بادیدن این عنوان از فرصت سوء استفاده یا درحقیقت استفاده کردم و نوشتم: ای کاش همین موضوع در باره نخستوزیر سابق جمهوری اسلامی هم صدق پیدا میکرد. یعنی کینه و نفرت و انتقامجویی سردمداران جمهوری اسلامی از یمنیها هم بیشتراست؟ یمنی که گفته اند پادشاهی بود در یمن و… آن داستانها؟
هر اندازه این سه نفر مدت بیشتری تحت نظر باشند، به حیثیت و اعتبار جمهوری اسلامی و سردمداران آن لطمه بیشتری خواهد خورد. تازه من نمینویسم البته اگر حیثیت و اعتباری هم باقی مانده باشد! آقا این حرفهای به حق و بی شیله پیله مرا انتشار دهید. شماها خودتان که از این کارها نمیکنید، حالا نمیدانم جرات ندارید، از موقعیت خودتان میترسید، یا محرمعلی خانهای این رژیم نیز بالای سرتان ایستادهاند و مرتب در حال سانسور و قیچی مطالب هستند، اگر اینجوراست، دست کم نوشته ما را انتشار دهید. حالا که دیگر زمان هارونالرشید و ناصرالدین خودمان نیست که فریاد بزنند، جلاد، بیا گردن این بابا را بزن. مخالفت با سیاست فعلی جمهوری اسلامی، حق هرایرانی است و مخالف باید بتواند به آزادی حرفش را بزند و صدای او و نوشته او نیز بدون ایراد و اشکال میبایستی در رسانهها انتشار یابد. حالا رادیو تلویزیون را قبضه کرده و آن را کاملا کنترل میکنند، دست کم باید وضع به شکلی باشد که بگذارند نشریات آزاداندیش داخلی، اگر هنوز وجود خارجی دارند، درد دلها و پیشنهادات ما را انتشار دهند. مگر ممکن است در یک مملکت هشتاد میلیونی هفتاد و نه میلیون و نهصد و نود ونه هزار و… نفر موافق و فقط من یکی مخالف باشم؟ تازه اگر اینجور هم باشد، از انعکاس حرف یک نفر مخالف در برابر هشتاد میلیون چه وحشتی باید داشته باشند؟ اگر واقعا اینطور است و مخالفان این رژیم این اندازه ناچیز است که معاون وزارت خارجهاش میگوید مخالفان رژیم جمهوری اسلامی در خارج از ایران فقط سه درصد ایرانیان مقیم خارج است! والله اگر من جای اینها باشم، به همین عبدالله خان که من باشم، اجازه میدهم در خیابانهای تهران و شهرستانها راه بیفتد و مرتبا علیه جمهوری اسلامی حرف بزند و انتقاد کند و عیب و ایرادهایشان را صاف و پوست کنده بگوید و به گوش مردم برساند تا مردمی که به قول اینها، این همه طرفدار جمهوری اسلامی هستند، به ریش این بابا بخندند و حسابی کنفاش کنند!
این حرفی بود که من به پرویز ثابتی گفتم که چرا حزب توده و اعضای آن را نمیگذارید آزادانه فعالیت کنند و حتا نماینده به مجلس بفرستند، مثل سابق که هشت نماینده در مجلس داشتند؟ مگر شما نمی گوئید حزب توده در میان مردم هیچ محبوبیت و نفوذی ندارد؟ حال از ۲۵۰ تا ۳۰۰ نماینده مجلس فرضا حزب توده دو سه نفر هم از افراد خود را به مجلس بفرستد، طوری میشود؟ شما که میگوئید همه پیرو حکومت شاهنشاهی و حزب رستاخیز هستند! ثابتی هنوز زنده است و اگر خواست من روز و ساعت و محل این جر و بحث را به خاطرش خواهم آورد، البته اگر فراموش کرده باشد. شروع کرد به داستانهای بیهوده گفتن و خلاصه آنکه حزب توده غیرقانونی است. گفتم همانها که حزب توده را با یک نشست و برخاست غیرقانونی اعلام کردهاند، حالا بعد از ۲۵ سالی که ازآن قضیه گذشته، مگر نمیتوانند این حزب را قانونی اعلام کنند؟ گفت شما بهتراست تشریف بیاورید ساواک تا با هم بنشینیم و بحث مفصل کنیم! من هم گفتم چشم “بهش حتما خواهم گفت” و از آن تاریخ تا کنون، برای آنکه به قولم عمل کرده باشم، این مطلب را شاید بیش از ده بار به این و آن گفته یا نوشتهام وحالا هم که میبینید برای شما نیزنوشتم، که درمورد قولم به ثابتی، کوتاهی نکرده باشم. اگر گوش به انتقادات صمیمانه ما ندادند و نگذاشتند مخالفان نفسی بکشند، همان بلائی سرشان و سرمان آمد که برسر “باخه” در کلیله دمنه آمد. دودش هم به چشم خودشان رفت هم به چشم ما. حالا هم باز از من گفتن. گوش کردید به نفع همه ازجمله خودتان، اما گوش نکردید دیگر خود دانید و باخه!
