یک قلم
تکهای کاغذ
در تکاپوی عشق
چشمان ذق زدهی گرسنهای
پیشِ رو
و من با عشق!
مینویسم
از فقر
و اشتباهاتِ مردان سیاسی
*
زلزله
آوارها
و نالههای کمک
کودکان آواره
و من با عشق!
مینویسم از
دو آغوشِ عاشقانه به خاک خفته
*
خشونت
چاقو
قتلی که در بزنگاه روبرو در حال انجام است!
و من با عشق!
مینویسم از
گسترش اعمال بزهکارانه
*
زندان
شکنجه
فریاد دردمند اسیر
و من با عشق!
مینویسم از
حقوق بشر!
*
خانه
چشمان شماتتبار کودک
دلواپسیهای اهالی
لبخندهای گنگ من
مقالات خوب
گزارشات عالی
کارنامهای تهی
و
فرصتهای عاشقی سوخته!!