در حالی که تنها یک هفته به برگزاری دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران باقی مانده است رقبای انتخاباتی در برابر هم جدیتر صفبندی کرده و سعی میکنند با تمام توان تقصیر شکست و ناکامیها را به گردی دیگری انداخته و از این راه افکار عمومی را به سود خودتحت تاثیر قرار دهند.
یکی از آخرین فرصتهای رویارویی در برابر چشم همگان، مناظره سوم تلویزیونی بود که عصر جمعه، ۲۲ اردیبهشت، برگزار شد.
مناظرهی سوم در جمعهی سیاه
این جمعه را به استناد محتوای مناظرهای که به طور زنده پخش شد، میبایست «جمعه سیاه» نامگذاری کرد. جمعهای که پردهها برای نمایش فساد و تباهیها بیش از پیش بالا رفت. به واقع هیچ برههای از این چهار دهه نبود که کاندیدایی بتواند از انتساب خود به آن دفاع کند. همه از پذیرش مسئولیت رخدادها و نابسامانیهای کنونی شانه خالی میکنند. آنچه به نمایش گذاشته شد این بود که انقلابیون و مسئولانِ پیشین و کنونی نظام که تازه از فیلتر شورای نگهبان هم گذشتهاند و معتمد به نظام و انقلاب هستند با صدای بلند با هم دعوا میکنند.
در ماههای نزدیک به انتخابات، دغدغه اصلی نظام ممانعت از دو قطبی شدن بود؛ دست کم آنچه کم و بیش پشت بلندگوهای نظام گفته شد نمایانگر چنین تلاشی بود اما اکنون و در «ایام انتخابات» چنین دوقطبی را میشود به وضوح دید.
وقتی روحانی سهگانهی رئیسی، قالیباف و میرسلیم را «ضد صلح» معرفی میکند و رهبر نظام از ضرورت تشکیل «دولت مقاومت» در جمع نظامیها سخن میگوید، وجود دو قطبی در جمهوری اسلامی را نمیتوان پنهان کرد.
پس از آنکه رهبر حکومت، بعد از «اقتصاد مقاومتی» سراغ «دولت مقاومت» رفت، حسن روحانی در مناظره سوم از برداشته شدن سایر تحریمها سخن گفت. سخن گفتن از برداشتن سایر تحریمها یعنی پذیرفتن برجام های دیگر از جمله توافق در مورد توان موشکی و حتی مسائل منطقهای. این موضوع مسئلهای نیست که فقط به خود مناظره و یا حدود مسئولیت ریاست جمهوری محدود شود. اکنون دو قطبی با خطی روش ترسیم شده است: دولت مقاومت در برابر دولت تسلیم، چنانکه رهبر جمهوری اسلامی آن را درک میکند.
دوقطبی آشکار
از زاویهی «دولت مقاومت» است که سیاست خارجی، دیپلماسی و اقتصاد دولت حسن روحانی در معرض نقد و حمله قرار میگیرد. مدافعان «دولت مقاومت» دولت روحانی را دولت تسلیم، سازش، وابستگی و نفوذ میدانند. کاندیداهای سهگانه یعنی قالیباف و میرسلیم و رئیسی بر همین اساس حملات خود را در مناظرهها و رسانهها و جریانهای وابسته به سپاه، سازمان دادهاند.
از همین زاویه است که نشان دادن ناکامی اقتصادی برجام یک اولویت استراتژیک به شمار میرود و نه صرفا بهانهای در حوزه رقابتهای انتخاباتی. مسئله این است که نشان داده شود همان «برجام یک» که زمانی خورشید تابان و سپس ابر شتابان شد، حاصلاش حتی یک «گلابی» در سبد اقتصادی جامعه نبود.
کاندیداهای سهگانه به همراه دمیدن در بوق وعدههای اقتصادی و معیشتی، عمدهترین حملات خود را متوجه کارنامه اقتصادی دولت روحانی کردهاند. آنها با تأکید بر وعدههای اقتصادی تحقق نیافتهی دولت و وضعیت معیشتی بد مردم او را در فشار افکار عمومی قرار میدهند و همزمان میکوشند با وعدههای اقتصادی آرای بیشتری به دست آورند.
در این میان، افشای زوایای تاریک زندگی و کارنامه حسن روحانی و اطرافیان و وزرای او نیز در دستور کار قرار گرفته است. تاریکخانه دولت پاکدستان به کمک اطلاعات پشت پرده، روشن میشود و اکنون روحانی نیز دیگر نمیتواند در نقش حقوقدانی ظاهر شود که قرار بود دست مفسدان را از بیتالمال کوتاه کند.
در پروژه جنگ روانی که برای اجرا به دست کاندیداهای سهگانه داده شده، مملکت همان «جنگل شروود» است که رابین هودها در آن یکی دوتا نیستند. آنها میخواهند آدرس پولهای مردم و علت بدبختی آنها را به در خانه روحانی و وزرایش بیاویزند. در مناظره سوم قالیباف در تکمیل این پروژه سنگ تمام گذاشت. او نشان داد که خود دولت تا چه اندازه بخشی از فساد سیستماتیکِ حکومتی است.