قاسم سلیمانی یک مکتب فکری است
قاسم ماهه، قاسم گله، قاسم نگو بلا بگو. آنقدر قاسم قاسم خواهند کرد و او را بالا خواهند برد که یک وقت چشم وا کنیم و ببینیم قاسم تبدیل شده است به عبدالکریم قاسم و بقیه داستانها و جنازهکشیها در خیابانها… اینقذه قاسم قاسم نکنید و فکر برگشتنتون هم باشین ها، من که بوی خوش ازاین معامله نمیشنوم، دگر ایشان دانند!
کری: درباره نامه سناتورها به ظریف توضیح خواهم داد
درخبرها خواندید که ۴۷ تن از سناتورهای آمریکائی نامهای خطاب به رهبران جمهوری اسلامی نوشته و هشدار دادهاند، مبادا دست به انعقاد قراردادی در زمینه انرژی اتمی با اوباما بزنید که موجب پشیمانی شما خواهد شد، زیرا این قرارداد، اگر به تایید کنگره آمریکا نرسد، فاقد اعتباراست و پس از پایان دوره اوباما، رئیس جمهور بعدی به راحتی میتواند آن را با نوک قلم خود لغو کند. در برابر آن، جان کری وزیر خارجه آمریکا گفته است درباره نامه سناتورها به ظریف توضیح خواهم داد. متن توضیح کری را که با هزار زحمت و آرتیستبازی، به دست آوردهام، برایتان در اینجا مینویسم که قدری با هم بخندیم:
هِلّو ظاریف جان، گول نامه این امریکن سناتورها را نخورد ها! مای فرند دلسرد نشد ها، این گونه نامهها، اونلی برای مصرف اینترناله، یعنی رایدهندگان آمریکائی. اگزاکتلی، مثل همان حرفهائی است که شما اِوری دِی و دم به ساعت، در داخل برای پی پل خودتان زد که هارتشان خوش باشد و سرشان گرم و بیزی. فُردو را نبست و واتر سنگین اراک را به سر تا سر ایران لولهکشی کرد و غنیسازی را حتا زیادتر هم یس و اینا وعرق نخورد و کراوات نزد و با خانمها دست نداد… که صرفا دل پوبلیک خوش باشد و به هند آورد و بس. خوب دییِر ظاریف، لاست تایم به کجای قرارداد رسیده بود؟ بریم سر بقیهاش.
عراقچی: توافق نهائی با ۱+۵ است نه آمریکا
عراقچی معاون ظریف برای آنکه ضربِ نامه سناتورهای آمریکائی را بگیرد که حسابی دست و پای همه را شل کرده و دلسردشان کرده است، گفته ما که فقط با آمریکا قرارداد نخواهیم بست که به قول اینا، مثلا رئیس جمهوربعدی بتواند آن را لغو کند. فراموش نشود که طرف ما تمام کشورهای ۱+۵ هستند.
عرض میشود این گفته عراقچی مرا به یاد قضیهای در سالهای پس از جنگ دوم انداخت که یک وقتی علی دشتی وعدل وعدهای دیگر از منتظرالوکالهها، حزبی درست کردند به نام”عدالت”. مردم که کنجکاو شده بودند، مرتب از همدیگر میپرسیدند آقا این حزب “عدالت” را دیگر چه کسانی تشکیل دادهاند؟ رند ظریفی در پاسخ به این سوالات گفته بود بابا جان این عدالت ترکیبی است از اول حروف مؤسسین حزب تازه که ع آن یعنی “عدل” و دال آن هم “دشتی” بقیه هم که “آلت” است و قابلی ندارد که شما این اندازه دنبالش هستید. حالا قضیه ما با این آقای عراقچی است که میفرماید ما با ۱+۵ مشغول مذاکره و عقد قرارداد هستیم نه آمریکا…
تدوین طرح تحریم علیه رژیم ایران با توصیههای موساد
والله هرخبری درباره جمهوری اسلامی و مذاکرات اتمی شایعه ومن درآوردی باشد، این یکی خبر کاملا درست است ومو لای درزش نمیرود. فکر تحریم نفتی و ارزی جمهوری اسلامی از اصل طرح اسرائیلیها بود که به آمریکا دادند و مرتبا نیز به آنها اعمال و اجرای آن را توصیه میکردند و تاکید پشت تاکید که شما این سردمداران اسلامی را نمیشناسید، تا پایتان را روی خرخره آنها نگذارید، شما را همچنان خواهند دواند و آن قدر امروز و فردا خواهند کرد که یکباره متوجه شوید که جا تره و بمب اتمی ساخته شده است. باید پایتان را بگذارید روی شاهرگ اینها. اما آمریکائیها مدتی در برابر این طرح مقاومت کردند تا شاید جمهوری اسلامی، بالاخره بعد از این همه حرف و وعده، از خر شیطان پیاده شود. اما بعد که صبرشان سر آمد، تسلیم شده و به قول حافظ دست به “آخرالدواء الکی” زده و تحریمها را اعمال کردند و انصافا هم خوب اثرکرد و نتیجه داد و فعلا هم از نتایج آن و صدای خرخر جمهوری اسلامی، خیلی راضی هستند.
