موسیقی در انتظار آزادی

دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ برابر با ۲۷ مارس ۲۰۱۷


آوازه – جامعه موسیقی ایران سال‌های سال است، شاید در چهار قرنی که از برپایی حکومت صفویان می‌گذرد در حال پیکار با ملایان است. با واپسگرایانی که موسیقی را حرام، ابزار موسیقی را نجس و موسیقی‌نواز را ملحد و مرتد و تبهکار می‌شناسند و هر جا که دست‌شان برسد آنها را از میان برمی‌دارند.

به خطا نرویم. اسلام از آغاز با موسیقی چنین نکرد.

روایاتی که از صدر اسلام تا برقراری صفویان و استقرار حکومت شیعه به دست‌مان رسیده هیچ گاه نظیر حوادثی را که پس از حکومت عباسیان بر موسیقی و موسیقیدان ایرانی رفته است بازگو نمی‌کند. در دربار‌ هارون‌الرشید موسیقی کم و بیش همان وزن و احترامی ‌را که پیش از یورش تازیان داشت به دست آورده بود. البته عرب‌ها عاشق چشم و ابروی ایرانی‌ها نبودند. به آنها نیاز داشتند. ایرانی‌ها را می‌دیدند که با آنکه در قالب «موالی» زندگی می‌کردند و در خدمت دولتمداران عرب بودند ولی هیچ‌گاه از موسیقی دل نبریده بودند و در زندگی روزمره حتی هنگام کار، کارهای سخت بیگاری، باز موسیقی را فراموش نمی‌کردند و زبان‌شان از نغمه تهی نمی‌شد. همه خوانندگان و نوازندگان پیشین راهی بارگاه خلفا می‌شدند و با این کار هم از گزند روزگار در امان می‌ماندند و هم ترانه‌های خود را از یاد نمی‌بردند. این فرایند سبب مصون ماندن ترانه‌ها از فراموشی نیز می‌شد.

و اما ورق که برگشت و خشک‌مغزان شیعی بساط خلافت را زیر نفوذ خود گرفتند دوران طلایی موسیقی نیز بسر آمد و ستیزه ملایان با موسیقیدانان روز به روز حدت و شدت بیشتری گرفت.

بعد از مشروطیت

با برپایی جنبش مشروطیت، نسیمِ آزادی موسیقی از نو وزیدن گرفت. موسیقی حتی به چاووش بلند بانگ آزادی تبدیل شد و از دل آن موسیقی سیاسی و اعتراضی به در آمد که تاثیرات‌اش تا زمان ما باقی مانده است.

فکر نکنید که موسیقی را فقط خمینی و کارگزاران‌اش باطل و مطرود می‌دانستند. در دوره‌های پیش از انقلاب هم زبان ملایان دراز بود و کسی هم نبود که زبان‌شان را قطع کند. رفتار با ملایان در برابر موسیقی و موسیقیدان دوگانه بود. بهترین نوازندگان و معتبرترین ارکسترها به ایران دعوت می‌شدند ولی به محض این که تاسوعا و عاشورا می‌رسید صدای هرگونه موسیقی را حتی در رسانه‌های دولتی خاموش می‌کردند. یعنی که پخش موسیقی را خلاف احترام امامان می‌دانستند. راشد و فلسفی مثلا حاضر نبودند میان دو بخش موسیقی صداشان پخش شود و حکومت مقتدری که بر طبل برابری و هم‌فکری با جهان آزاد  متجدد می‌کوبید این اعمال خرافات مذهبی را روا می‌دانست. به عنوان احترام به امامان و نایبان آنها، موسیقی و موسیقیدان‌ها را خوار می‌کردند.

این آشفتگی‌ها رفته رفته از اهمیت موسیقی در چشم جامعه می‌کاست. حالا دیگر تکلیف همه روشن است. کاری خلاف روایات مذهبی که در صحت آنها نیز تردید فراوان هست نمی‌توان کرد. راحت‌تر از همه این است که موسیقی را ببوسی و به کناری بگذاری.

چند سال پیش یک بار با زنده‌یاد فرامرز پایور درباره کوشش‌هایی که اهل موسیقی برای به دست آوردن حقوق خود دارند صحبت کردیم. او می‌گفت این کوشش‌ها بی ثمر است. ما باید قبول کنیم که موسیقی هزار و چهار صد سال است منفور و حرام معرفی شده است. حالا هم که اخلاف همان‌ها بر کرسی قدرت تکیه زده‌اند وضعیت همان است که بوده. با تلاش‌هایی که جوانان‌ها می‌کنند عِرضِ خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند.

البته این حرف که از خشم خاموش پایور برمی‌خاست همه حقیقت نیست. با همدلی و همبستگی بحران‌های سخت‌تر از این را می‌توان دوام آورد. حرف پایور دست کم شدت سرخوردگی و ناامیدی جامعه را از آنچه پیش آمده نشان می‌دهد.

خوشبختانه آشفتگی و هرج و مرجی که میان قافله ملایان بروز کرده، امید موسیقیدانان را به آینده بیشتر کرده است. این اختلاف را دست کم نگیرید. یکی‌شان امروز مجوز کنسرت می‌دهد و دیگری‌شان روز بعد آن را لغو می‌کند. لشکر جوانان جویای موسیقی هم منتظر روز انفجار می‌نشیند. روزی که تالارها همه سرشار از موسیقی می‌شوند و نغمه آزادی را می‌پراکنند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=70418