در محوطه بیرونی «موزه سلطنتی جنگ» در منطقه «لمِبت» لندن، دو لوله توپخانه غول پیکر قرار دارد. سالن اصلی داخلی آن آن هم پر از جنگافزارها از جمله جنگندههای شکاری و تانک است. وجود این همه وسایل، این تصور را در ذهن بازدیدکننده به وجود میآورد که این موزه برای تجلیل از قدرت نظامی بریتانیا تاسیس شده است.
ولی در بروشور موزه آمده است: «موزه سلطنتی جنگ در سال ۱۹۱۷، یعنی زمانی که جنگ جهانی اول هنوز در جریان بود تاسیس شده است. از همان آغاز، هدف موزه به ثبت رساندن جنگ، دقیقا به همانگونهای بوده است که افراد عادی آن را تجربه میکنند. موزه تلاشها و فداکاریهای همگان، از کادر نظامی گرفته تا غیرنظامیان، زن و مرد و فقیر و غنی را گرامی میدارد.»
بنابراین عجیب نیست که نمایشگاهی موقت به عنوان «قدرت مردم، مبارزه برای صلح» تا ۲۸ اوت در این موزه برپاست. نمایشگاه چکیده تاریخ جنبش طرفداران صلح در بریتانیا از جنگ اول جهانی تا به امروز است که ترکیبی از عکس، اعلامیههای دولتی و اسناد تاریخی، تابلوهای نقاشی و پوستر و کلیپهای شنیداری و دیداری قدیمی و جدید است. در تمام فضای نمایشگاه، صداهایی از تظاهرات و فعالیتهای مختلف طرفداران صلح در بریتانیا از بلندگوها شنیده میشود.
اولین بخش نمایشگاه تاکیدی است بر اینکه زنان پیشرو بریتانیا که مبارزه خودشان را برای کسب حقوق مساوی با مردان از آغاز قرن بیستم آغاز کرده بودند در جنگ جهانی اول نقش مهمی نیز در جنبش طرفداری از صلح بریتانیا ایفا کردهاند. در زمانی که اروپا در آتش دشمنی، جنگ و خونریزی میسوخت، آنان از دوستی و پیوند بین زنان کشورهای متخاصم سخن به میان آوردهاند. در بخش بعدی، اسنادی و اطلاعیههایی دیده که نشان میدهند از آغاز جنگ جهانی اول طرفداران صلح حضوری قوی در جنبشهای کارگری داشتهاند.
در بخش بعدی میبینیم که طرفداران صلح-که طرفدار مبارزه بدون خشونت بودهاند– با وجود مخالفتشان با جنگ، به عنوان امدادگر راهی جبهههای جنگ میشدند و فداکارانه به کمک سربازان زخمی میشتافتند. به عبارت دیگر، برای اثبات نوعدوستی خود حاضر بودند زندگیشان را به خطر اندازند. در این قسمت تابلویی با عنوان «دکتر» از نقاشی به نام کریستوفر ریچارد وین نوینسون اثر سال ۱۹۱۶ دیده میشد.
در بخش دیگر اطلاع مییابیم که خدمت اجباری سربازی در بریتانیا از ۲ مارس ۱۹۱۶ شروع شده است. یعنی قبل از آن تنها داوطلبان راهی جنگ میشدند. به موازات اجرای این قانون «فرمانشکنان وجدانی» در جامعه به وجود آمدند که حاضر بودند به دادگاه بروند و حقارت «ترسو و بزدل» نامیده شدن از سوی قدرتمندان را تحمل کنند ولی در «صلح با وجدان خود» از رفتن به جبهه جنگ تمرد کنند. باید گفت که در کنار و همراه غیر مذهبیها، شماری از دینباوران هم در جنبش ضد جنگ بر مبنای اعتقادات دینی خود شرکت فعال داشتهاند که هنوزهم این نقش را دارند.
در همین رابطه، روی یک مانیتور میتوانید شاهد فیلم کوتاهی باشید از فضای بیرونی گردهمآیی طرفداران صلح در کلیسای «برادری» در شمال لندن در سال ۱۹۱۷، که مورد هجوم متعصبانِ طرفدار جنگ در سایه حمایت پلیس قرار گرفت. به دنبال این فیلم، میتوانید شاهد فیلم دیگری باشید که در آن طرفداران غیر مذهبی صلح در گردهمآییِ خود در «فینزبری پارک» لندن در ۸ ماه مه ۱۹۱۸ مورد هجومِ متعصبان با همراهی پلیس قرار گرفتهاند. در کنار مانیتور یک تابلو نقاشی از «پُل نَش» به نمایش گذاشته شده که عنوان «سیم خاردار» (۱۹۱۸–۱۹۱۹) را دارد. نقاشی بعدی مجددا از نوینسون است با عنوان «راههای افتخار» (۱۹۱۷) که نسبت به تابلوی «دکتر» کاری پختهتر به نظر میرسد. یادآوری میشود که فیلمی به همین عنوان به کارگردانی استانلی کوبریک و با نقشآفرینی کرک داگلاس در ۱۹۵۷ در نکوهش ماهیت ضد مردمی جنگ ساخته شده است. هر دو تابلو با صحنههای تیره و تاریک خود ترس و وحشت حاکم بر جنگ را برای بیننده قابل لمس میکنند.
