به ۱۵ سال گذشته، ۵۰ درصد افزایش نشان داده است.
هیات داوران
پل ورهرفون کارگردان و فیلمنامهنویس هلندیتبار ریاست این دوره از برلیناله را به عهده داشت. او کارگردان فیلم تحسین شدهی «Elle» با بازی ایزابل هوپر است که به تازگی بر پرده سینماهای آلمان رفته و در رقابت با فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی، جایزه بهترین فیلم خارجی گلدون گلوب سال ۲۰۱۷، را از آن خود کرد. ورهرفون فیلمسازی را در ژانرهای مختلف تجربه کرده؛ وی علاوه بر ساخت فیلمهای تخیلی و اکشن، فیلم اروتیک و بحثبرانگیز «غریزه اصلی» را با شرکت شارن استون در کارنامهی خود دارد.
مگی جیلنهال بازیگر هالیوودی، دیهگو لونا بازیگر مکزیکی، وانگ کوانان کارگردان و نویسنده چینی، دورا بوشوشه تهیه کننده تونسی، اولافور الیاسون هنرمند ایسلندی و یولیا ینتش بازیگر آلمانی که سال گذشته با فیلم «۲۴ هفته» بازی خیرهکنندهای از خود ارائه داد، فستیوال شصت و هفتم برلین را داوری کردند.
جانگو: فیلم افتتاحیه
جانگو اولین تجربه کارگردانی اتین کومار فیلمنامهنویس و تهیهکننده سینماست که به خاطر نگارش فیلمنامههای «خدایان و آدمها»، «شاه من» و «سرآشپز و رئیسجمهور» به شهرت رسید. او در نخستین فیلم خود، زندگی جانگو راینهارت نوازنده بلژیکی رومانیتبار را به روی پرده برده است.
انتخاب این فیلم برای شروع فستیوال فیلم برلین را شاید بتوان نمادی از آزادی فکر و اندیشه برای هنرمندان جهان دانست. این فیلم داستانِ اسارت یکی از معروفترین نوازندگان جاز در چنگ نازیسم است و تلاش وی در رها ساختن خود و خانوادهاش. جانگو نوازنده چیرهدستی است که آلمان نازی از او دعوت میکند تا در برلین کنسرت اجرا کند ولی این نوازنده کولیتبار تمایلی به این کار ندارد و مجبور به فرار میشود.
سکانسهای اجرای موسیقی و بخصوص گره خوردن آن با زندگی و مرگ او و خانوادهاش، لحظات تکاندهندهای خلق کرده که موسیقی را نه عنصری اضافی بلکه لازم برای درک موقعیت شخصیتها کرده است.
رضا کتاب بازیگر نقش جانگو هم در اجرای موسیقی و نواختن موسیقی با دو انگشت ماهرانه عمل کرده و در بازتاب بی پناهی هنرمندی که این «جنگ» هرگز جنگ او نبوده ولی به درگیری خانگی او تبدیل شده، بینظیر است.
بازی بین هراس و مرگی که جانگو و خانوادهاش را تعقیب میکند، بیدفاعی آنها و فاصله کوتاه قله و سقوط برای هنرمندی چنین تمامعیار، جانگو را به اثری برای یادآوری دنیای مخاطرهآمیز همهی هنرمندان امروز جهان بدل کرده است.
حضور ترامپ
دونالد ترامپ سوژه برخی از اعضای هیات داوران و باعث شوخی و مزاح مجری و حاضران مراسم افتتاحیه برلیناله بود. آنکه انگلکه کمدین آلمانی که یک از گردانندگان این مراسم بود به میان مهمانان هالیوودی افتتاحیه رفت و از آنها پرسید آیا برای شرکت در فستیوال آمادهاند یا آمدهاند که دیگر به کشورشان برنگردند؟!