تصویب طرح تسهیلات ورود ایرانیان به داخل کشور
گفت قراره با دختر پادشاه ازدواج کنم و پنجاه درصد کارهم فعلا درست شده است، یعنی فعلامن و خانوادهام موافقیم. حالا قضیه شماست؟ ایرانیان مقیم خارج با دولت که مشکلی ندارند. هم خاتمی، هم علی نژاد (حالا شما هم اینقذه ایراد نگیر، چه فرق میکنه احمدی نژاد باشه یا علی نژاد، همشون سر و ته یه کرباسن و هیچکدومشون هم به درد ما مردم نمیخورن) هم روحانی از خداشونه که ایرانیان با جیبهای پراز ارز بیایند ایران و دولت را در این”وانفسا”به پول و پلهای برسانند و خزانه ارزی قدری جون بگیرد، حالا چه بلائی سر خود و خانوادهشان خواهد آمد کسی اصلا با آن کاری ندارد.
اما فراموش نکنید، دولت که کارهای نیست، خودشان هم خوب میدانند. این وزارت اطلاعات و قوه قضاییه است که به سبب دریافت وثیقههای کلان از ایرانیان جاسوس! مقیم خارج به هنگام سفر به ایران و دستگیر وزندانی کردن آنها، آن قدر پول و پله تلکه کردهاند که حالا حتا نیازی به بودجه دولت هم ندارند و خودکفا شدهاند و بهانهای به نام “جاسوسی” علیه بیگانگان، برایشان شده یک دکان دو نبش نان و آبدار برای اخاذی و تامین آتیه خود و فرزندانشان. آقای قشقاوی که هر دو سه ماه یک بار ایرانیان مقیم خارج را برای مسافرت به ایران تشویق میکنی، مملکت که حسینقلی خانی باشد، این گونه قوانین و مصوبات ده دفعه هم تصویب شده، قسم حضرت عباس هم بخورند، آقاتون هم فتوای شرعی بدهند، یک شاهی ارزش ندارد، فایده سی یخدور. تازه مگر خود “ارتحال اول” با آن همه ید بیضایش، بارها فرمانهای هشت مادهای غلیظ و شدید صادر نکرد که هیچ کس حق ندارد… هیچ کس حق ندارد… بعد از فرمانها، اتفاقا میزان دستبرد به اموال و حیثیت مردم و ورود بی خبر و سرزده به خانه آنها، چندین برابر شد، تنها گوشدرد صدای مریم ریاضی، فرمانخوان ارتحال اول برای ما باقی ماند که هنوز در گوشمان زنگ میزند.
در کشوری که خط وزیر ارشاد آن را نخوانند و هر حاکمی در هر دهکورهای برای خودش کوس لمنالملکی بزند، “خودجوش”ها به شکل خودکار، تصمیم گرفته و کنسرتها را لغو کنند، فرضا ده تا هم از این مصوبات تصویب شود که ما با ایرانیان خارج اصلا کاری نداریم و بیایند و قدمشان روی تخم جفت چشامون، مگر ایرانیان مقیم خارج عقلشان را از دست دادهاند که دستی دستی در تور ماهیگیری وزارت اطلاعات و قوه قضاییه بیفتند و موجب خنده و تمسخر شماها شوند که باز چندتا شاه ماهی گرفتیم؟ بیچاره “فاضل خداداد” و “مه آفرید خسروی” و همین دانشجوی دوره فوق دکترا، کوکبی، یا آن حکمتی، خانم بهرامی، یا بقیهها که جان به در بردند مثل هاله اسفندیاری و مازیار بهاری و رامین جهانبگلو و نازی عظیما و… یادمان رفته؟ نه جانم آن ممه را لولو برد، مگر خوابش را ببینید که ایرانیان مقیم خارج بلانسبت جسارت نباشه، عینهون گوسفند راه بیفتند با پای خودشان و به سلاخخانه شما وارد شوند. مثلا مملکته درست کردین؟ بعد سی و شش هفت سال هنوز سگ صاحبش را نمیشناسد. بیخود اعتراض نکن وگرنه میپرسم واقعا تو منو میشناسی!؟
مهمات و تسلیحات ایران تنها منبع برای جنگ علیه داعش
مقامات عراقی گفتهاند که این فقط مهمات و تسلیحات ایران است که برای جنگ با داعش خیلی به دردمان خورده است.