رقبا به ثروت وزرا و کابینه حملات مستمر میکنند و حتی پرده از رانت و شرکتهای وزرا و یا فرزندان آنان بر میدارند. فساد وزرا فاش میشود و ابعاد ثروت آنها به مردمی که زیر فشار اقتصادی هستند نشان داده میشود. علاوه بر وزرا و خانوادههاشان، برادر حسن روحانی در مرکز حملات قرار گرفت و در روزهای اخیر خود روحانی نیز به سیبک حملات رقبای سهگانه تبدیل شد. مثلا اینکه خانه ویلاییاش در لویزان را چگونه و از کجا به دست آورده است. در روزهای بین سه مناظره، همه این موضوعات در فضای مجازی توسط رسانههای رقبا، از هر دو قطب، به طور وسیع طرح شد و مورد بحث قرار گرفت.
روحانی در تیررس حملات
در بیرون از تالار مناظرهها و در کنار تاکید بر وضعیت اقتصادی کشور، «کُردانیزه» کردن روحانی با گیر دادن به مدرک او در دستور کار است. طوماری به دو زبان خطاب به دپارتمان آموزش اسکاتلند و دانشگاه کلدونین گلاسکو راه افتاده که خواهان ابطال مدرک روحانی شده است.
آیتالله کلانتری به رئیس کمیسیون آموزش مجلس شکایت کرده و مدعی شده است هشتاد درصد فصل چهارم رسالهی روحانی از کتاب او کپی شده است. در کنار این مسائل، ذهنیت خرافهگرای روحانی و اطرافیاناش نیز از دید رقیبان پنهان نمانده است. اگر در سالهای پیش احمدینژاد به عنوان فردی خرافی معرفی میشد اکنون اعلام میشود که حسن روحانی از طریق هودج با فضاییها مرتبط بوده و جالب آنکه مجتبی ذوالنور، نماینده مردم قم در مجلس از جنگیری خانواده روحانی خبر داده که از قضا جنگیر مربوطه مورد امنیتی هم دارد.
همه این فشارها کافی بود تا روحانی برای کاستن از حملات در قالب اپوزیسیون رفته و علیه سی و هشت سال موضع بگیرد. اما این موضع موثر واقع نشد و در مناظره سوم، دعوا با روحانی بیش از پیش شخصی شد و ابعاد بیشتری از زندگی وی را روی دایره ریختند.
با توجه به چینش حساب شده کاندیداها در مناظرهی سوم، میرسلیم به خوبی توانست نقش مکمل خود را بازی کند، قالیباف حمله را به خوبی پیش برد و رئیسی تا حدودی توانست از حملات جان سالم به در برده و ضعفهای فاحش خود در سخنرانی و عدم تسلطاش بر مسائل را پنهان نگهدارد.
در این میان، حسن روحانی و اسحاق جهانگیری اگرچه بهطور مستمر به رقیبان خود حمله کردند ولی نتوانستند دوران انتخابات چهار سال پیش را زنده کنند. آنها با کولهباری از اتهامات سالن را ترک کردند.
هاشمیطبا هم که خود یکی از نامزدهای مقام ریاست جمهوری است در آخرین سخناناش در مناظره سوم گفت که وعدههایی که از سوی نامزدها داده میشود هیچ کدام عملی نیست.
پایگاه متزلزل و آرای ناپایدار
در کنار تبلیغات برای مشارکت در انتخابات، میلیونها رأیدهنده نمیخواهند آرای خود را خرج هیچ یک از این نامزدها کنند. اگر چه در طول سالهای گذشته همواره کسانی بودهاند که با مشارکت در انتخابات مخالفت کردهاند اما هر چه زمان گذشت، شمار بیشتری برای عدم شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی اقناع شدهاند. نکتهی مهم در این دوره این است که افرادی از داخل نظام تصمیم گرفتهاند رأی خود را از حکومت دریغ کنند.
احمدینژاد و یارانش اعلام کردهآند که نمیخواهند از هیچ کاندیدایی حمایت کنند. مشایی حتی به حکومت دینی تاخته و احمدینژاد گفته با اینکه به شدت زیر فشار است اما از هیچ نامزدی حمایت نخواهد کرد.
از چندی پیش کمپینی به نام «امتناع» به راه افتاده که تلاش میکند با استدلال نظری و تجربی، بیهوده بودن انتخابات در جمهوری اسلامی را به مخاطبان یادآوری کند. به نظر میرسد موضع کسانی که مخالف مشارکت در انتخابات غیرآزاد و غیردمکراتیک هستند قویتر از هر زمان دیگری است.
حتی بسیاری از کسانی که قصد شرکت در این انتخابات را دارند، میخواهند «بدتر» از «بد» نشود و به همین دلیل به کسی که کمتر «بد» است رأی میدهند. در حالی که نامزدهای رقیب یکدیگر با به فساد و ناکارآمدی و ناآگاهی و بیخبری از اوضاع مملکت متهم کردهاند.
همهی نامزدها و رسانههای وابسته و اعوان و انصارشان راست و دروغ را با هم به خورد افکار عمومی میدهند؛ بدون آنکه مردم هیچ ابزاری برای تشخیص حقیقت داشته باشند. در چنین شرایطی، حتی آرای میلیونی هم نمیتواند یک پایگاه پایدار و قابل اتکا برای هیچ حکومتی بسازد.
روشنک آسترکی