از سوی دیگر ریچارد گر بازیگر مشهور هالیوود که با فیلم «شام» در برلیناله حضور داشت، در نشست رسانهای فیلماش از سیاستهای پناهجوستیزانه ترامپ انتقاد کرد و تلفیق واژه پناهجو با تروریست را ناامیدکننده دانست. این بازیگر قدیمی سینما با آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز دیدار و گفتوگو کرد.
استیو کوگان تریلری بازیگر دیگر «شام» به طعنه گفت که در این فیلم نقش یک بیمار ذهنی را بای میکند که در مقایسه با رئیسجمهوری آمریکا فقط یک سردرد دارد.
ترزا ویاورده کارگردان پرتغالی فیلم «کولو» که بحران اقتصادی یک خانواده اهل پرتغال را روایت کرده، در نشست رسانهای فیلماش گفت که مشکلات اقتصادی و بیکاری منجر به تقویت سیاستمداران مردمفریبی چون ترامپ و مارین لوپن شده است.
یک شاهکار: «جسم و جان»
ایلدیکو انیدی نویسنده و کارگردان مجارستانی امسال توانست با فیلم «جسم و جان» جایزه خرس طلای فستیوال برلیناله را از آن خود کند. انیدی با کمدی «قرن بیستم من» شناخته شد و توانست نظر داوران فستیوال کن ۱۹۸۹ را با دریافت جایزه دوربین طلایی به دست آورد. این بار او با یک درام عاشقانه آمده که عدم تجانس لوکیشن فیلم، یعنی یک کشتارگاه، قالبی تازه و خطرناک است ولی انیدی ۶۱ ساله به خوبی بلد بود خطوط ناموازی حال و هوای عشق را با جان کندن یک حیوان سربریده در برابر دیدگان شما بگذارد و با این همه شما همچنان عشق را انتخاب کنید.
منتقدان برلیناله این فیلم را ستودند؛ رئالیسم جادویی و طنازانهی فیلم به عمق رابطه عاشقانه و حتی هوسگرایانه دو کارمند یک کشتارگاه رفته و دو ساعت شما را با خود همراه میکند بدون اینکه احساس کنید عرصه بر شما تنگ شده.
در این فیلم همانقدر انسانها اهمیت دارند که گوزنها و گاوها و در نوع قاببندی و زاویه دوربین ارجحیتی به دو شخصیت اصلی نسبت به حیوانات داده نشده؛ حیوانات نیز جزوی از شخصیتهای اصلی و مهم داستان انیدی محسوب میشوند.
خرس نقره برای بهترین کارگردانی: داستانی از زندگی پناهجویان سوری
آکی کوریسماکی در حالی با فیلمسازی خداحافظی کرد که آخرین فیلماش «آن سوی امید» جایزه خرس نقره بهترین کارگردانی برلیناله را دریافت کرد. فیلم درامی به روز است که در آن انسانیت، طنز و بحران پناهجویی در اروپا را میبینید. خالد با بازی شروان حاجی، جوانی سوری است که به امید پذیرش پناهندگی با یک کشتی باری به هلسینکی میرود ولی وقتی با جواب نه روبرو میشود، فرار میکند و در خیابان میخوابد.
«آن سوی امید» دومین فیلم از یک تریلوژی درباره پناهندگان است که طرح آن در سال ۲۰۱۱ ریخته شد. کوریسماکی در حالی جایزه برلیناله را دریافت کرد که از سال ۲۰۰۳ که نامزد دریافت بهترین فیلم خارجی اسکار بود، تا کنون این جایزه را به دلیل اعتراض به سیاستهای آمریکا در قبال عراق تحریم کرده است.
این کارگردان در نشست رسانهای فیلماش از پناهجوهراسی سخن گفت و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان را برای صدور مجوز ورود بیش از یک میلیون پناهجو ستود.
تمارض: تلاش برای داگویل شدن!
فیلم تجربی «تمارض» ساخته عبد آبست در بخش فوروم فستیوال برلین تنها نمایندهی سینمای محدود و تحت فشار ایران بود. فیلم داستان چند جوان است که برای خوش گذراندن، خود را در خانه پیرمردی به او تحمیل میکنند و با زیادهروی در مصرف مشروبات الکی و مواد مخدر با پیرمرد درگیر میشوند.