در فاصله بین دو جنگ، جنبشهای طرفدار صلح، که بیشتر گرایش چپ داشتند، تداوم یافتند. این واقعیت نیز در این نمایشگاه بازتاب دارد. اسنادی از کنفرانس ژنو در ۱۹۳۲ به نمایش گذاشته شده است که هدفاش را فعال نمودن جامعه ملل اعلام کرده بود. در همین راستا و با توجه به تجربه جنگ جهانی اول، یکی از اهداف این ابتکار تحت فشار قرار دادن آلمان برای خلع سلاح بوده است. متاسفانه این تلاش ۹ ماه بعد با روی کار آمدن هیتلر، و خروج آلمان از جامعه ملل کاملا شکست خورد.
در همین رابطه فیلم کوتاهی با عنوان «صلح بریتانیا» محصول ۱۹۳۳ به نمایش گذاشته شده که انباشت ثروت در یک طرف و انباشت فقر در طرف دیگر جامعه و در بستر این واقعیت افزایش تولید تسلیحات را به تصویر میکشد. به دنبال آن، فیلمی دیگر، تظاهرات اتحادیههای کارگری در اول ماه مه در شهر «هال» انگلستان را نشان میدهد. روی پلاکاردها و بیرقهای این تظاهرات شعارهایِ ضد جنگ و هشدار دهنده نسبت به امکان بروز آن مانند «جنگ، دیگر نه!» نقش بسته است.
اما همه فعالیتهای مخالفان جنگ محدود به تظاهرات و یا آکسیونهایی مشابه نمیشد. بهعنوان مثال، در بخش بعدی اطلاعاتی در مورد یک معلم مدرسه به نام «جان بریج»، که دانشآموخته فیزیک بود، ارائه شده است. او که مخالف جنگ بود وارد ارتش میشود ولی ترجیح میدهد تخصص خود را در خدمت خنثیسازی بمبهای منفجرنشده قرار دهد. پس از عملیات بزرگ و معروف D.Day در ۶ ژوئن ۱۹۴۴، او بر خنثیسازی مینهای آلمانیها در نورماندی نظارت داشته است. در کنار عکسهای او، مدالهای متعددی که او به پاس خدماتاش گرفته و نیز چند چاشنی بمبها و مینهایی که خنثی کرده بود دیده میشود.
پس از این قسمت وارد دالانی میشویم که در یک طرف آن عکسهای دهشتناک و دلخراش بمباران هستهای ناکازاکی و هیروشیما و در طرف دیگر پوستر بسیار بزرگی که انفجار مهیب بمب هستهای را نشان میدهد قرار دارد. در کنار این تصویر نوشتهای با عنوان «بمب را ممنوع کنید!» قرار دارد که به دنبال پایان جنگ جهانی دوم از آغاز جنگ سرد و افزایش روزافزون زرادخانههای هستهای غرب و شرق خبر میدهد.
این دالان مدخل ورود به سالنی است که دربارهی آغاز مبارزهی ضد تسلیحات هستهای در بریتانیا توسط سازمانی به نام «کارزار برای خلع سلاح هستهای است (Campaign for Nuclear Disarmament).
این سازمان که مخفف اسم آن CND است از سال ۱۹۵۷ فعالیت خود را شروع کرده و هنوز هم به شکلی پویا به فعالیت خود ادامه میدهد. ادعا میشود که CND بزرگترین کارزار تکموضوعی در اروپاست و در فاصله ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۵ CND هر سال در ایام «عید پاک» تظاهرات بزرگی از محلی به نام «آلدرماستون» در فاصلهای دور در غرب لندن- که مرکز تولید تسلیحات هستهای در بریتانیاست- تا میدان ترافالگار در مرکز لندن برگزار کرده است. عکسهای این تظاهرات در این قسمت قرار دارد. در این میان نشان معروف CND در قالب پلاکارد، بیرق و نیز مدال به نمایش گذاشته شده است. این نشان که توسط شخصی به نام «جرالد هولتون» طراحی شده شاید رایجترین نشان در کنار لوگوی «فاخته» و «شاخه زیتون» به عنوان نماد صلح است.
در کنار CND بهزودی سازمان ضد جنگ دیگری به نام «کمیته ۱۰۰» قد علم کرد. این سازمان مانند CND اتحادی بود از دینباوران و غیر مذهبیها در حوزه جامعه مدنی. اما وجه تمایز آن با CND در شیوه مبارزاتی مقاومت مسالمتآمیز و توسل به نافرمانی مدنی بود. برتراند راسل، فیلسوف بنام انگلیسی، که سابقا رهبر CND بود با تشکیل «کمیته ۱۰۰» به آن پیوست و رهبری این سازمان جدید را بهدست گرفت. ولی این سازمان عمری به درازای CND نداشت و به دلیل پیگردهای قانونی و نیز تضادهای درونی، بر خلاف تلاش فراوان اعضا و هواداران آن در سال ۱۹۶۸ از فعالیت باز ایستاد.