البته چون آنها را مفت و مجانی هم به عراقیها میدهند، از قیمت آن هم از قرار خیلی راضی هستند!
به اعتقاد من ایران میبایستی پول تمام این تسلیحات و مهمات، به اضافه حقوق و مزایای خدمت خارج از کشورمشاوران نظامی خود در عراق را از دولت این کشور اخذ کند. وقتی کشوری خود قادربه حفظ امنیت نیست، درآمد نفتیاش هم از جمهوری اسلامی بیشتر است و از ایران کمک گرفته، باید هزینه آن را نیز تقبل کند. خوشبختانه عراق کشور ثروتمندی است و میتواند خیلی راحت هزینههای نظامی را به ایران پرداخت کند که خود از نظر ارزی در مضیقه است. این دیگر غرامات جنگی نیست که آنها با توسل به هزاران حیله و تکیه بر دوستی با کشور ما، از پرداخت آن طفره بروند. از قدیم گفتند هر چی پول بدی همونقدر آش میخوری. دوران مفتبری و مفتخوری دیگر تمام شده است.
صالحی: نسبت به ادامه مذاکرات خیلی خوشبین هستم
پس بهتر است آقای صالحی دستور بدهی تاسیسات فُردو را بسته یا برای مقاصد دیگری مورد استفاده قراردهند. وقتی “انرژی اتمی حق مسلم ماست” و ما غیر ازدستیابی به انرژی اتمی هیچ قصد دیگری هم اصلا نداریم! چه نیازی به ساختن تاسیسات بتون آرمه در هشتاد متری اعماق زمین داشتیم که انسان را یاد کره شمالی و چین و فیلمهای جیمز باند میاندازد؟
اعتراض همسر عباس یزدان پناه به هاشمی رفسنجانی
حتما با این عباس یزدان پناه و احوالاتش آشنا هستید، بازرگان ایرانی- انگلیسی که شایع بود از همکاران “جونیور” بود و ناگهان در امارات و دوبی و چند کشور کوچک حوزه خلیج فارس، به تیر غیب گرفتار شد. یک بار گفتند جسدش را پیدا کردهاند، بار دیگر گفتند نخیر ایشان را گرفته و بیهوش کرده و از طریق خلیج فارس به ایران بردهاند. دولت انگلیس هم به همسر ایشان، آتنا تسلیت از دست دادن شوهرش را گفته و از قرار اطلاع داده است که خواهر گرامی شما بهتراست عدّه خود را از همین امروز نگهدارید که خبر حاکی از آن است که متاسفانه همسر گرامی شما به ابدیت پیوسته است. البته من امیدوارم ایشان سلامت باشد و روزی هم از یکی از کشورها سر بلند کند و حق به حقدار برسد.
حال در میان اخبار و اطلاعات رسانهها دیدم که نوشته است “اعتراض همسر عباس یزدان پناه به هاشمی رفسنجانی” ایشان ” در فیسبوک خود نوشته:” آقاى هاشمى رفسنجانى، به شما به عنوان پدر امید داشتم. چه آسوده و با وجدان، جرم را از مهدى به عباس واگذار کردید”.
البته آگاه هستید که مقصود از مهدی، مهدی هاشمی پسر عزیز دل باباست که نام کلانتریاش “جونیور” است همان گونه که نام کلانتری باب جانش هم “سنیور” است. درهمین زمینه نوشتم:
زبان حال “سنیور” در این روزها: ” کسی که به ما… بود و اهن اهن… نکرده بود، همین زن این بابا بود، خداوند بیرق کسی را نخواباند. بیچاره بهشتی وقتی آن بلاها را سرش میآوردم، بارها به من گفت اکبر، منتظر باش، بالاخره همین بلاها را سر تو هم خواهند آورد. اما من جوان بودم و جاهل و جویای نام، به همین علت به حرفهایش میخندیدم و آن را آویزه گوش نکردم… تف به این دنیا و تف به اون شتری که بردم بالای پشت بام و گذاشتم راحت سی خودش بچرخه و بگرده و حالا زورم نمیرسه بیاورمش پائین. من واقعا آدم کمعقلی هستم، آن وقت یکی مرا چرچیل جمهوری اسلامی میخواند و آن دیگری بزرگترین متفکر و سیاستمدار قرن… آی زکی…