فیلم میخواهد یک داگویل ایرانی باشد؛ Dogville فیلمی است نامتعارف از لارس فُن تریه کارگردان مشهور دانمارکی و با شرکت نیکول کیدمن. اما اگر داگویل تماشاچی را میخکوب میکند، در «تمارض» تفاوتهای فرمالیستی، تکنیکی و دوربین به رخ تماشاگر کشیده میشود و در حالی که به شدت از خلاء داستان رنج میبرد، اسیر فرم تجربهگرای خود میشود.
فیلمساز آدمهایش را از بازی خالی کرده و حاصل کارش جدایی تماشاگر از فیلم است. کاراکترها در یک فضای بیهویت مانند سوله قرار دارند و بعید است تماشاگر جز برای دیدن تجربه یک فیلمساز جوان برای چیز دیگری هم به تماشای این فیلم نشسته باشد.
منطق جهان کارگردان «تمارض» متفاوت از دنیای واقعی است؛ این منطق اگرچه پذیرفتنی است ولی فاقد جذابیت و کشش لازم است. علت انتخاب این قالب برای فیلم و چرایی ساخت فیلم به این روش اساسا مورد پرسش است. عدم هماهنگی فرم و داستان، نداشتن قصه و ساده کردن ساختار به نفع کارگرداننمایی تمام چیزی است که این فیلم تجربی به نمایش میگذارد.
تنها خاصیت «تمارض» شاید این باشد که در ساختار سینمای ایران و نه جهان، دست به نوآوری زده، شخصیتها را فاقد جان کرده و فقط بر نوع روایت تصویری انگشت تاکید گذاشته. اما در ابعاد گستردهای چون برلیناله نقش نمایندهی سینمای یک کشور را بازی نمیکند و یک فیلم مستقل و بیتعلق به یک بافت فرهنگی خاص است.
یک استودیوی سبزرنگ با چند در، میز و صندلی که به طرز بسیار مینیمالیستی کدگذاری شدهاند تا کلانتری، خانه عبد و خانه پیرمرد باشند. دقیقا مانند یک صحنه نمایش آماتور که تماشاگر باید بپذیرد که یک پسر جوان نقش یک پیرمرد را بازی میکند با این تفاوت که جوان بدون گریم و حتی بدون نمایش رفتاری یک پیرمرد، به اجرای این نقش میپردازد.
اگر از عنصر تجربیبودن این فیلم بگذریم، انتخاب این فیلم از سوی آنکه لویکه، آن هم پس از جنجالهایی که بر سر انتخاب فیلمهای ایرانی پیش آمد، بیضررترین و کم حاشیهترین انتخاب بوده. بدون نشانی از جامعه امروز ایران و تنها نمایشگر شوخیهای دست چندم چند مرد جوان که بیدلیل دور هم جمع شدهاند تا مست میکنند.
فیلمی ناموفق درباره تهران از آلمان
«هشتی تهران» ساخته دانیل کوتا فیلمساز جوان آلمانی است که میتوان او را سلطان «پن» (حرکت دوربین از چپ به راست و برعکس) نامید. نزدیک به تمامی سکانسهای این فیلم ۲۲ دقیقهای که در تهران فیلمبرداری شده، حرکت دوربین «پن» است.
فیلمساز میخواهد بگوید در اطراف تهران ساختوساز بیرویه میشود ولی نمیتواند. میخواهد بگوید خانههای تهران دیگر هشتی ندارد ولی نمیتواند بگوید. این فیلم مستند تهران را به ۴ نقطه شمالی، جنوبی، شرقی و غربی تقسیم کرده و به ساختمانهای نیمهکاره سر زده.