باید افزود که «کمیته ۱۰۰» مانند «سیاندی» دارای نمایندگیهایی در شهرهای مختلف بریتانیا بود و هر دو سازمانهایی مردمنهاد بودهاند.
در این سالن در اتاقکی چند فیلم کوتاه پشت سر هم نمایش داده میشود. یکی از اینها فیلمی دولتی است شامل دستورعملها و توصیههایی برای به حداقل رساندن ویرانی و خطرات بعد از انفجار بمب هستهای. صدای گوینده به شکل شگفتانگیزی خونسرد و آرام است تا شاید موجب فشار روحی بینندگانش نشود. کلیپ بعدی، فیلمی ضد جنگ هستهای است که تخریب و هرج و مرج وحشتناک پس از اصابت بمب هستهای را به تصویر میکشد.
بخش کوچکی از نمایشگاه به جنبش ضد جنگ در آمریکا اختصاص دارد. جنبش ضد جنگ آمریکا در مقابله با مداخله نظامی آمریکا در ویتنام شکل گرفت. این قسمت شامل تابلوها، پوسترها و عکسهای این جنبش است که از اواسط دهه ۶۰ میلادی توسط سربازان از جنگ برگشته در همکاری با دانشجویان شکل گرفت و وارد مبارزه شد.
روبروی این قسمت اسناد و عکسهایی دیده میشوند که حکایت از همکاری حزب کارگر بریتانیا با جنبش CND در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی دارد. پوستری در این قسمت متعلق به «حزب کارگر» دیده میشود که در همراهی با CND مخالفت خود را در قالب جمله «هیچ موشک کروزی نباید اینجا باشد» اعلام میدارد. ولی کمتر از ۲۰ سال بعد در رهبری «حزب کارگر» اثری از صلحطلبی باقی نماند.
در سالنی که به دو جنگ عراق و افغانستان اختصاص دارد در کنار اسنادی که گویای بی اساس بودن دلایل تهاجم نظامی آمریکا و بریتانیا به عراق است، پوسترهایی در تمسخر جرج بوش و تونی بلر به نمایش گذاشته شده. پوسترهایی نیز در تقبیح شکنجه اسرای جنگی در عراق دیده میشود.
در همین قسمت فیلمی کوتاهی ساخت ۲۰۱۵ پخش میشود که سربازان سابق بریتانیایی را که در جنگ عراق جنگیده بودند در لباس نظامی در برابر دروازه آهنین محل اقامت نخست وزیری نشان میدهد که پس از آنکه با صدایی بلند از شرکت خود در جنگ عراق ابراز پشیمانی میکنند مدالهایشان را-که به پاس قهرمانی در این جنگ گرفته بودند- به زمین پرت میکنند. اسم این جنبش «کهنهسربازانِ مدافع صلح» است.
اما بخش پایانی نمایشگاه فیلمی است از فعالین سازمانهای مختلف ضد جنگ در بریتانیا که با بیانی ساده نظرات خود را با بیننده در میان میگذارند. دبیر CND، خانم کیت هادسون میگوید: «در سالهای اخیر، شاهد افزایش اعضا و حمایت از CND بودهایم.»
او میافزاید: «حضور ما در دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی برای ساختن اتحادها- که هسته اصلی فعالیت ماست- بسیار مهم است. ولی مهمتر آن است که چه چیزی را با مخاطبان خود در میان بگذاریم تا بتوانیم تأثیرگذار باشیم.»
ونسا رِد گریو، بازیگر شهیر انگلیسی و از فعالین جنبش ضد جنگ، میگوید: «نفرتآفرینی و نفرتپراکنی کار آسانی است ولی مقابله با آن مشکل است. دقیقا من برای همین وارد دنیای هنر شدهام که با هنر بتوانم جلوی نفرت را بگیرم.»
سیدنی ژرمن، رهبر حرکت «جنگ را متوقف کنید» میگوید: «اعضای ما در سالهای اخیر به ۱۰۰ هزار نفر رسیده است. ما با مبارزه خود نقش بسزایی در رأی منفی نمایندگان مجلس عوام بریتانیا به طرح حمله به تاسیسات تولید جنگافزارهای شیمیایی در سوریه داشتهایم.»
ولی جمله جالب پایانی فیلم از بازیگر معروف انگلیسی، مارک رایلنس، شنیده میشود: «باید در ارتباط با مردم خلاق بود. من هم دقیقا میخواهم بدانم که از جنگافروزهای هستهای کجا میخواهند استفاده کنند. فکر میکنم جرمی کوربین کاملا درست میگوید که جنگافزارهایی مانند ترایدانت، مصرف و کارکرد پیشگیری ندارند. یک عضو داعش را نشانم دهید که بگوید دلیل آنکه ما به تاسیسات هستهای بریتانیا ضربه نمیزنیم آن است که بریتانیا مقابله به مثل خواهد کرد. این حرف مزخرفی است زیرا آنها در این مورد نگران نیستند و اساسا به این چیزها بها نمیدهند.»