شما جز صدای خریداران و فروشندگان چیزی نمیشنوید، خبری از مسئول و ارگان و حتی همان هشتیهایی که عنوان فیلم است نمیبینید. فیلم دانیل کوتا توانایی، یا بهتر است بگوییم، جرات نزدیک شدن به یک موضوع به شدت بومی را ندارد؛ ایدهی فیلم در حد اسم باقی مانده و برای همین تماشاگران پس از تماشای فیلم از فیلمساز میپرسند «هشتی» یعنی چه؟!
در این این مستند، شما به عنوان تماشاگر همچون خریدار به ساختمانهای نیمهکاره سر میزنید، برخی سوالات عجیب و بیربط میشنوید و دوباره میروید سراغ یک منطقه دیگر تهران.
کیارستمی: کلوزآپ
توقع برگزاری بزرگداشت عباس کیارستمی در جشنواره فیلم فجر امسال، با سکوت عجیب مسئولان وزارت ارشاد و حتی سینماگران داخلی همراه شد. اما برلیناله برای گرامیداشت این سینماگر صاحب سبک ایرانی و جهانی که اوایل سال جاری به دلیل سهلانگاری پزشکی درگذشت، در بخش ویژه، فیلم «کلوزآپ» را به نمایش در آورد. با اینکه نسخه دیجیتال این فیلم موجود بود ولی فستیوال فیلم برلین نسخه نگاتیو «کلوزآپ» را تصحیح رنگ و صدا کرد و همان نسخه نگاتیوی که در سال ۱۳۶۸ به روی پرده سینماها رفت را به نمایش در آورد.
ابرقهرمانهای هالیوود: ترمیناتور ۲ و لوگان
در این دوره از برلیناله هالیوود کمرنگتر از گذشته ظاهر شد و حتی حضور سلیبریتیها بر روی فرش قرمز اندک بود. سینماهای برلیناله امسال بیشتر به فیلمهای اروپایی، خصوصا اروپای شرقی و آمریکایی جنوبی تعلق داشت. اما ابرقهرمانها با «ترمیناتور ۲: روز داوری» و «مردان ایکس» در برلیناله حضور داشتند.
فیلم «ترمیناتور: روز داوری» ساخته جیمز کامرون در بخش ویژه برلیناله به صورت ۳ بعدی به نمایش درآمد. اگر چه امسال هالیوود حضور کمرنگی در فستیوال برلین داشت ولی دیدن «ترمیناتور ۲: روز داوری» یادآوری کرد که این دستگاه عظیم فیلمسازی همچنان قادر به نمایش دوباره فیلمی آن هم در جشنوارهای مانند برلیناله است که ۲۵ سال پیش ساخته شده.
«ترمیناتور۲» یکی از اولین فیلمهای متمرکز بر جلوههای ویژه کامپیوتری، در سالگرد بیست و پنجمین سال تولیدش با همکاری کمپانی دی ام جی اینترتینمت، فیلم را مجهز به تکنیک سهبعدی کرد و جالب اینجاست که تماشاگر برلیناله را بر صندلی خود میخکوب کرد.
«ترمیناتور ۲» یکی از پرطرفدارترین نسخههای این فیلم سریالی است که در دوران خود به بهترین شکل کار و ارائه شد؛ برلیناله این فرصت را فراهم کرد که تماشاگران طرفدار «ترمیناتور» به ۲۵ سال پیش برگردند و خاطرات خود را با تماشای این فیلم و آرنولد شوارتزنگر مرور کنند. دیدن این فیلم به صورت سه بعدی بر پرده سینما تجربه قطعا هیجانانگیزی است.
«لوگان» سومین قسمت از فیلم «ولورین» برای نخستینبار در فستیوال فیلم برلین به نمایش در آمد. هیو جکمن در این فیلم بالاخره پس از گذشت ۲۰۰ سال پیر شدن خود را به نمایش گذاشت. فیلم در سال ۲۰۲۹ میگذرد و یک داستان خانوادگی و احساسی از شخصیت «لوگان» است.
هیو جکمن در نشست این فیلم در برلیناله اعلام کرد که پس از ۱۷ سال تصمیم گرفته تا با این نقش خداحافظی کند.